تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نور جلد 4(سوره های اعراف و انفال)
حاج شیخ محسن قرائتی

سوره اعراف آیه 133

فَأَرْسَلْنَا عَلَیْهِمُ الطُّوفَانَ وَالْجَرَادَ وَالْقُمَّلَ وَالضَّفَادِعَ وَالدَّمَ ءَایَتٍ مُّفَصَّلَتٍ فَاسْتَکْبَرُواْ وَکَانُواْ قَوْماً مُّجْرِمِینَ‏
پس ما بر آنان طوفان و (هجوم) ملخ و حیوانات کوچک و قورباغه‏ها و (جریان) خون را به صورت نشانه‏های جدا جدا، فرستادیم، امّا باز هم تکبّر ورزیدند وآنان گروهی بدکار بودند.
نکته ها
«طوفان»، در فارسی به معنای تندباد است، امّا عرب آن را به معنای سیل کوبنده به کار می‏برد. البتّه بعضی به هر حادثه‏ی عمومی و وحشتناک، طوفان گفته‏اند. «قُمَّل»، به حیوانات کوچک از قبیل شپش، مورچه و آفات حبوبات و نوعی حشرات گفته می‏شود. **مفردات راغب***
خون، یکی از نشانه‏های خداوند بر قوم بنی‏اسرائیل بود و مراد، خون شدن آبها یا خون دماغ شدن عموم مردم است که نوعی عذاب الهی بود.
عذاب‏های طوفان، خون و هجوم ملخ، تنها نسبت به فرعونیان بود و بنی‏اسرائیل از آن درامان بودند. داستان این عذاب‏ها در تورات نیز آمده است. **درتورات، خون شدن آبها در سِفر خروج، باب 7 آیه‏ی 20، هجوم*** هر بار که بلایی به آنها می‏رسید، دست به دامن موسی می‏شدند و قول می‏دادند که اگر خدا رفع بلا کند ایمان بیاورند، آن حضرت می‏پذیرفت و از خدا درخواست نموده و بلا برطرف می‏شد، امّا آنان باز دست از کفر و لجاجت خود بر نمی‏داشتند. چنانکه در آیات بعد نیز بیان می‏شود.
پشه، در باب 8 آیه‏ی 7، بارش تگرگ، در باب 9 آیه‏ی 25 و هجوم ملخ‏ها، در باب 10 آیه‏ی 14 آمده است‏
پیام ها
1- پس از هشدار و اتمام حجّت خداوند و لجاجت و بی‏توجّهی مردم، نوبت به کیفرهای سخت می‏رسد. بدنبال آیات قبل فرمود: «فأرسلنا علیهم...»
2- آنچه مایه‏ی رحمت است، به اراده‏ی الهی است. اگر او بخواهد، آب وسیله‏ی رحمت می‏گردد، و اگر بخواهد، وسیله‏ی عذاب خواهد بود. «فارسلنا علیهم الطوفان»
3- حیوانات، مأموران الهی‏اند، گاهی مأمور رحمتند، مثل تار عنکبوت بر در غار، برای حفاظت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و گاهی مأمور عذاب می‏باشند، مثل أبابیل، قورباغه، ملخ و... «فارسلنا علیهم... الجراد و القمّل و الضفادع» و در واقع هستی فرمان‏بردار خداوند است. «و للّه جنود السموات و الارض» **فتح، 4 و 7***
4- بلاها اغلب جنبه تربیتی دارد و گاهی پس از هر کیفری، مهلتی برای فکر و توبه و بازگشت است. «مفصّلات»
5 - گناه، زمینه‏ساز تکبّر و تکبّر، زمینه‏ی انکار است. «فاستکبروا و کانوا قوماً مجرمین»