در كربلا كجا را نگاه میكنید؟ ما اكثر وقتها در بحث كربلا به صحنه عاشورا نگاه میكنیم ولی به فرهنگی كه در پشت و پهلوی این فرهنگ موجود است نگاه نمیكنیم. حضرت زینب(س) در كربلا به سقیفه نگاه میكند، یعنی به پنجاه سال پیش(15) نگاه میكند، ما باید در كربلا نگاهمان را باز كنیم و فرهنگ آن زمان را ببینیم وبعد برای امروز خودمان از آن درس، بلكه درسها بگیریم.
نسلی در صحنه است كه در بین عهد الهی صدر اسلام، با آن همه سادگی و بندگی و حیرت، با آسمان و غیب همراه بود و بین عهد پرتجمّل و تزویر معاویه، سرگردان مانده است، نه میتواند دل از آن بركند و نه میتواند از این به در آید، و حسین(ع) پیام بلند نجات آن عصر شد، تا راه دلسپردن به عهد پیامبر(صلوتاللهعلیهوآله) را به بشریّت بیاموزاند.
جوان امروز ما از طرفی به یاد فرهنگ بسیجیان و امام و شهداء است و دل در هوای آنان دارد، و از طرفی بعضی از مسؤولانِ پرتجمّل و كسانی را میبیند كه به اسم انقلاب، ثروتهای بادآوردة دولتی دست و پا كردهاند، و در این میان سرگردان میشود و اگر از این نسل، حسین(ع) را نگیریم، به یزید وغرب نزدیك نمیشود و نهتنها سرگردان نمیماند، بلكه صدای بلند اعتراضی میشود بر آنهایی كه دارند جامعه را از عهد امام و بسیجیان جدا میكنند و از همین طریق است كه جامعه اصلاح میشود و زندگی این جوانان معنای واقعی به خود میگیرد. عمده آن است كه بدانیم باید توجّه خود را به فرهنگی جلب كنیم كه بتواند امروز ما را درست تحلیل نماید، تا بدانیم چه تفكّری است كه میخواهد عهد الهی جامعه را به غفلت بكشاند. در سقیفه گفتند مردم را به خود واگذارید ولی سیاسیون غیرِالهی عنان را بهدست گرفتند و در این راستا، امامت حذف شد و جامعه به غفلت و سرگردانی دچار گشت. بیایید كاری بكنید كه آن تجربة تلخ كشته شدن امام معصوم(ع)؛ یعنی شهادت تجسّم معنویت، دوباره تكرار نشود. حسین(ع) در سقیفه كشته شد، هر انسان معنوی كه پس از رحلت پیامبر(ص) كشته شد، ریشه در سقیفه دارد؛ چه علی(ع) در محراب و چه شهیدان جنگ هشتساله و چه شهدای حج؛ و هر حاكم ظالمی كه بر بشریّت تحمیل گشت نیز ریشه در سقیفه دارد، چه معاویه باشد و چه رضاخان و ما فعلاً به معاویه مینگریم تا همة انحرافهایی را كه با جدایی از عهد محمّدی(ص) بهوجود آمد نگریسته باشیم. در آن وقت است كه به من اعتراض نمیكنی چه ربطی بین سقیفه است با شهدای مظلوم جنگ هشتساله.
این آخرین فراز صحبت در این جلسه است؛ التفات بفرمایید:
با جوّسازی میگفتند: مردم را به حال و ارادة خودشان واگذارید، شما را با مردم چهكار؟ و اگر خوب دقت میكردی، متوجّه میشدی این یعنی مردم را آشكارا به نیستی كشاندن و بردگی آنها را در نظام اموی جاودانه كردن، چون كلمة حقّی را در فضایی باطل، شعار میدادند و حسین(ع) دیوارههای این بردگیِ جاودانه را ویران كرد و وسوسهها و تهمتهای بیتفاوتی نسبت به مردم را به چیزی نگرفت و فرهنگ غمخوارگی برای مردم را قوّت بخشید، تا مردم فقط در زمین نمانند و از آسمان محروم گردند.
فضای بیتفاوتی را چه كسانی شایع میكنند؟ حسینبنعلی(ع) اگر میخواست بیتفاوت باشد، حكومت معاویه و یزید با همان فرهنگ خاصّ خودش تداوم پیدا میكرد. بیتفاوتی در جامعة دینی، یعنی اجازه دهیم كه فرهنگ غیر دینی در جامعه خانه كند. هنر این است كه حسینگونه، آری؛ حسینگونه، و نه به گونهای دیگر، با چنین فرهنگی مقابله كنیم و چنین مقابلهای حكمت حسینی را با همه عمق و سوز و شور و حكمتش میطلبد و روح نهضتِ خدمترسانی به مردم با نیّت نزدیكی به حسین(ع)، همة حیلههای دشمن را خنثی میكند. إنشاءالله.
«والسلام علیكم و رحمةالله و بركاته»