علمای علم اخلاق برای رسیدن به توکّل، راههایی ارائه کردهاند که هر کدام عامل مؤثّری برای کسب این فضیلت بزرگ اخلاقی است، از جمله: توجّه به توحید افعالی و اعتماد به این که همه چیز در این عالم مستند به ذات پاک خداست، سرچشمه هستی اوست و کائنات از وجود ذی جود او میباشند، مسبّبالاسباب اوست و تأثیر هر عاملی به فرمان او میباشد، همه موجودات ریزهخوار خوان نعمت او هستند و از فضل و کَرَم او بهره میگیرند.
پس از تأمّل در این امور، به حالات گذشته خویش بنگرد و ببیند که چگونه خداوند عالم، او را به وسیله نور هستی از ظلمت نیستی خارج ساخته و لباس زیبای وجود که ریشه همه موهبتهاست بر قامت او پوشانیده است. هنگامی که در رحم مادر، در ظلمات ثلاث، دست او از همه جا کوتاه بود، از لطف خداوند بیبهره نبود؛ بلکه هر چه نیاز داشت در اختیارش بود.
پس از گام نهادن در فضای این جهان نیز آنچه مایه حیات و بقای او بود، از شیر مادر گرفته تا نوازشها و محبّتهای او را برایش فراهم ساخت.
به او آموخت که چگونه پستان مادر را بمکد و چگونه عواطف او را به نفع خود برانگیزد و او را شبانهروز به خدمت خود وادار کند؛ در حالی که مادر، از این خدمت خستهکننده لذّت ببرد و احساس رضایت کند!
هنگامی که این کودک رشد کرده، بزرگ میشود؛ نعمتهای گوناگون الهی نیز از آسمان و زمین بر او فرود میریزد و او را غرق الطاف و عنایات میسازد.
آری! هر گاه در این امور بیندیشد، در مییابد که همه چیز از ناحیه خداست و تنها باید بر او توکّل کرد و به مضمون آیه شریفه و ان یمسسک اللّه بضرّ فلا کاشف له الّا هو و ان یردک بخیر فلا رآدّ لفضله یصیب به من یشآء من عباده و هو الغفور الرّحیم(426)؛ هرگاه خداوند (برای آزمایش یا کیفر گناه،) زیانی به تو رساند، هیچ کس جز او، آن را برطرف نمیسازد و اگر اراده خیری برای تو کند، هیچ کس نمیتواند مانع فضل او شود، به هر کس از بندگانش بخواهد (و شایسته بداند، هر خیری را) میرساند و او آمرزنده مهربان است.
ایمان به این واقعیّتها، انسان را به حقیقت توکّل نزدیک میسازد و او را در زمره متوکّلان حقیقی قرار میدهد.