تربیت
Tarbiat.Org

اخلاق در قرآن جلد دوم - فروع مسائل اخلاقی
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

1- ترس معقول و نامعقول‏

بی‏شک منظور از جُبن و ترس در اینجا جُبن و ترس معقول نیست بلکه جُبن و ترس نامعقول است، توضیح اینکه:
ترس از اموری که واقعاً خطرناک است یکی از پدیده‏های روحی و طبیعی و از نعمت‏های بزرگ خداست، چرا که اگر انسان از هیچ چیز خطرناکی نترسد، به زودی زندگی خود را از دست می‏دهد، این همان چیزی است که از آن تعبیر به تهوّر و بی‏پروایی در مقابل خطر می‏کنند، مانند کسی که بی‏خیال و بدون نگاه کردن به این طرف و آن طرف، از یک خیابان پُر رفت و آمد می‏گذرد، چنین کسی به یقین در معرض حوادث خطرناک رانندگی قرار دارد.
این‏گونه ترس خواه در زندگی عادی روزانه باشد یا در موارد موادّغذایی مشکوک یا مسائل اقتصادی و سیاسی و غیر آن کاملاً منطقی است و سبب نجات از خطراتی است که انسان را تهدید می‏کند.
ترس مذموم آن است که انسان از عوامل بترسد که در خور ترسیدن نیست، هر خطر موهومی را جدّی بگیرد، و هر دشمن خیالی را مایه وحشت قرار دهد، از همه چیز و به اصطلاح از سایه خودش نیز بترسد، و از ورود در هر کاری به احتمال عدم موفقیّت واهمه داشته باشد، چنین ترسی مایه عقب‏ماندگی و بدبختی و ناکامی است، مایه شکست و ذلّت و زبونی است.
این جهان از همه ابعادش همچون یک میدان نبرد است، موانع، مشکلات و خطرها همیشه وجود داشته و دارد، و تا انسان با آنها دست و پنجه نرم نکند و خود را به طور جدّی آماده مقابله با آنها نسازد موفّق نخواهد شد.
غالباً ممکن نیست ما دست به کاری بزنیم که پیروزی در آن صد در صد تضمین شده باشد، یا هیچ‏گونه خطری در آن وجود نداشته باشد، این یک خیال محال و یک پندار باطل است. اینجاست که نقش شجاعت و شهامت روشن می‏شود و آثار منفی صفت رذیله ترس و جُبن خود را نشان می‏دهد.
هر کشاورزی احتمال خوشکسالی و آفت را می‏دهد، هر تاجری احتمال نوسان قیمت‏ها و دگرگونی وضع بازار را می‏دهد، هر مسافری احتمال تصادف و خطرات دیگر را می‏دهد، و در هر عمل جرّاحی احتمال خطر وجود دارد، اگر به این احتمالات ترتیب اثر داده شود باید دست روی دست بگذاریم و هیچ کاری نکنیم و فقط در انتظار مرگ باشیم.
به یقین در این‏گونه موارد باید خطرات جدّی را پیش‏بینی کرد و راه مقابله با آن را شناخت، و از بی‏پروایی و تهوّر پرهیز نمود، در عین حال احتمالات نسنجیده و نامعقول و یا احتمالاتی که همیشه و در هر حال وجود دارد نباید سدّ راه انسان شود.
این روشن‏ترین تعریفی است که برای مسئله شجاعت به عنوان یکی از صفات فضیله و ترس به عنوان یکی از صفات رذیله می‏توان کرد.
در حدیثی از امام حسن مجتبی علیه السّلام در تعریف جُبن چنین می‏خوانیم: ((الجرأة علی الصّدیق و النّکول عن العدوّ؛ جُبن آن است که در برابر دوستان جسور و در برابر دشمنان ناتوان باشی!(356)
و در حدیث دیگری از همان بزرگوار می‏خوانیم که از پاسخ از سؤال درباره معنی شجاعت فرمود: موافقة الأقران و الصّبر عند الطّعان؛ هماهنگی با اقران و ایستادگی در برابر ضربات دشمن.(357)
قرآن مجید در یک جا می‏فرماید: و لاتلقوا بأیدیکم الی التّهلکة؛ با دست خود خویشتن را به هلاکت بیافکنید.(358)
و در جای دیگر در صف مؤمنان راستین می‏گوید: ...أشدّاء علی الکفّار...؛ آنها در برابر کافران سخت و شدیدند (و ترس و واهمه‏ای به خود راه نمی‏دهند).(359)
از آنچه در بالا گفته شود به خوبی می‏توان نتیجه گرفت که شجاعت به عنوان یک فضیلت حدّ وسطی است در میان تهوّر و جُبن.