تربیت
Tarbiat.Org

نظریه سیاسی اسلام جلد اول
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

. 3تفاوت كارویژه حكومت اسلامى با سایر حكومت‌ها

در اسلام، علاوه بر این كه امنیّت، دفاع در برابر دشمنان خارجى، برقرارى عدل و اداى حقّ كسى كه خدمتى به جامعه ارائه مى‌دهدْ از وظایف حكومت محسوب مى‌شود، احسان یعنى خدمت به مستمندان و كسانى كه فاقد هر گونه توانایى براى خدمت به اجتماع هستند نیز جزء وظایف حكومت است؛ همان گونه كه خداوند در قرآن مى‌فرماید:
«إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الاْءِحْسَانِ...»(127)
وظیفه مسلمانان تنها رعایت عدل نمى‌باشد، بلكه بالاتر از آن باید در مواردى احسان نیز بكنند. فقرایى كه توانایى انجام كارى ندارند، از كار افتادگان و معلولینى كه نمى‌توانند خدمتى به اجتماع ارائه بدهند، حتّى معلولین مادرزادى هم از آن جهت كه انسان‌اند حقّى در جامعه انسانى دارند و دولت اسلامى باید نیازهاى اولیه آنها را تأمین كند.
فرق دیگرى كه گرایش اسلامى با برخى گرایشها و مكتبها دارد این است كه در گرایش اسلامى نیازهاى انسانها تنها به نیازهاى مادّى و بدنى منحصر نمى‌شود و نیازهاى روانى و بالاتر از آن، نیازهاى معنوى و اخروى هم مدّ نظر است؛ از این جهت بار دولت اسلامى بسیار سنگین‌تر از دولت‌هاى لیبرال مى‌شود: دولت‌هاى لیبرال منطقا جز تأمین نیاز مادّى افرادى كه
( صفحه 265 )
به جامعه خدمت مى‌كنند وظیفه دیگرى ندارند، اما دولت اسلامى علاوه بر تأمین نیازهاى افراد خدمتگزار در جامعه، باید به افراد معلول و ناتوان نیز كمك كند. علاوه بر آن، باید نیازهاى معنوى، روحانى و اخروىِ انسانها را نیز فراهم كند، به همین دلیل است كه بار دولت اسلامى خیلى سنگین مى‌شود و از همین جاست كه قوانینى باید در دولت اسلامى وضع و به اجرا گذاشته شود كه بتواند همه مصالح فردى، اجتماعى، مادّى، معنوى، دنیوى و اخروى انسانها را تأمین كند، نه این كه فقط از منافع مادّى افراد فعّال جامعه حمایت كند.
حال این سؤال مطرح مى‌شود كه چه دلیلى بر درستى نظریه اسلام وجود دارد و از كجا كه سایر نظریه‌ها صحیح نباشد؟ ـ باید توجه داشت كه بحث فعلى ما یك بحث درون دینى نیست كه ما به آیات و اخبار استناد جوییم، هر چند در جاى خودش بر اساس آیات و اخبار نیز بحث كرده‌ایم ـ آیا واقعا در جوامع انسانى باید همه مصالح مادّى و معنوى تأمین شود و یا تأمین مصالح مادّى كفایت مى‌كند؟ به دیگر سخن، چنانكه در سؤال از هدف تشكیل دولت و تنظیم قانون مطرح شد، آیا هدف از تشكیل دولت و قانون صرفا برقرارى امنیّت و جلوگیرى از هرج و مرج است و یا دولت باید مصالح معنوى را نیز وجهه نظر خود قرار دهد؟ براى حلّ این مسأله و پاسخ به سؤال فوق، ضرورت دارد كه یك قدم به عقب برگردیم و این سؤال را طرح كنیم كه اساسا هدف از تشكیل جامعه انسانى چیست؟