به هر حال، آنها براى عملكرد خود توجیه فوق را مطرح مىكنند، ولى یك مغالطه عمیق در اینجا وجود دارد و آن این است كه لازمه یكسان بودن همه انسانها در انسانیّت، این نیست كه همه شهروندان هم در شهروند بودن یكسان باشند. مساوى بودن همه انسانها در انسانیّت بحثى است كه قبل از همه و بیش از همه، اسلام روى آن تكیه كرده است؛ چنانكه خداوند مىفرماید:
«یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْنَاكُمْ شُعُوبا وَ قَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أكْرَمَكُمعِنْدَاللَّهِ أَتْقَاكُمْ...»(132)
اى مردم، ما شما را از یك مرد و زن آفریدیم و شما را تیرهها و قبیلهها قرار دادیم تایكدیگر را بشناسید، (اینها ملاك امتیاز نیست) گرامىترین شما نزد خداوند باتقواترین شماست.
قرآن به صراحت تفاوت و امتیاز بین انسانها را نفى مىكند و آنها را فرزندان یك پدر و مادر معرفى مىكند كه به مانند خواهران و برادران هم هستند و فاصله و امتیازى بین آنها وجود ندارد. این مطلبْ با این كیفیّت و بیان شیوا، در هیچ كتاب آسمانى دیگرى ذكر نشده است. ما نیز به عنوان مسلمان معتقدیم كه همه انسانها در انسانیّت مساوى هستند و انسانیّت درجه یك و دو ندارد، آن شعر معروف سعدى هم ناظر به همین مطلب است كه:
بنى آدم اعضاى یكدیگرند كه در آفرینش ز یك گوهرند
پس گوهر انسانیّت در همه انسانها یكى است و ما انسان درجه یك و دو نداریم، ولى این بدان معنا نیست كه همه انسانها در همه چیز، حتّى در شهروندى نسبت به یك كشور و استفاده از مزایاى حقوقى یك شهروند، مساوى باشند. در تمام دنیا، به عنوان یك اصل در حقوق
( صفحه 304 )
بینالملل پذیرفته شده كه تابعیّتْ شرایط و حقوق و مزایاى خاصّى دارد. ممكن است كسى از كشور خود اعراض و مهاجرت كند و چندین سال در كشور دیگرى زندگى كند و منافعى براى آن كشور داشته باشد و به مردم آنجا هم خیلى خدمت كند؛ ولى حقّ تابعیّت آن كشور به او اعطاء نگردد. چون براى اعطاء تابعیّت به افراد مهاجر قوانین و مقررات خاصّى وجود دارد. تازه وقتى به كسى تابعیّت مىدهند، ممكن است تابع درجه دوم باشد و همه مزایاى یك شهروند درجه اول را نداشته باشد. این مسأله در تمام دنیا وجود دارد و با وجود این كه همه انساناند و در انسانیّت مساوىاند، اما حقوق شهروندان از لحاظ تابعیّت یكسان نیست و تابعیّت درجه یك و درجه دو داریم، مغالطه است كه بگوییم، چون همه انسانها در انسانیّت شریك هستند، پس ما تابع درجه یك و دو نداریم! انسان درجه یك و دو نداریم، ولى شهروند درجه یك و دو مىتوانیم داشته باشیم و این چیزى است كه در اسلام هم پذیرفته شده است.
ما باید هوشیار باشیم و متوجه باشیم كه دولتهاى غربى دیكتاتورى خودشان را به عنوان دموكراسى معرفى مىكنند، تا اغراض پلید خودشان را تحقق بخشند و ما نباید فریب این ماسكهاى فریبنده را بخوریم. طرح نظریه جدید از دموكراسى در واقع یك نوع دیكتاتورى است كه مردم مسلمان را از داشتن حجاب و عمل به آیین مذهبى خود، در آن كشورها، محروم مىكند. با این كه در متن «اعلامیه حقوق بشر» آمده است كه دین آزاد است و همه مردم در انجام تكالیف دینى خود آزادند و در آن هیچ قیدى نیامده است كه آداب و ظواهر دینى در ارگانهاى رسمى رعایت شود و یا نشود، ولى سیاستبازان، هر گاه بخواهند، قانون را به نفع خود تفسیر مىكنند و جنگ را به نام صلح و تجاوز به حقوق دیگران را به عنوان حمایت از حقوق بشر مطرح مىكنند و ما هر روز شاهد رفتار ظالمانه و خدعهآمیز آنها در سطح دنیا هستیم.