تربیت
Tarbiat.Org

نظریه سیاسی اسلام جلد اول
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

. 3شبهه ناتوانى اسلام در اداره جامعه

در اینجا شبهه‌اى كه طرح مى‌شود این است كه بشر در زندگى خود به نحو فزاینده نیاز به قوانین فراوان و جدیدى دارد و بى شك در متن قرآن، سنّت پیامبر (صلى‌الله‌علیه‌و‌آله) و در كلمات ائمه اطهار علیهم‌السلام كلّیه قوانینى كه نیازهاى روزمره بشر را تأمین كند یافت نمى‌شود. امروزه، بشر احتیاج به یك سلسله قوانینى دارد كه در صدر اسلام اصلاً موضوعى نداشته تا حكمش بیان شود. براى مثال قوانین مربوط به فضا و قلمرو هوایى كشورها را در نظر بگیرید كه آیا یك هواپیما حق دارد بدون اجازه مسؤولان یك كشور وارد قلمرو هوایى آن كشور شود و یا بدون اجازه مسؤولان حق ندارد از فضاى آن كشور عبور كند؟ چنین قوانینى اساسا در قرآن، سنّت پیغمبر و كلمات اهل بیت علیهم‌السلام وجود ندارد، زیرا در آن زمان اصلاً هواپیمایى نبود تا بحث ورود آن به فضاى یك كشور مطرح شود.
همچنین قوانین راهنمایى و رانندگى كه در آن زمان اتومبیلى نبود كه قوانین مربوط به نحوه
( صفحه 107 )
تردد آن مطرح شود و سایر قوانینى كه بشر سخت محتاج آنهاست، مانند حقوقى كه براى دریاها و فلات قاره مطرح است و سایر موضوعاتى كه هنوز قوانین روشنى براى آنها تدوین نشده است و ضرورت دارد كه حقوقدانان و قانونگذاران با بررسى و تعمّق كافى قوانین مناسبى براى آنها وضع كنند.
حال با این وصف كه قوانین مذكور در قرآن و سنّت برآورنده همه نیازهاى جامعه نیست، چگونه مى‌توان ادعا كرد كه باید قوانین الهى و اسلامى در جامعه پیاده شود، با این كه اسلام در بسیارى از زمینه‌ها قانونى ندارد!
پس با توجه به این كه از یك سو جامعه نیاز مبرم به چنین قوانینى دارد، و از سوى دیگر در منابع اسلامى آن قوانین را نمى‌یابیم، چه چاره‌اى باید بیندیشیم؟ و چگونه ما مى‌توانیم تنها خود را به قوانین اسلامى مقیّد سازیم؟
آنچه ذكر شد، موجب گشت كسانى كه اساسا اعتقادى به اسلام ندارند این شبهه را مطرح كنند كه قوانین دینى قابل اجرا و كافى براى اداره جامعه نیست؛ و باید به جاى آنها به وضع و اجراى قوانین بشرى همّت گمارد. براى این كه موضوع را مبهم و پیچیده جلوه دهند شبهه فوق را به صورت‌هاى گوناگونى مطرح كرده‌اند و اشخاصى نیز با انگیزه‌هاى متفاوت بدان دامن زده‌اند. بى‌شك هدف آنان متزلزل ساختن حكومت اسلامى و القاى این مطلب است كه اسلام نمى‌تواند جامعه را اداره كند؛ پس طرح انقلاب اسلامى و حكومت اسلامى و اصرار بر آن بى‌مورد است و باید اندیشه اسلامى شدن حكومت را از سر بیرون كرد، چون این كار شدنى نیست. متأسفانه برخى از علاقه‌مندان به انقلاب اسلامى و معتقدان به اسلام نیز تحت تأثیر این شبهات قرار گرفته‌اند و ضرورت دارد كه پاسخ مناسبى ارائه گردد تا آنها از سویى به قوانین اسلامى پایبند بمانند و از سوى دیگر، در مواردى كه جامعه نیاز به قانونى دارد كه پیشینه‌اى در منابع اسلامى ندارد، راه حل را بشناسند.