وَلَوْ عَلِمَ اللَّهُ فِیهِمْ خَیْراً لَّأَسْمَعَهُمْ وَلَوْ أَسْمَعَهُمْ لَتَوَلَّواْ وَّ هُم مُّعْرِضُونَ
و اگر خداوند خیری در آنان میدانست، شنوایشان میساخت، (حرف حقّ را به گوش دلشان میرساند،) ولی با (این روحیهی لجاجتی که فعلاً دارند، حتّی) اگر شنوایشان میساخت، باز هم سرپیچی کرده روی میگرداندند. (در دل یقین پیدا میکردند، ولی در ظاهر اقرار نمیکردند)
نکته ها
افراد لجوج، چند گروهند:
برخی حتّی حاضر به شنیدن حقّ نیستند. «لا تسمعوا لهذا القرآن» **فصّلت، 26***
برخی میشنوند، ولی مسخره و استهزا میکنند. «قالوا قد سمعنا لو نشاء لقلنا مثل هذا» **انفال، 31***
برخی میشنوند و میفهمند، ولی تحریف میکنند. «یحرّفون الکلم عن مواضعه و یقولون سمعنا و عصینا» ** نساء، 46***
برخی به خاطر دلبستگیهای شدید، حسادتها و قساوتها، قدرت تشخیص ندارند. «و جعلنا قلوبهم قاسیة» **مائده، 13***
پیام ها
1- از سنّتهای الهی این است که فیض خود را به افراد مستعد عطا میکند و به هر کس به مقدار لیاقت و استعداد حقّپذیری که در خود ایجاد کرده، توفیق داده و لطف میکند. «و لو علم اللّه فیهم خیراً لاسمعهم»
2- زمینههای بهرهگیری از لطف الهی را باید خودمان به وجود آوریم. «و لو علم اللّه فیهم خیراً لاسمعهم»
3- تنها فراگیری و شنیدن آیات ملاک نیست، حقّپذیری و تسلیم بودن نیز لازم است. «و لو أسمعهم لتولّوا»
4- خداوند از هدایت افراد مضایقهای ندارد، ولی لجوجان از سخن حقّ روی برمیتابند. «لو علم... لاسمعهم»
5 - انسان دارای اختیار است و در برابر ندای حقّ میتواند اعراض کند. «و لو اسمعهم لتولّوا و هم معرضون» (آری، کسی که استعداد رشد را در خود کور کند، فیض خدا را نیز نمیپذیرد.)