وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَهُ بِهَا وَلکِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَی الْأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَیهُ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکَلْبِ إِن تَحْمِلْ عَلَیْهِ یَلْهَثْ أَوْ تَتْرُکْهُ یَلْهَث ذَّ لِکَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُواْ بَِایَتِنَا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ
و اگر میخواستیم، (قدر وارزش) او را به وسیلهی آیات (و علومی که به او داده بودیم) بالا میبردیم، ولی او به زمین (و مادّیات) چسبید و از هوس خود پیروی کرد. پس مَثَل او مَثَل سگ است که اگر به آن حمله کنی دهان باز کرده و پارس میکند و زبان بیرون میآورد و اگر او را واگذاری، باز چنین میکند (همیشه دهان دنیاپرستان باز است،) این، مَثَل کسانی است که آیات مارا تکذیب کردند. پس این داستان را (برایشان) بازگو، باشد که بیندیشند.
نکته ها
در این آیه، چون کلمهی «أرض» در برابر رفعت معنوی قرار گرفته، مراد از آن مسائل حقیر، مادّی و دنیوی است.
پیامبر صلی الله علیه وآله فرمودند: کسی که علم و معلوماتش زیاد شود، امّا هدایتیابی او بیشتر نشود، آن علم سبب دوری بیشتر او از خداوند شده است. **بحار، ج2، ص37***
قصّههای قرآن بر پایهی حقّ و حقیقت استوار است و برای دلداری و ثبات قدم پیامبر صلی الله علیه وآله و اهل ایمان، نا امیدی دشمنان و وسیلهی موعظه و تذکّر مؤمنان بوده ** هود، 120*** و مایهی عبرتی برای خردمندان است. **یوسف، 111***
پیام ها
1- پایبندی به آیات الهی، سبب تقرّب به خداوند و مقامات والاست. «لرفعناه بها»
2- در عین حاکمیّت اراده و خواست خداوند بر جهان، انسان مختار وآزاد است. «و لو شئنا لرفعناه بها ولکنّه اخلد الی الارض...»
3- خواست خداوند، بر پایهی عملکرد خودماست. «و لو شئنا لرفعناه بها ولکنّه اخلد الی الارض و اتّبع الهوی» آری، رسیدن به مقام قرب، مشروط به پرهیز از دنیاگرایی و هوس است.
4- مردم غافل، به چهار پایان میمانند، ولی دانشمند دنیاپرست، مثل سگ حریص است. «کمثل الکلب»
5 - دانشمند بیعمل، منفور است. «کمثل الکلب ان تحمل علیه یلهث...»
6- اسیر دنیا، هرگز آرامش ندارد. «ان تحمل علیه یلهث أو تترکه یلهث» انسان حریص هر چه داشته باشد، باز هم زبان طمعش بیرون است، زیرا دنیاپرستی و حرص، نهایت ندارد.
7- علاقه به دنیا و هواپرستی، انسان را نسبت به امور دیگر بیتفاوت میکند. «ان تحمل ... أو تترکه...»
8 - علمای دین اگر دنیاگرا شدند، در معرض تکذیب آیات الهی و گرایش به کفر قرار میگیرند. «اخلد الی الارض... کذّبوا بآیاتنا»
9- سرنوشت علما و دانشمندان فریب خورده، باید مایه عبرت و اندیشهی مردم باشد. (در آیهی قبل آمد: «وَاتلُ»، در اینجا میخوانیم: «فاقصص»).
10- داستاننویسی و داستانسرایی باید در مسیر رشد فکری انسان باشد، نه تخدیر و سرگرمی. قصّهگویی جهتدار، کار انبیاست. «فاقصص القصص لعلّهم یتفکّرون»