یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ اسْتَجِیبُواْ لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یُحْیِیکُمْ وَ اعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ وَ أَنَّهُ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ
ای کسانی که ایمان آوردهاید! هرگاه خدا و رسول شما را به چیزی که حیاتبخش شماست دعوت میکنند، بپذیرید و بدانید خداوند، میان انسان و دل او حایل میشود و به سوی او محشور میشوید.
نکته ها
حیات، اقسام مختلفی دارد:
1- حیات گیاهی. «انّ اللّه یحیی الارض بعد موتها» **حدید، 17*** خداوند زمین را زنده میکند.
2- حیات حیوانی. «لمحیی الموتی» **فصّلت، 39*** خداوند مردگان را زنده میکند.
3- حیات فکری. «مَن کان میّتاً فأحییناه» **انعام، 122*** آن که مرده بود و زندهاش کردیم.
4- حیات ابدی. «قدّمت لحیاتی» **فجر، 24*** کاش برای زندگیم چیزی از پیش فرستاده بودم.
مقصود از حیاتی که با دعوت انبیا فراهم میآید، حیات حیوانی نیست، چون بدون دعوت انبیا نیز این نوع حیات وجود دارد، بلکه مقصود حیات فکری، عقلی ومعنوی، اخلاقی و اجتماعی و بالاخره حیات و زندگی در تمام زمینهها میباشد. البتّه ممکن است مراد از دعوت به حیات در اینجا (به دلیل آن که آیه در کنار آیات جنگ بدر آمده است)، دعوت به جهاد باشد.
حیات انسان، در ایمان و عمل صالح است و خداوند و انبیا هم مردم را به همان دعوت کردهاند. «دعاکم لما یحییکم» اطاعت از فرامین آنان رمز رسیدن به زندگی پاک و طیّب است، چنانکه در جای دیگر میخوانیم: «مَن عمل صالحاً من ذکر أو أنثی و هو مؤمن فلنحیینّه حیاة طیّبة» **نحل، 97*** و طبق روایات شیعه وسنّی، یکی از مصادیق حیات طیّبه، پذیرش ندای پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله در مسألهی ولایت علیّبن أبیطالب علیهما السلام و اهلبیت اوست. **تفسیر فرقان***
حایل و فاصله شدن خدا میان انسان و قلبش، نشاندهندهی حاضر و ناظر بودن خداوند در همه جا و احاطهی او بر تمام موجودات است و اینکه قدرت و توفیق از اوست. از رگ گردن به ما نزدیکتر است، فعالیّت عقل و روح نیز به دست اوست و اگر لطف او نبود، هرگز انسان به حقّانیّت حقّ و بطلان باطل پی نمیبرد.
از امام صادق علیه السلام روایت شده است که یکی از مصادیق حایل بودن خدا بین انسان و دل او، مسألهی محو و اثبات است؛ محو کفر و اثبات ایمان، محو غفلت و شک و تثبیت تذکّر و یقین. **تفسیر فرقان*** در جای دیگر فرمودند: خداوند نمیگذارد انسان، باطل را حقّ ببیند. **بحار، ج 5، ص205*** همچنین فرمودند: گاهی انسان با گوش، چشم، زبان و دست خود به چیزی علاقه دارد، ولی اگر آن را انجام دهد، قلبش با آن همراه نیست و میداند آنچه میل به آن داشته حقّ نیست. **تفسیر نورالثقلین*** و ممکن است حائل شدن، کنایه از مرگ باشد.
پیام ها
1- شرط ایمان واقعی، اجابت کردن دعوت خدا و رسول است. «یا ایها الّذین آمنوا استجیبوا للّه و للرّسول»
2- دعوت خدا و رسول، دارای حقیقت و هویّتی واحد میباشد. «دعاکم» و نفرمود: «دعواکم»
3- حرکت در مسیر خدا و انبیا، حیات واقعی است و کناره گیری از آن، مرگ انسانیّت است. «دعاکم لما یحییکم»
4- تمام دستورات دینی و فرامین انبیا، حتّی فرمان جنگ و جهاد، مایهی حیات فرد و جامعه میباشد. «دعاکم لما یحییکم»
5 - کسی که به حضور و احاطه خداوند ایمان داشته باشد، از دعوت پیامبران سرپیچی نمیکند. «استجیبوا... یحول بین المرء و قلبه»
6- تا از دنیا نرفته و فرصت داریم، حقّ را بپذیریم. (بنابراین که حائل شدن خدا بین انسان و قلبش، کنایه از مرگ باشد). «استجیبوا... یحول بین المرء و قلبه»
7- نه مؤمن مغرور شود ونه از کافر مأیوس گردید، چون دلها به دست خداست و او مقلّب القلوب است. «یحول بین المرء و قلبه»
8 - جای هیچ عذری برای نپذیرفتن توحید و یگانگی خداوند نیست. «یحول بین المرء و قلبه» زیرا توحید، امری فطری است. **تفسیر المیزان***
9- هر فکر و اندیشهای که بر دل انسان بگذرد، خداوند بدان آگاه است. «یحول بین المرء و قلبه»
10- خداوند از هر چیزی به انسان نزدیکتر است، حتّی از قلب او به خودش. «یحول بین المرء و قلبه»
11- همهی ما خواسته یا ناخواسته در قیامت محشور خواهیم شد، پس به رسولان الهی پاسخ مثبت دهیم. «استجیبوا للّه وللرّسول... الیه تحشرون»