موضوع بحث ما تبیین نظریه سیاسى اسلام بود كه داراى پیشفرضهایى است و براى تبیین عقلانى این نظریه باید این پیشفرضها نیز مورد توجه قرار گیرند و در اطراف آنها بحث شود. چنانكه گذشت در نظام سیاسى اسلام قانون خدا باید توسط كسى اجرا شود و حكومت باید بر عهده كسى باشد كه منصوب و مأذون از طرف خدا باشد. اولین پیشفرض نظریه فوق ضرورت قانون براى جامعه است، دومین پیشفرض این است كه باید قوانین از جانب خداوند نازل شده باشد و سومین پیشفرض این كه این قوانین لازمالاجراست و مجرى آن دولت و حكومت اسلامى است (با توجه به مقدماتى كه عرض كردیم، كسانى كه مسلمان هستند شكى در پذیرش نظریه فوق نخواهند داشت، اما براى این كه بحث فراگیر شود و دیگران نیز بتواند این نظریه را درست بشناسند، لازم است كه این مقدمات با استدلال عقلى تبیین شوند.)
در این كه جامعه باید قانون داشته باشد، تا آنجا كه ما اطلاع داریم تقریبا كسى تردید ندارد و كسانى كه در این زمینه بحث كردهاند، در این تردیدى ندارند كه بشر براى زندگى اجتماعى خود نیازمند قانون است. اما در این كه چه قانونى باید در جامعه حاكم باشد، اختلافات زیادى وجود دارد و بر این اساس فلاسفه حقوق و حقوقدانان به بررسى این مسأله پرداختند تا دریابند كه ملاك اعتبار قانون چیست؟ و ما با چه معیارى مىتوانیم قوانین بهتر و برتر را از قوانین دیگر تشخیص دهیم. در این زمینه، ما در جلسه گذشته به سه نظریه مهم در تبیین معیار قانون اشاره كردیم، البته در این رابطه نظریات دیگرى نیز وجود دارد كه از اهمیّت چندانى برخوردار نیستند تا مورد بحث قرار گیرند.
نظریه اول این كه معیار قانون عدالت و موافق بودن قانون با اصول عدالت است و هر
( صفحه 156 )
قانونى كه عادلانهتر باشد، باید در جامعه پیاده شود. دوم این كه قانونى بهتر و برتر است كه نظم و امنیّت جامعه را تأمین مىكند؛ و بالاخره در سومین نظریه، قانون بهتر و برتر قانونى است كه همه مصالح زندگى مردم را تأمین كند. این سه نظریه در مقابل نظریه كسانى است كه معتقدند معیار اساسى براى تشخیص قانون خوب از بد، یا بهتر از بدتر وجود ندارد و تنها ملاك و معیار خواست مردم است: جامعه هر چه را پسندید آن بهتر است و قانون بر اساس آن وضع مىشود. این گرایش «پوزیتیویستى» است كه از دیدگاه ما واضح البطلان است؛ زیرا چنین نیست كه هر روز هر كسى هرچه دلش خواست، همان قانون برتر شود. باید یك معیار عقلانى وجود داشته باشد تا بتوان روى آن بحث كرد و به نتیجهاى منطقى رسید.