وَإِذْ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطَنُ أَعْمَلَهُمْ وَقَالَ لَا غَالِبَ لَکُمُ الْیَوْمَ مِنَ النَّاسِ وَإِنِّی جَارٌ لَّکُمْ فَلَمَّا تَرَآءَتِ الْفِئَتَانِ نَکَصَ عَلَی عَقِبَیْهِ وَ قَالِ إِنِّی بَرِیءٌ مِّنکُمْ إِنِّی أَرَی مَا لَا تَرَوْنَ إِنِّی أَخَافُ اللَّهَ وَاللَّهُ شَدِیدُ الْعِقَابِ
و (به یادآور) زمانی که شیطان، کارهای آنان (مشرکان) را در نظرشان زیبا جلوه داد و گفت: امروز هیچ کس از مردم، بر شما غالب نخواهد شد و من نیز در کنار شما وپناهِ شمایم. امّا همین که دو لشکر با هم درآویختند (و فرشتگان به یاری سپاه اسلام آمدند،) شیطان به عقب برگشت و گفت: هر آینه من از شما بیزارم، من چیزی را میبینم که شما نمیبینید، همانا من از خدا بیم دارم و خداوند سخت عقوبت است.
نکته ها
کلمهی «جار»، به معنای یاور، شریک، همسایه و همسوگند آمده که در اینجا معنای اوّل مناسبتر است. کلمهی «نَکَص» به معنای خودداری و برگشت است و «عَقِب» به معنای پاشنهی پا و «نَکَص علی عقبیه» یعنی بر پاشنههای پا چرخید و پشت کرد.
گفتگوی شیطان با طرفدارانش که در این آیه مطرح شده، ممکن است همان وسوسههای شیطانی باشد، یا آنکه شیطان در قالب انسان، اهداف خود را دنبال کند و در قیافهی انسان، به اغوا و وسوسه بپردازد که روایات هم در این باره وارد شده است. **تفاسیر مجمع البیان ونورالثقلین***
چنانکه شیطان در جنگ بدر، به صورت سراقةبن مالک (از سرشناسان قبیلهی بنیکنانه) درآمد و مشرکان را تشویق و ترغیب میکرد و به آنان وعدهی همراهی و پیروزی میداد، امّا با حضور فرشتگان در آستانهی پیروزی سپاه اسلام، پا به فرار گذارد. پس از شکست کفّار، در مکّه به او میگفتند: تو سبب شکست ما شدی! و او قسم میخورد که حتّی از مکّه بیرون نیامده است. پس معلوم شد که شیطان در قیافهی سراقه، به آنان وعدهی پیروزی داده، سپس فرار کرده است.
شیطان برای جبههی باطل کار تبلیغاتی میکند ودر مرحلهی آغاز مبارزه به آنان روحیّه میدهد، ولی در مرحلهی برخورد هنگام دیدن امدادهای الهی، آنان را رها کرده و عقبنشینی میکند.
پیام ها
1- یکی از راههای فریب شیطان، زیبا جلوهدادن بدیهاست. «زیّن» آری، نیکو پنداشتن کارهای بد وناهنجاریها، نشانهی نفوذ شیطان در افکار انسان است.
2- شیطان و شیطانصفتان، دیگران را برای فساد، توجیه وتحریک میکنند. «زیّن، لا غالب، جار لکم»
3- ایمان، حمایت فرشتگان را جلب میکند و کفر، حمایت شیطان را. «جار لکم»
4- شیطان، منافق، فریبکار، دروغگو و بیوفاست. «جار لکم... بریء منکم»
5 - شیاطین، آتش فتنه را روشن میکنند، ولی خود را در معرکه قرار نمیدهند. «انّی بریء منکم»
6- توکّل بر غیر خدا، سبب رها شدن انسان در مشکلات میشود.«انّی جار لکم... انّی بریء منکم»
7- روابط غیر الهی، ناپایدار وغیر قابل اطمینان است. «قال انّی بریء منکم»
8 - شیطان، از قدرت فرشتگان آگاه است. «انّی أری ما لاترون» و این مشاهدهی قدرت فرشتگان، سبب عقبگرد او شد. «قال انّی بریء منکم»
9- شیطان، قادر بر مشاهدهی برخی امور پنهانی است. «انّی أری ما لاترون»
10- شیطان، معتقد به خداوند و آگاه به شدّت عقوبت اوست. «انّی اخاف اللّه و اللّه شدید العقاب» هرچند شاید به گفته ابن عباس: شیطان به دروغ ادّعای ترس از خداوند را داشت، وگرنه کار او به اینجا نمیرسید. ** تفسیر اثنی عشری***