تربیت
Tarbiat.Org

کربلا مبارزه با پوچی‌ها
اصغر طاهرزاده

نقش زن در كربلا

در فرهنگ اموی، زن ابزاری در خدمت امیال حاكمان است، و هركس قدرتش بیشتر است ارزشش بیشتر و بدینسان پوچی نه تنها نصیب مردان می‏شود، بلكه به سراغ زنان هم خواهد آمد. در فرهنگ كربلا اگر مردان میدان‌دارند، زنان نیز صحنه پردازند و اگر مردان با نثار خون خود می‏درخشند و به زندگی خود معنی می‏دهند، زنان با دلی قوی‏تر از شیر، صبورانه و پرمقاومت حادثه را تحمل می‏كنند و از آن دفاع می‏نمایند و باران كلمات دفاع از حقّانیت كربلا را بر یزید می‏افشانند و نمی‏گذارند، درخشش حقیقت فراموش شود، و بدینسان از پوچی می‏رهند. آری؛ برادر و خواهر هر دو بدینسان از پوچی می‏رهند.
در این جلسه یك نكته بیشتر نداریم و آن این‌كه همه شما از نفله‌شدن و پوچ‌شدن و هیچ شدن كلّ زندگی‏تان باید بترسید، چون همیشه زمینِ پر ظلمت، ما را از یك پوچی‌به‌پوچی دیگری دعوت می‏كند و همیشه ما باید تلاش كنیم از این پوچی و بی‏محتوایی رها شویم. و فقط در فرهنگ كربلا كه جلوه كامل فرهنگ اسلام است انسان از پوچی می‏رهد. این شما و این تاریخ و این صحنه‏های همة دوران‏ها در همة زمین. هر كس اسلام ندارد و اسلامش به حسین(ع) ختم نشود، همچون آبی است كه در شنزار كویر دنیا فرو می‏رود و هیچ نحوة زندگی با نشاطی نصیبش نمی‏شود. حكمت حسین(ع) برای نجات انسان‌‌های ساكن شده در پوچی است. شما هر كاری كه در این دنیا می‏كنید اگر آن كار را موشكافی كنید، می‏بینید كه می‏خواهید از پوچی فرار كنید، ولی اگر به فرهنگ كربلا نزدیك نشوید پوچی را پنهان می‏كنید، از دست یك پوچی‌به پوچی دیگر پناه می‏برید و خود را در سایة سیاه آن پوچیِ جدید پنهان می‏كنید. بدون حسین(ع) محال است كسی شور و نشاط معنی‏دار پیدا كند. هیچ عارف و سالكی بی‌حسین(ع) نتوانسته به جایی برسد. در كتاب «زیارت عاشورا، اتّحاد روحانی با حسین(ع) » عرض شد كه زیارت عاشورا یك سیر و سلوك كامل است برای انسانی كه می‏خواهد به آسمان وصل شود و از زمین دور گردد. لذا در ابتدا باید زیارت عاشورا دلپذیرتان شود و قلب، مقامات آن را تصدیق كند و اگر چنین شد تمام سلوك در تمام عمر همین زیارت عاشورا است.
آری؛ اگر در كربلا مردان میدان دارند، زنان نیز صحنه پردازند و بدینسان كربلا به زن و مرد معنی می‏دهد و انسان را از پوچی می‏رهاند، چراكه كربلا جنگ بین زندگی برای پوچی‏ها، با زندگی برای نجات از پوچی‏هاست. در یك زندگی همه چیز بی‏معنی و سطحی و بیهوده است و در دیگری همه چیز عمیق و پرمعنی و با هدف. یكی نمی‏میرد تا به خیال خود هیچ و پوچ نشود و دیگری حتی مرگ را! آری مرگ را! اوج معنی دارترشدن خود می‏بیند. این‌جاست كه در فرهنگ جهت‏دار دینی، نه تنها نثار خون، برای انسان اوج عبودیت را به همراه دارد، بلكه نفس كشیدن او هم عبادت می‏شود.