أَلَهُمْ أَرْجُلٌ یَمْشُونَ بِهَآ أَمْ لَهُمْ أَیْدٍ یَبْطِشُونَ بِهَآ أَمْ لَهُمْ أَعْیُنٌ یُبْصِرُونَ بِهَآ أَمْ لَهُمْ ءَاذَانٌ یَسْمَعُونَ بِهَا قُلِ ادْعُواْ شُرَکَآءَکُمْ ثُمَّ کِیدُونِ فَلَا تُنظِرُونِ
آیا آنان (معبودها)، پاهایی دارند که با آن راه بروند، یا دستهایی دارند که با آن قدرتنمایی کنند، یا چشمهایی دارند که با آنها ببینند، یا گوشهایی دارند که با آنها بشنوند؟ (ای پیامبر!) بگو: شریکهای (خیالی) خودتان را بخوانید و علیه من نقشه بکشید و هیچ مهلت هم به من ندهید! (تا بدانید کاری از آنها ساخته نیست).
نکته ها
«یَبطِشون» از «بَطش»، به معنای گرفتنِ با قدرت و صولت است.
این آیه توبیخ کسانی است که برای خدا شریکانی قرار میدهند که از خودشان عاجزترند، چون خودشان قدرت راه رفتن، دیدن، شنیدن و عمل کردن دارند، ولی آن مجسّمههای بیروح، حتّی این قدرت را هم ندارند و اگر از آن معبودها نیز خواسته شود دست به کاری بزنند، هیچ قدرتی ندارند وناتوانند، پس چرا همچنان آنان را میپرستند؟
پیام ها
1- رهبر الهی باید قدرت و جرأت تحدّی و دعوت به مباهله را داشته باشد و ادّعا کند که قدرتهای باطل، هر طرح خطرناکی هم دارند، اعمال کنند، تا عجز آنها ثابت شود. «قل ادعوا ...»
2- دست و پا دارها، قدرت بر یاری مشرکان ندارند، تا چه رسد به شریکهای بیدست و پایی که در حدّ و اندازه خودتان هم نیستند. «ألهم ارجل یمشون بها...»
3- مشرکان زیر بار اطاعت از پیامبر نمیروند، چون میگویند: بشری مثل ماست. ولی زیر بار پرستش بتهایی میروند که حتّی مثل خودشان هم نیستند و کمترند. «قل ادعوا شرکائکم...»
4- شیوهی احتجاج و طرح سؤال همراه با انتقاد، توبیخ، تحدّی و مبارزهخواهی، از بهترین شیوههای تبلیغی و تربیتی است. (با توجّه به این آیه و آیات قبل)