در نظریه اول بیان شد كه اعتبار قانون به رعایت عدالت است. در اینجا یك سؤال اساسى مطرح است كه بسیارى از دانشمندان بزرگ جهان نیز به آن پرداختهاند و براى بررسى و پاسخ به آن سؤال كتابهایى تدوین كردهاند و سؤال این است كه اساسا عدالت چیست و چگونه تحقق پیدا مىكند؟ با توجه به این كه مفهوم عدالت براى همه روشن است، این سؤال در حدّى گسترده در برابر نظریهپردازان سیاسى و حقوقى قرار گرفته و آنها را به خود مشغول ساخته است، این از آن روست كه برداشتها از عدالت متفاوت است.
آیا اگر همه مردم به طور یكسان از ثروتهاى جامعه استفاده كنند، عدالت برقرار مىشود یا خیر؟ یعنى اگر یك نظام سیاسى مقدمات و تمهیداتى را فراهم سازد كه همه مردم، در سطحى برابر، از مسكن، لباس و وسیله نقلیه بهرهمند شوند، عدالت برقرار مىگردد و در غیر این صورت ظلم حاكم است؟ چنین گرایشى در مكتب ماركسیسم مطرح گشت كه سرانجام به
( صفحه 148 )
پیدایش نظریه كمونیسم انجامید و طراحان آن نظریه حداقل در شعارهایشان مطرح ساختند كه ما در صددیم تا شرایط و زمینههاى جامعه بىطبقه را فراهم آوریم. در آن جامعه، هر كسى به اندازه توانش كار مىكند و به اندازه نیازش استفاده مىبرد . سپس دریافتند كه در عمل نمىتوان به این خواست دست یافت، چون گرایش فوق با چالشهایى مواجه گشت كه از جمله آنها تعارض عدالت با آزادى بود. از این رو، آنها با تنزل و تجدید نظر در شعارهاى خود به حكومت سوسیالیستى رضایت دادند. گرچه در عین حال حكومت كمونیستى را به عنوان یك ایدهآل مطرح مىكردند.
وقتى ماركس دید به اكثریّت مردم ، بخصوص طبقه كارگر و كشاورز، ظلم مىشود، گفت باید از این بىعدالتى و ظلمها جلوگیرى و به سمتى حركت كنیم كه همه از حقوقى برابر و یكسان برخوردار شوند؛ یعنى، حركت به سوى جامعه بىطبقه «تراز نوین» برخوردار از مساوات كامل و ایدهال و بهشت زمینى. سپس كسانى كه داراى گرایشهاى اسلامى و التقاطى بودند، یك پسوند اسلامى به آن اضافه كردند و گفتند: «تراز نوین توحیدى». حال باید دید كه آیا عدالت به این است كه همه مردم یكسان و برابر باشند؟
در مقابل، برخى معتقدند كه عدالت این است كه هر كس به اندازه تلاش خود از دستاوردهاى جامعه بهرهمند شود؛ یعنى، اگر كسى كارى انجام داد، باید در حدّى كه كارش ارزش دارد مزد و پاداش دریافت كند. پس اگر كسى تنبلى كرد و كارى نكرد، نباید به اندازه دیگران بهره ببرد و از منافع اجتماعى در اختیارش نهاد تا مساوات كامل ایجاد شود، به این تصور كه عدالت تحقق یابد. وقتى عدالت ایجاد مىشود كه كسانى كه كار مىكنند، مزد كار خود را دریافت كنند و اگر كسى با تلاش و تولید خود ارزش اضافى ایجاد كند و از نتیجهاش برخوردار نشود، در حق او ظلم شده است.