از جمله سؤالهاى بسیار جدّى كه امروزه در سطح جامعه و مطبوعات مطرح مىشود، این است كه مردم در حكومت اسلامى چه نقشى دارند و وظایف و اختیارات آنها چیست؟ و بالاخره از جمله پرسشها این است كه حكومتهایى كه در صدر اسلام؛ یعنى، در زمان رسول اكرم (صلىاللهعلیهوآله) و زمان امیرالمومنین (علیه السلام) و بخشى از زمان امام حسن مجتبى (علیه السلام) بر سر كار آمدند، از چه شكل و
( صفحه 28 )
ساختارى برخوردار بودند؟ همچنین سایر حكومتهایى كه از طرف خاندان بنىامیه و بنى عباس و سایر سلسلهها، در سرزمینهاى اسلامى، حكومت مىكردند، تا چه میزان اسلامى بودند و وقتى صحبت از حكومت اسلامى مىشود، كدام یك از حكومتهاى فوق را ما مىتوانیم به عنوان حكومت اسلامى معرفى كنیم؟ اساسا سیر تشكیل حكومتهاى اسلامى در طول تاریخ چگونه بوده است كه در نهایت به این شكل از حكومت اسلامى كه به بركت انقلاب اسلامى در ایران تحقق یافت، انجامید؟
البته در كنار سؤالات فوق، سؤالات فرعى دیگرى نیز مطرح است؛ از جمله این سؤال كه آیا حكومت ما صددرصد اسلامى است و همه معیارهاى اسلامى و مقوّمات حكومت اسلامى را دارد؟ در صورت برخوردار بودن این حكومت از مقوّمات حكومت اسلامى، آیا به رسالتها و وظایف خود پرداخته است و ارزشها را دقیقا رعایت كرده است؟ همچنین این حكومت چه كمبودها و كاستىهایى دارد؟