ما نمىتوانیم با پذیرفتن اسلامْ لیبرالیزم را بپذیریم، اگر پذیرفتیم كه قانون یعنى آنچه كه مصالح انسانها را تأمین مىكند، دیگر نمىتوانیم بگوییم هر انسانى هر كارى دلش بخواهد مىتواند انجام دهد؛ چون این دو باهم سازگار نیستند. یا خدا باید محور باشد یا انسان؛ به عبارت دیگر ، یا باید اللّه ایست شویم یا اومانیست
. نمىتوان هم انسان مدار بود و هم خدا مدار. پذیرش این دو اصل علاوه بر این كه به تضاد و تعارض مىانجامد، نوعى شرك است و اگر خدا را حذف كنیم كفر و الحاد است. از این جهت ما مىگوییم فرهنگ اومانیستى غرب فرهنگ الحادى است، زیرا اسلام و كفر و الحاد با هم در تناقض هستند و با هم جنگ اساسى و بنیادى دارند. به همین دلیل است كه سیاستمداران آمریكا معتقدند تا زمانى كه نظام اسلامى در ایران حاكم است نمىتوانند با ایران سازش كنند؛ چون این دو نظر متناقض هستند، این نظامها هم با هم ناسازگارند.
( صفحه 183 )
پس مسأله اصلى این است كه ویژگى قانون مطلوب در اندیشههاى مختلف چیست؟ آیا قانون فقط باید نظم را در جامعه برقرار كند، خواستهها و آزادىهاى فردى را، تا آنجا كه مزاحمتى براى آزادىهاى دیگران ندارد تأمین كند، یا قانون باید مصالح واقعى انسانها را تأمین كند؛ چه اكثریّت مردم بخواهند و چه نخواهند. البته اگر مردم آن را پذیرفتند به اجرا و عمل در مىآید و اگر نپذیرفتند در همان عالم انشاء باقى خواهد ماند. پس مردم در رأس امورند، اما باید دید كه مشروعیّت قانون به چیست؟ آیا قانون مطلوب فقط قانونى است كه به دلخواه مردم باشد و خواستههاى آنها را تأمین كند یا قانون مطلوب آن است كه مصلحت مردم را تأمین كند؟ این دو دیدگاه با هم آشتىپذیر نیستند و خلط كردن اینها، یعنى ایجاد یك جوّ مهآلود فرهنگى تا كسانى كه به دنبال سوء استفاده هستند از آب گلآلود ماهى بگیرند. ما باید جوّ را شفاف كنیم تا معلوم شود كه اسلام كدام است و كفر كدام، تا هر كه هر كدام را خواست بپذیرد. «... فَمَنْ شَاءَ فَلْیُؤْمِنْ وَ مَنْ شَاءَ فَلْیَكْفُرْ ...»(93)
متاع كفر و دین بى مشترى نیست گروهى این گروهى آن پسندند
به هر حال مردم باید بدانند كه كدام متاع، متاع دین است و كدام متاع كفر تا یكى را برگزینند. وظیفه ماست كه این مفاهیم را شفاف كنیم و این غبارها را از این جوّ مهآلود فرهنگى بزداییم تا مردم آگاهانه انتخاب كنند. كسانى چنین جوّى را به وجود آوردهاند و مىخواهند دموكراسى و آزادى به جاى دین حاكم شود. ما باید بهوش باشیم، بدانیم كه چه مىگوییم و چه مىكنیم و باید كاملاً مراقب باشیم.