اشاره :
عفّت نقطه مقابل شکمپرستی و شهوتپرستی است که از مهمترین فضایل انسانی محسوب میشود.
عفّت به گفته راغب اصفهانی در کتاب المفردات، به معنی پدید آمدن حالتی در نفس است که آدمی را از غلبه شهوت بازمیدارد و عفیف به کسی گفته میشود که دارای این صفت و حالت باشد.
صاحب مقاییس اللّغة مینویسد: عفّت در اصل به دو معنی آمده است: نخست، خودداری از انجام کارهای زشت و دیگر، کمبودن چیزی. لذا عرب به باقیمانده شیر در پستان مادر عُفَّه (بر وزن مدّت) میگوید. ولی از کلام راغب اصفهانی در مفردات، استفاده میشود که هر دو معنی به یک چیز بازمیگردد. (زیرا افراد عفیف به چیز کم قانع هستند.)
مؤلّف التّحقیق مینویسد: این مادّه در اصل، به معنی حفظ نفس از تمایلات و شهوات نفسانی است؛ همانگونه که تقوا به معنی حفظ نفس از انجام گناهان میباشد، بنابراین عفّت یک صفت درونی است؛ در حالی که تقوا ناظر به اعمال خارجی است.
علمای اخلاق نیز در تعریف عفّت، آن را صفتی حدّ وسط در میان شهوتپرستی و خمودی دانستهاند.
آنچه بیان شد، تفسیر عفّت به مفهوم عام کلمه بود؛ زیرا بعضی برای معرّفی عفّت از نقطه مقابل آن؛ یعنی، پردهدری نیز استفاده کردهاند. به همین علّت در بسیاری از موارد، واژه عفّت را در مورد پرهیزکاری در خصوص مسایل جنسی استعمال کردهاند.
به هر حال از آیات قرآن مجید و روایات اسلامی استفاده میشود که عفّت - به هر دو معنی - از بزرگترین فضایل انسانی است و هیچ کس در سیر الی اللّه، بدون داشتن عفّت به جایی نمیرسد. در زندگی دنیا نیز آبرو و حیثیت و شخصیّت انسان در گرو عفّت است.
با این اشاره به قرآن بازمیگردیم و آیات ذیل را بررسی میکنیم:
1- للفقرآء الّذین أحصروا فی سبیل اللّه لایستطیعون ضرباً فی الأرض یحسبهم الجاهل أغنیآء من التّعفّف تعرفهم بسیماهم لایسئلون النّاس الحافّ و ما تنفقوا من خیر فأن اللّه به علیم (سوره بقره، آیه 273)
2- و راودته الّتی هو فی بیتها عن نفسه و غلّقت الأبواب و قالت هیت لک قال معاذ اللّه انّه ربّی أحسن مثوای انّه لایفلح الظّالمون (سوره یوسف، آیه 23)
3- و لقد همّت به و همّ بها لولا أن رءا برهان ربّه کذالک لنصرف عنه السّوء و الفحشآء انّه من عبادنا المخلصین (سوره یوسف، آیه 24)
4- قالت فذلکنّ الّذی لمتنّنی فیه و لقد راودته عن نفسه فاستعصم و لئن لم یفعل ما آمره لیسجننّ و لیکوناً من الصّاغرین - قال ربّ السّجن أحبّ الیّ ممّا یدعوننی الیه و الّا تصرف عنّی کیدهنّ أصب الیهنّ و أکن من الجاهلین - فأستجاب له ربّه فصرف عنه کیدهنّ انّه هو السّمیع العلیم (سوره یوسف، آیات 32 تا 34)
5- والّذین هم لفروجهم حافظون الّا علی أزواجهم أو ما ملکت أیمانهم فأنّهم غیر ملومین - فمن ابتغی ورآء ذلک فأولئک هم العادون (سوره مؤمنون، آیات 5 تا 7)
6- ...والحافظین فروجهم و الحافظات... (سوره احزاب، آیه 35)
ترجمه :
1- (انفاق شما مخصوصاً باید) برای نیازمندانی باشد که در راه خدا، در تنگنا قرار گرفتهاند؛ (و توجّه به آیین خدا، آنها را از وطنهای خویش آواره ساخته و شرکت در میدان جهاد به آنها اجازه نمیدهد تا برای تأمین هزینه زندگی، دست به کسب و تجارت بزنند)؛ نمیتوانند مسافرتی کنند (و سرمایهای به دست آورند) و از شدّت خویشتنداری، افراد ناآگاه آنها را بینیاز میپندارند؛ امّا آنها را از چهرههایشان میشناسی و هرگز با اصرار چیزی از مردم نمیخواهند (این است مشخصّات آنها!) و هر چیز خوبی را در راه خدا انفاق کنید، خداوند از آن آگاه است.
2- و آن زن که یوسف در خانه او بود، از او تمنّای کامجویی کرد؛ دَرها را بست و گفت: بیا (به سوی آنچه برای تو مهیّاست). (یوسف) گفت: پناه میبرم به خدا! او ( عزیز مصر) صاحب نعمت من است؛ مقام مرا گرامی داشته (آیا ممکن است به او ظلم و خیانت کنم؟!) مسلّماً ظالمان رستگار نمیشوند!
3- آن زن قصد او کرد و او نیز - اگر برهان پروردگار را نمیدید - قصد وی مینمود! این چنین کردیم تا بدی و فحشا را از او دور سازیم، زیرا او از بندگان مخلَص ما بود.
4- (همسر عزیز مصر) گفت: این همان کسی است که به خاطر (عشق) او مرا سرزنش کردید! (آری!) من او را به خویشتن دعوت کردم و او خودداری کرد و اگر آنچه را دستور میدهم؛ انجام ندهد، به زندان خواهد افتاد و مسلّماً خوار و ذلیل خواهد شد!
(یوسف) گفت: پروردگارا! زندان، نزد من محبوبتر است از آنچه اینها مرا به سوی آن میخوانند! و اگر مکر و نیرنگ آنها را از من بازنگردانی؛ به سوی آنان متمایل خواهم شد و از جاهلان خواهم بود!
پروردگارش دعای او را اجابت کرد و مکر آنان را از او گردانید؛ زیرا او شنوا و داناست.
5- و آنها که دامان خود را (از آلوده شدن به بیعفّتی) حفظ میکنند. تنها آمیزش جنسی با همسران و کنیزانشان دارند که در بهرهگیری از آنان ملامت نمیشوند و کسانی که غیر از این راه را طلب کنند، تجاوزگرند!
6-... مردان پاکدامن و زنان پاکدامن... .