تربیت
Tarbiat.Org

اخلاق در قرآن جلد دوم - فروع مسائل اخلاقی
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

چهره سخاوتمندان در قرآن‏

در نخستین آیه مورد بحث، سخن از گروهی از سخاوتمندان انصار مدینه است که با آغوش باز از مهاجرانی که خانه و کسب و کاری نداشتند، استقبال کردند و آنها را بر خودشان مقدّم داشتند و حتّی گفتند: ما اموال و خانه‏هایمان را با آنها تقسیم می‏کنیم و چشم‏داشتی به غنائم جنگی نیز نداریم.
قرآن درباره آنها در آیه فوق می‏گوید: آنها کسانی را که به سویشان هجرت می‏کنند، دوست دارند و در درون دل نیازی نسبت به آنچه به مهاجران داده شده، احساس نمی‏کنند و آنها را بر خود مقدّم می‏دارند؛ هر چند شدیداً فقیر باشند؛ ...یحبّون من هاجر الیهم و لایجدون فی صدورهم حاجة ممّا اوتوا و یؤثرون علی أنفسهم و لوکان بهم خصاصة....(657)
به گفته بعضی از مفسّران معروف: در تاریخ بشریّت، چنین استقبالی سابقه نداشته است که گروهی غریب در شهری وارد شوند و مؤمنان آن شهر چنان استقبالی از آنان کنند که حتّی آنها را بر خویش مقدّم شمرند و حاضر باشند تمام زندگی خود را با آنان تقسیم نمایند؛ حتّی در بعضی از روایات وارد شده است که عدد مهاجران نسبت به داوطلبان پذیرایی از آنها کم بود به همین دلیل، گاه در میان دو و یا چند نفر، بر سر افتخار میزبانی مهاجران، اختلاف پیدا می‏شد که برای حل آن به قرعه متوسّل شدند.(658)
به هر حال، خداوند این محبّت و بلندنظری و ایثار و سخاوت را که از ویژگی‏های انصار بود، می‏ستاید.
در دوّمین آیه مورد بحث، سخن از بزرگوارانی است که غذای خود را در حالی که شدیداً به آن نیاز داشتند به مِسکین و یتیم و اسیر دادند، بدون این که هیچ انتظار پاداش و تشکری داشته باشند؛ و یطعمون الطّعام علی حبّه مسکیناً و یتیماً و أسیراً - انّما نطعمکم لوجه اللّه لانرید منکم جزاء و لاشکوراً.(659)
روایات فراوانی از طریق شیعه و سنّی، حکایت از این دارد که آیات 8 و 9 سوره دهر در فضیلت اهلبیت علیهم السّلام نازل شده است. مرحوم علّامه امینی در الغدیر 34 نفر از علمای معروف اهل سنّت را نام می‏برد که این حدیث را در کتابهای خود آورده‏اند (با ذکر نام کتاب و صفحه آن).(660)
بنابراین حدیث مزبور در میان اهل سنّت مشهور، بلکه متواتر است و علمای شیعه اتفاق‏نظر دارند که همه سوره دهر یا بخش قابل ملاحظه‏ای از آیات آن، درباره اهلبیت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم (علی، فاطمه، زهرا، حسن و حسین علیهم السّلام) نازل شده است.
دقّت در آیات سوره دهر نشان می‏دهد که خداوند چگونه از این سخاوتمندان ایثارگر مدح و ستایش کرده و عمل آنها را ستوده و بالاترین پاداش را برای آنها قرار داده است. در یک جا از آنها به عنوان ابرار و در جای دیگر از آنها به عنوان عباداللّه (بندگان خاص خدا) یاد کرده است.
در سوّمین آیه، تشویق بی‏نظیری نسبت به انفاق‏کنندگان سخاوتمند دیده می‏شود. با تعابیری که در آیات انفاق بی‏نظیر است، می‏فرماید: کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق می‏کنند، همانند بذری است که هفت خوشه برویاند و در هر خوشه نیز یکصد دانه باشد و خداوند آن را بر هر کسی بخواهد (و شایسته بداند) دو یا چند برابر می‏کند و خداوند توانا و داناست؛ مثل الّذین ینفقون أموالهم فی سبیل اللّه کمثل حبّة أنبتت سبع سنابل فی کلّ سنبلة مأة حبّة و اللّه یضاعف لمن یشاء و اللّه واسع علیم.(661)
اگر آیه را بر خلاف ظاهر آن تفسیر نکنیم و حذف و تقدیر نیز قایل نشویم؛ آیه دلالت بر این دارد که رشد و نمو بی‏نظیر در روح و جان انفاق‏کنندگان نیکوکار صورت می‏گیرد. اموال آنها بر اثر انفاق چندین برابر شده و خودشان نیز در پرتوی سخاوت، مدارج کمال را به سرعت می‏پیمایند و حتی گام‏های کوچک در این راه آثار عظیم دارد.
به این ترتیب انفاق علاوه بر این که مایه رشد بشری است، مایه رشد و تکامل اخلاقی و معنوی خود انسان نیز هست.
در روایت آمده است که امام سجّاد علیه السّلام، هرگاه چیزی به سائلی می‏بخشید، دست سائل را نیز می‏بوسید؛ عده‏ای علت این کار را از حضرت جویا شدند. حضرت علیه السّلام در جواب فرمودند: لأنّها تقع فی یداللّه قبل ید العبد؛ این به خاطر آن است که (این بخشش) پیش از آن که به دست بنده قرار گیرد، به دست خدا می‏رسد.(662)
در چهارمین آیه، ضمن اشاره به نکته مهمی درباره انفاق، آمده است: کسانی که اموال خود را در شب و روز، پنهان و آشکار انفاق می‏کنند، پاداششان نزد پروردگارشان است؛ نه ترسی بر آنهاست و نه غمگین می‏شوند؛ الّذین ینفقون أموالهم باللّیل و النّهار سرّاً و علانیة فلهم أجرهم عند ربّهم و لاخوف علیهم و لاهم یحزنون.(663)
بنابراین سخاوت و انفاق در راه خدا به هر شکل و صورتی که باشد، محبوب و پسندیده است، از سوی دیگر انفاق ترس از عذاب الهی را برطرف ساخته و حُزن و اندوه را می‏زداید. افراد انفاق‏گر و بخشنده خوف و وحشتی از آینده ندارند؛ زیرا، خداوند زندگی آنها را تضمین کرده است و به خاطر از دست دادن بخشی از اموالشان اندوهگین نمی‏شوند؛ زیرا می‏دانند، آنچه از فضل پروردگار به آنها داده می‏شود، بیشتر از آن است که از دست داده‏اند.
در پنجمین آیه باز با تعبیر تازه‏ای در زمینه انفاق می‏فرماید هرگز به (حقیقت) نیکوکاری نمی‏رسید، مگر آن که از آنچه دوست می‏دارید (در راه خدا) انفاق کنید و آنچه انفاق می‏کنید، خداوند از آن باخبر است؛ لن تنالوا البرّ حتّی تنفقوا ممّا تحبّون و ماتنفقوا من شی‏ء فانّ اللّه به علیم.(664)
در ادبیات عرب برّ به معنی نیکوکاری توأم با توجّه و از روی قصد و اختیار است و این نشانه شخصیّت و روحانیّت انسان می‏باشد. جالب این که برّ در آیه به طور مطلق ذکر شده و نشان می‏دهد تا سخاوت و انفاق نباشد، انسان هرگز به حقیقت نیکوکاری نمی‏رسد. گرچه بعضی از مفسّران واژه برّ را به معنی بهشت و بعضی به معنی تقوا و بعضی به معنی پاداش نیک گرفته‏اند؛ ولی ظاهر این است که مفهوم برّ وسیع بوده و شامل همه اینها نیز می‏شود.
در ششمین آیه، انفاق را ضمن این که یکی از ارکان مهم تقوا ذکر کرده - تقوایی که سرچشمه هدایت الهی و محتوای قرآنی است - می‏فرماید: پرهیزکاران کسانی هستند که ایمان غیب دارند (ایمان به خدا و جهان ماوراءطبیعت) و نماز را برپا می‏دارند و از نعمتهایی که بر آنها روزی داده‏ایم، انفاق می‏کنند؛ الّذین یؤمنون بالغیب و یقیمون الصّلاة و ممّا رزقناهم ینفقون.(665)
با توجّه به اینکه ینفقون به صورت فعل مضارع ذکر شده، مفهومش این است که آنها انفاق مواهب الهی را به طور مستمر انجام می‏دهند و این نشانه سخاوتمندی آنهاست که در نهادشان ریشه دوانده و به صورت یک صفت برجسته درآمده است.
تعبیر به ممّا رزقناهم (از آنچه به آنان روزی داده‏ایم) اشاره به نکته لطیفی می‏کند و آن این که آنها می‏دانند که همه اموال، مواهب الهی است؛ بنابراین، دلیلی ندارد که از انفاق بخشی از آن در راه بندگان نیازمند خدا، بُخل بورزند. در ضمن روشن است که انفاق منحصر به زکات نیست، بلکه معنی گسترده‏ای دارد که هم صدقات واجب و هم مستحب را شامل می‏شود.
در هفتمین و آخرین آیه، ضمن دادن دستور به رعایت اعتدال در بذل و بخشش و دوری از افراط و تفریط و نشان دادن تصویری از صفت سخاوت که حد وسط در میان بُخل و اسراف است، می‏فرماید: دستت را بر گردنت زنجیر مکن (و ترک انفاق و بخشش منما) و بیش از حد نیز آن را مگشا (و آلوده اسراف و تبذیر مشو) مبادا مورد سرزنش قرارگیری و از کار فرومانی؛ و لاتجعل یدک مغلولة الی عنقک و لاتبسطها کلّ البسط فتقعد ملوماً محسوراً(666). این آیه، تعریف روشنی برای سخاوت است.
امام صادق علیه السّلام در حدیث معروفی این مطلب را ضمن مثال روشنی بیان داشته‏اند: مُشتی خاک را از زمین برداشت و محکم در دست گرفت، فرمودند: این بُخل است، سپس مُشت دیگری برداشت و دست را چنان گشود که تمام خاکها، روی زمین ریخت، سپس فرمودند: این اسراف است؛ مرتبه سوم، مُشتی خاک برداشت و کف دست را رو به آسمان کرد و دست را گشود، مقداری از خاکها از لا به لای انگشتان و اطراف دستشان فرو ریخت و مقداری باقی ماند، حضرت علیه السّلام فرمودند: این حد اعتدال است (و حقیقت سخاوت همین است).(667)
در آیه مورد بحث از بُخل تعبیر به زنجیر شدن بر گردن شده است و از اسراف به گشودن دست، آن چنان که کاری از آن ساخته نباشد و هر دو را مورد سرزنش قرار گرفتن و از کار باز ماندن (ملوماً محسوراً) ذکر می‏کند.
از مجموع آیات مختلفی که به نحوی به مسئله سخاوت و انفاق و بذل و بخشش ارتباط دارد - که بخشی از آن را در بالا تفسیر کردیم - به خوبی عظمت و اهمّیّت و ارزش والای این صفت برجسته انسانی ظاهر می‏شود؛ نه تنها باعث نظم و سعادت جوامع انسانی و مبارزه با فقر و محرومیّتی که سرچشمه انواع نابسامانی‏ها و گناهان است، می‏شود بلکه در تکامل معنوی و روحی انسان نیز نقش بسیار مهمّی دارد.