تربیت
Tarbiat.Org

نظریه سیاسی اسلام جلد اول
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

. 4پروتستانتیسم اسلامى، توطئه‌اى علیه اسلام

عده‌اى توقّع دارند كه در جمهورى اسلامى ایران نیز آزادى مذهب باب شود، لذا مدّت‌هاست پیشنهاد داده‌اند كه یك مذهب پروتستان اسلامى به وجود بیاید. تا آنجا كه بنده اطلاع دارم، براى اولین بار فتحعلى آخوندزاده
(آخونداف) بود كه عنوان كرد در اسلام نیز باید یك مذهب پروتستان به وجود بیاید. پس از او اشخاص دیگرى از روشنفكران این مطالب را در سخنرانى‌هایشان دنبال كردند، در كتابهایشان نوشتند و پیشنهاد كردند كه یك پروتستانتیسم اسلامى به وجود بیاید. امروز هم در آمریكا ترویج مى‌كنند كه باید در ایران هم یك «مارتین لوتر» جدیدى پیدا شود و یك مذهب پروتستان جدید و اسلام نوینى را به وجود بیاورد كه با شرایط مُدرن تناسب داشته باشد و این اسلامى كه 1400 سال پیشتر به وجود آمده است، به درد زندگى امروز نمى‌خورد!
اگر آمریكا چنین پیشنهادى بدهد تعجّب نمى‌كنیم، زیرا آنها هدفشان این است كه اسلام را نابود كنند، خودشان گفته‌اند براى این كار برنامه‌ریزى كرده‌اند و بودجه گذاشته‌اند و بارها اقرار كرده‌اند كه دشمن اصلى ما، در این عصر، اسلام است. امّا جاى شگفتى است كه كم‌كم این تبلیغات به داخل كشور ما هم نفوذ مى‌كند و كسانى پیدا مى‌شوند كه صریحا در روزنامه‌ها و مجلاّت، احكام قطعى و ضرروى اسلام را زیر سؤال مى‌برند. به طور مثال، مسأله تساوى ارث مرد و زن و یا این كه چرا زن حقّ ندارد چند شوهر اختیار كند و یا چیزهایى از این قبیل را زیر سؤال مى‌برند و گاهى با لحن تمسخرآمیز از احكام ضرورى اسلام یاد مى‌كنند.
به یاد دارید اوایل انقلاب كسانى، وقتى لایحه قصاص مطرح شد، گفتند: «لایحه قصاص انسانى نیست» و امام (رحمه‌الله) فرمودند: اگر كسانى آگاهانه این حرف را بزنند همسر مسلمانشان براى آنها حرام است و اموالشان به ورثه مسلمانشان منتقل مى‌شود و دیگر جانشان هم حرمت نخواهد داشت. البته احكام ارتداد فقط مخصوص كسى كه منكر قصاص و احكام آن باشد نیست، بلكه انكار هر حكم ضرورى موجب ارتداد است. ولى مى‌بینیم اشخاصى صریحا، بدون هیچ‌گونه شرم و حیایى، در روزنامه‌ها و مجلاّت جمهورى اسلامى و گاهى از طریق روزنامه‌هایى كه با كمك بیت‌المال مسلمین تأسیس شده‌اند، این مطالب را مى‌نویسند و احكام ضرورى اسلام را مورد انكار قرار مى‌دهند. باید كسانى به این افراد تذكر بدهند كه حكم مورد نظر امام در مورد منكرین قصاص، فقط اختصاص به موضوع قصاص ندارد.
( صفحه 205 )
گاهى مشاهده مى‌شود احكامى كه مورد اتّفاق همه فقهاى شیعه و سنّى است و حتّى در بین سنّى‌ها هم مخالف ندارد، مورد سؤال و گاهى استهزاء قرار مى‌گیرد! آیا نباید مراجع ذى‌صلاح به این مسائل رسیدگى كنند؟ لااقل نباید در اینجا تذكرى داده شود كه چنین خطرهایى آینده نسل جوان ما را تهدید مى‌كند؟ آیا براى كسانى كه سخنان امام را نشنیده‌اند و از دروس او استفاده نكرده‌اند، این خطر وجود ندارد كه تحت تأثیر مطالبى قرار بگیرند كه در روزنامه‌هاى كشور جمهورى اسلامى نوشته مى‌شود و فكر كنند كه نظام اسلامى و دولت اسلامى هم با این افكار موافق‌اند و این افكار اسلامى است؟ لااقل در جایى باید گفته شود كه این افكار ربطى به اسلام ندارد.
به هر حال، این فكر كه دین یك امر سلیقه‌اى است و انسان هر دینى را دوست داشته باشد انتخاب مى‌كند و بعدا هم اگر مایل نبود دینش را عوض مى‌كند، خطرناك است. در كشورهاى غربى گاهى جوانى با دوستش به كلیسا مى‌رود و دوستش مى‌گوید كه من فلان كلیسا را بیشتر دوست دارم و در نتیجه مذهبش را عوض مى‌كند، آن جوان نیز تحت تأثیر قرار مى‌گیرد و به تبعیّت از دوستش مذهبش را تغییر مى‌دهد. فكر مى‌كنند مذهب یك لباس است كه انسان امروز آن را بپوشد و یا نپوشد و یا مُدلش را عوض كند. دیدگاه اسلام مبتنى بر این نیست كه سعادت‌ها و شقاوت‌ها از راه‌هاى گوناگون و به دلخواه مردم تعیین مى‌شود، تا نتیجه‌گیرى شود كه دین یك امر سلیقه‌اى است. گاهى این دین، گاهى آن دین، گاهى این مذهب، گاهى آن مذهب. هر كدام را پسندیدى انتخاب كن و دولت هم باید این آزادى را به عنوان یك حقّ طبیعى براى انسانها تأمین كند. اسلام دین را مهمترین مسأله در زندگى انسان مى‌داند، سعادت و شقاوت دنیا و آخرت را در گرو انتخاب دین صحیح مى‌داند.
پس علّت طرح این مباحث وجود این‌گونه خطرهاست كه ما احساس و استشمام مى‌كنیم و گاهى هم با چشم خودمان مى‌بینیم و متأسفانه كسانى غفلت دارند و یا تغافل مى‌كنند. علّت طرح این مباحث این است كه با انحرافات مبارزه كنیم و وظیفه خودمان را انجام دهیم.