در نخستین آیه مورد بحث، سخن از گروهی از سخاوتمندان انصار مدینه است که با آغوش باز از مهاجرانی که خانه و کسب و کاری نداشتند، استقبال کردند و آنها را بر خودشان مقدّم داشتند و حتّی گفتند: ما اموال و خانههایمان را با آنها تقسیم میکنیم و چشمداشتی به غنائم جنگی نیز نداریم.
قرآن درباره آنها در آیه فوق میگوید: آنها کسانی را که به سویشان هجرت میکنند، دوست دارند و در درون دل نیازی نسبت به آنچه به مهاجران داده شده، احساس نمیکنند و آنها را بر خود مقدّم میدارند؛ هر چند شدیداً فقیر باشند؛ ...یحبّون من هاجر الیهم و لایجدون فی صدورهم حاجة ممّا اوتوا و یؤثرون علی أنفسهم و لوکان بهم خصاصة....(657)
به گفته بعضی از مفسّران معروف: در تاریخ بشریّت، چنین استقبالی سابقه نداشته است که گروهی غریب در شهری وارد شوند و مؤمنان آن شهر چنان استقبالی از آنان کنند که حتّی آنها را بر خویش مقدّم شمرند و حاضر باشند تمام زندگی خود را با آنان تقسیم نمایند؛ حتّی در بعضی از روایات وارد شده است که عدد مهاجران نسبت به داوطلبان پذیرایی از آنها کم بود به همین دلیل، گاه در میان دو و یا چند نفر، بر سر افتخار میزبانی مهاجران، اختلاف پیدا میشد که برای حل آن به قرعه متوسّل شدند.(658)
به هر حال، خداوند این محبّت و بلندنظری و ایثار و سخاوت را که از ویژگیهای انصار بود، میستاید.
در دوّمین آیه مورد بحث، سخن از بزرگوارانی است که غذای خود را در حالی که شدیداً به آن نیاز داشتند به مِسکین و یتیم و اسیر دادند، بدون این که هیچ انتظار پاداش و تشکری داشته باشند؛ و یطعمون الطّعام علی حبّه مسکیناً و یتیماً و أسیراً - انّما نطعمکم لوجه اللّه لانرید منکم جزاء و لاشکوراً.(659)
روایات فراوانی از طریق شیعه و سنّی، حکایت از این دارد که آیات 8 و 9 سوره دهر در فضیلت اهلبیت علیهم السّلام نازل شده است. مرحوم علّامه امینی در الغدیر 34 نفر از علمای معروف اهل سنّت را نام میبرد که این حدیث را در کتابهای خود آوردهاند (با ذکر نام کتاب و صفحه آن).(660)
بنابراین حدیث مزبور در میان اهل سنّت مشهور، بلکه متواتر است و علمای شیعه اتفاقنظر دارند که همه سوره دهر یا بخش قابل ملاحظهای از آیات آن، درباره اهلبیت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم (علی، فاطمه، زهرا، حسن و حسین علیهم السّلام) نازل شده است.
دقّت در آیات سوره دهر نشان میدهد که خداوند چگونه از این سخاوتمندان ایثارگر مدح و ستایش کرده و عمل آنها را ستوده و بالاترین پاداش را برای آنها قرار داده است. در یک جا از آنها به عنوان ابرار و در جای دیگر از آنها به عنوان عباداللّه (بندگان خاص خدا) یاد کرده است.
در سوّمین آیه، تشویق بینظیری نسبت به انفاقکنندگان سخاوتمند دیده میشود. با تعابیری که در آیات انفاق بینظیر است، میفرماید: کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق میکنند، همانند بذری است که هفت خوشه برویاند و در هر خوشه نیز یکصد دانه باشد و خداوند آن را بر هر کسی بخواهد (و شایسته بداند) دو یا چند برابر میکند و خداوند توانا و داناست؛ مثل الّذین ینفقون أموالهم فی سبیل اللّه کمثل حبّة أنبتت سبع سنابل فی کلّ سنبلة مأة حبّة و اللّه یضاعف لمن یشاء و اللّه واسع علیم.(661)
اگر آیه را بر خلاف ظاهر آن تفسیر نکنیم و حذف و تقدیر نیز قایل نشویم؛ آیه دلالت بر این دارد که رشد و نمو بینظیر در روح و جان انفاقکنندگان نیکوکار صورت میگیرد. اموال آنها بر اثر انفاق چندین برابر شده و خودشان نیز در پرتوی سخاوت، مدارج کمال را به سرعت میپیمایند و حتی گامهای کوچک در این راه آثار عظیم دارد.
به این ترتیب انفاق علاوه بر این که مایه رشد بشری است، مایه رشد و تکامل اخلاقی و معنوی خود انسان نیز هست.
در روایت آمده است که امام سجّاد علیه السّلام، هرگاه چیزی به سائلی میبخشید، دست سائل را نیز میبوسید؛ عدهای علت این کار را از حضرت جویا شدند. حضرت علیه السّلام در جواب فرمودند: لأنّها تقع فی یداللّه قبل ید العبد؛ این به خاطر آن است که (این بخشش) پیش از آن که به دست بنده قرار گیرد، به دست خدا میرسد.(662)
در چهارمین آیه، ضمن اشاره به نکته مهمی درباره انفاق، آمده است: کسانی که اموال خود را در شب و روز، پنهان و آشکار انفاق میکنند، پاداششان نزد پروردگارشان است؛ نه ترسی بر آنهاست و نه غمگین میشوند؛ الّذین ینفقون أموالهم باللّیل و النّهار سرّاً و علانیة فلهم أجرهم عند ربّهم و لاخوف علیهم و لاهم یحزنون.(663)
بنابراین سخاوت و انفاق در راه خدا به هر شکل و صورتی که باشد، محبوب و پسندیده است، از سوی دیگر انفاق ترس از عذاب الهی را برطرف ساخته و حُزن و اندوه را میزداید. افراد انفاقگر و بخشنده خوف و وحشتی از آینده ندارند؛ زیرا، خداوند زندگی آنها را تضمین کرده است و به خاطر از دست دادن بخشی از اموالشان اندوهگین نمیشوند؛ زیرا میدانند، آنچه از فضل پروردگار به آنها داده میشود، بیشتر از آن است که از دست دادهاند.
در پنجمین آیه باز با تعبیر تازهای در زمینه انفاق میفرماید هرگز به (حقیقت) نیکوکاری نمیرسید، مگر آن که از آنچه دوست میدارید (در راه خدا) انفاق کنید و آنچه انفاق میکنید، خداوند از آن باخبر است؛ لن تنالوا البرّ حتّی تنفقوا ممّا تحبّون و ماتنفقوا من شیء فانّ اللّه به علیم.(664)
در ادبیات عرب برّ به معنی نیکوکاری توأم با توجّه و از روی قصد و اختیار است و این نشانه شخصیّت و روحانیّت انسان میباشد. جالب این که برّ در آیه به طور مطلق ذکر شده و نشان میدهد تا سخاوت و انفاق نباشد، انسان هرگز به حقیقت نیکوکاری نمیرسد. گرچه بعضی از مفسّران واژه برّ را به معنی بهشت و بعضی به معنی تقوا و بعضی به معنی پاداش نیک گرفتهاند؛ ولی ظاهر این است که مفهوم برّ وسیع بوده و شامل همه اینها نیز میشود.
در ششمین آیه، انفاق را ضمن این که یکی از ارکان مهم تقوا ذکر کرده - تقوایی که سرچشمه هدایت الهی و محتوای قرآنی است - میفرماید: پرهیزکاران کسانی هستند که ایمان غیب دارند (ایمان به خدا و جهان ماوراءطبیعت) و نماز را برپا میدارند و از نعمتهایی که بر آنها روزی دادهایم، انفاق میکنند؛ الّذین یؤمنون بالغیب و یقیمون الصّلاة و ممّا رزقناهم ینفقون.(665)
با توجّه به اینکه ینفقون به صورت فعل مضارع ذکر شده، مفهومش این است که آنها انفاق مواهب الهی را به طور مستمر انجام میدهند و این نشانه سخاوتمندی آنهاست که در نهادشان ریشه دوانده و به صورت یک صفت برجسته درآمده است.
تعبیر به ممّا رزقناهم (از آنچه به آنان روزی دادهایم) اشاره به نکته لطیفی میکند و آن این که آنها میدانند که همه اموال، مواهب الهی است؛ بنابراین، دلیلی ندارد که از انفاق بخشی از آن در راه بندگان نیازمند خدا، بُخل بورزند. در ضمن روشن است که انفاق منحصر به زکات نیست، بلکه معنی گستردهای دارد که هم صدقات واجب و هم مستحب را شامل میشود.
در هفتمین و آخرین آیه، ضمن دادن دستور به رعایت اعتدال در بذل و بخشش و دوری از افراط و تفریط و نشان دادن تصویری از صفت سخاوت که حد وسط در میان بُخل و اسراف است، میفرماید: دستت را بر گردنت زنجیر مکن (و ترک انفاق و بخشش منما) و بیش از حد نیز آن را مگشا (و آلوده اسراف و تبذیر مشو) مبادا مورد سرزنش قرارگیری و از کار فرومانی؛ و لاتجعل یدک مغلولة الی عنقک و لاتبسطها کلّ البسط فتقعد ملوماً محسوراً(666). این آیه، تعریف روشنی برای سخاوت است.
امام صادق علیه السّلام در حدیث معروفی این مطلب را ضمن مثال روشنی بیان داشتهاند: مُشتی خاک را از زمین برداشت و محکم در دست گرفت، فرمودند: این بُخل است، سپس مُشت دیگری برداشت و دست را چنان گشود که تمام خاکها، روی زمین ریخت، سپس فرمودند: این اسراف است؛ مرتبه سوم، مُشتی خاک برداشت و کف دست را رو به آسمان کرد و دست را گشود، مقداری از خاکها از لا به لای انگشتان و اطراف دستشان فرو ریخت و مقداری باقی ماند، حضرت علیه السّلام فرمودند: این حد اعتدال است (و حقیقت سخاوت همین است).(667)
در آیه مورد بحث از بُخل تعبیر به زنجیر شدن بر گردن شده است و از اسراف به گشودن دست، آن چنان که کاری از آن ساخته نباشد و هر دو را مورد سرزنش قرار گرفتن و از کار باز ماندن (ملوماً محسوراً) ذکر میکند.
از مجموع آیات مختلفی که به نحوی به مسئله سخاوت و انفاق و بذل و بخشش ارتباط دارد - که بخشی از آن را در بالا تفسیر کردیم - به خوبی عظمت و اهمّیّت و ارزش والای این صفت برجسته انسانی ظاهر میشود؛ نه تنها باعث نظم و سعادت جوامع انسانی و مبارزه با فقر و محرومیّتی که سرچشمه انواع نابسامانیها و گناهان است، میشود بلکه در تکامل معنوی و روحی انسان نیز نقش بسیار مهمّی دارد.