قَالَ قَدْ وَقَعَ عَلَیْکُم مِّن رَّبِّکُمْ رِجْسٌ وَغَضَبٌ أَتُجَدِلُونَنِی فِی أَسْمَآءٍ سَمَّیْتُمُوهَآ أَنتُمْ وَءَابَآؤُکُم مَّا نَزَّلَ اللَّهُ بِهَا مِن سُلْطَنٍ فَانتَظِرُواْ إِنِّی مَعَکُم مِّنَ الْمُنْتَظِرِینَ
(حضرت هود، با دیدن سرسختی قوم عاد) گفت: پلیدی و خشم و عقوبت از سوی پروردگارتان بر شما حتمی شد. آیا با من دربارهی نامهایی جدل میکنید که شما و نیاکانتان بر آن (بتها) نهادهاید؟ خداوند نسبت به حقّانیّت معبودهای شما برهانی نازل نکرده است. پس منتظر (قهر الهی) باشید، من هم با شما از منتظرانم.
نکته ها
این آیه دلالت میکند به اینکه هر منصب و لقب و عنوانی الهی که به غیر اذن خداوند باشد، مخصوصاً در ولایت عامّه، کذب و بهتان است. همان گونه که لقب امیرالمؤمنین تنها برای حضرت علی علیه السلام میباشد، نه هیچ کس دیگر، لذا هنگامی که امام صادق علیه السلام را با عنوان امیرالمؤمنین خطاب کردند، حضرت از این کار نهی کرده و فرمودند: هرکس غیر از علی علیه السلام خود را به این عنوان متّصف کند، جایگاهش آتش است. **تفسیر اثنی عشری***
پیام ها
1- نتیجه لجاجت و در افتادن با حقّ، کیفر الهی و ننگ و هلاکت است. «قد وقع علیکم» (بگذریم که خود لجاجت نوعی پلیدی معنوی است)
2- انسان ذاتاً موحّد و طالب توحید است، ولی گاهی تعصّب بر او عارض شده و حاکم میشود. «وقع علیکم»
3- کیفرهای الهی در مسیر تربیت انسان واز شئون ربوبیّت خداست. «من ربّکم»
4- سنگ و چوب، با نامگذاری، «خدا» نمیشود. (نامهای دهان پرکن و بیمحتوا، یکی از بلاهای قرن ما نیز هست.) «أسماء سمّیتموها»
5 - معبودهای مشرکان، اسمای بیمسمّایند که حقیقت و مشروعیّت ندارند و خداوند در هیچ آئینی به آن فرمان نداده است. «أسماء... مانَزّل اللّه بها من سلطان»
6- عقاید باید بر پایهی حجّت و برهان باشد، حتّی از بتپرستان هم برهان بخواهید. «ما نزّل اللّه بها من سلطان» (از آنان که میگویند بت وسیلهی تقرّب به خداست، بپرسید آیا دلیلی دارید که خداوند پرستش بت را وسیلهی قرب خود قرار داده است؟)
7- استدلال و برهان، نوعی فیض الهی است که به قلب و فکر انسان میرسد. «ما نزّل اللّه بها من سلطان»
8 - انبیا، به درستی هدف و پیروزی خویش و سقوط مخالفان اطمینان داشتند. «انتظروا انّی معکم من المنتظرین»