با توجه به این كه دشمنان در هیچ صحنهاى موفق نشدند، تنها به یك چیز امید بستهاند و آن یك برنامه دراز مدّت فرهنگى است؛ و در این راستا سعى مىكنند كه بتدریج از راههاى گوناگونى ـ البته در این زمینه تجربههاى زیادى دارند ـ در داخل كشور نفوذ كنند. آنها مىكوشند مركزى جهت نشر افكار و ایدههاى خود فراهم كنندو از آنجا امواج تبلیغاتى را به همه قشرهاى گوناگون جامعه برسانند و تدریجا زمینه را براى خواستههاى خودشان فراهم
( صفحه 33 )
كنند. طبیعى است كه محاسبات آنها در این مورد، مثل سایر موارد، براساس محاسبات علمى است.
چون دیدند نسل انقلاب رو به میانسالى و پیرى نهاده است و آینده از آنِ جوانان است جوانانى كه نه از رژیم و جنایات و ستمهاى آن اطلاع درستى دارند و نه از فداكارىهاى مردم مبارز پیش از انقلاب و بعد از انقلاب، و تنها خواستههاى خودشان را دارند، خواستههایى كه گاهى محور آنها را مادّیات و هوسها تشكیل مىدهد ـ بر این تصورند كه مىشود در این قشر عظیم كه اكثریّت جامعه را تشكیل مىدهد و آینده نیز از آنِ این قشر خواهد بود نفوذ كنند و تدریجا و در طى چند دهه زمینه را براى حكومتى كه دست نشانده و حافظ منافع خودشان باشد فراهم كنند. در این كه كار را از كجا باید شروع كرد و چگونه باید در این نسل نفوذ كرد و افكار و ایدهها و ارزشهاى آنها را تغییر داد تا زمینه براى چنین آرمان شومى فراهم بشود، آنها مطالعاتى را در شناسایى عامل اصلى حمایت مردم از حكومت اسلامى و اینكه حاضر شدند همه سختىها، گرفتارىها، تورمها، كمبودها، بمبارانها، موشكبارانها و همه سختىهاى دیگر را تحمل كنند و دست از حمایت این حكومت بر ندارند، صورت دادند و به این نتیجه رسیدند كه این حمایت عمومى مردم ریشه در اعتقاد و دین آنها دارد.