بیشک منظور از جُبن و ترس در اینجا جُبن و ترس معقول نیست بلکه جُبن و ترس نامعقول است، توضیح اینکه:
ترس از اموری که واقعاً خطرناک است یکی از پدیدههای روحی و طبیعی و از نعمتهای بزرگ خداست، چرا که اگر انسان از هیچ چیز خطرناکی نترسد، به زودی زندگی خود را از دست میدهد، این همان چیزی است که از آن تعبیر به تهوّر و بیپروایی در مقابل خطر میکنند، مانند کسی که بیخیال و بدون نگاه کردن به این طرف و آن طرف، از یک خیابان پُر رفت و آمد میگذرد، چنین کسی به یقین در معرض حوادث خطرناک رانندگی قرار دارد.
اینگونه ترس خواه در زندگی عادی روزانه باشد یا در موارد موادّغذایی مشکوک یا مسائل اقتصادی و سیاسی و غیر آن کاملاً منطقی است و سبب نجات از خطراتی است که انسان را تهدید میکند.
ترس مذموم آن است که انسان از عوامل بترسد که در خور ترسیدن نیست، هر خطر موهومی را جدّی بگیرد، و هر دشمن خیالی را مایه وحشت قرار دهد، از همه چیز و به اصطلاح از سایه خودش نیز بترسد، و از ورود در هر کاری به احتمال عدم موفقیّت واهمه داشته باشد، چنین ترسی مایه عقبماندگی و بدبختی و ناکامی است، مایه شکست و ذلّت و زبونی است.
این جهان از همه ابعادش همچون یک میدان نبرد است، موانع، مشکلات و خطرها همیشه وجود داشته و دارد، و تا انسان با آنها دست و پنجه نرم نکند و خود را به طور جدّی آماده مقابله با آنها نسازد موفّق نخواهد شد.
غالباً ممکن نیست ما دست به کاری بزنیم که پیروزی در آن صد در صد تضمین شده باشد، یا هیچگونه خطری در آن وجود نداشته باشد، این یک خیال محال و یک پندار باطل است. اینجاست که نقش شجاعت و شهامت روشن میشود و آثار منفی صفت رذیله ترس و جُبن خود را نشان میدهد.
هر کشاورزی احتمال خوشکسالی و آفت را میدهد، هر تاجری احتمال نوسان قیمتها و دگرگونی وضع بازار را میدهد، هر مسافری احتمال تصادف و خطرات دیگر را میدهد، و در هر عمل جرّاحی احتمال خطر وجود دارد، اگر به این احتمالات ترتیب اثر داده شود باید دست روی دست بگذاریم و هیچ کاری نکنیم و فقط در انتظار مرگ باشیم.
به یقین در اینگونه موارد باید خطرات جدّی را پیشبینی کرد و راه مقابله با آن را شناخت، و از بیپروایی و تهوّر پرهیز نمود، در عین حال احتمالات نسنجیده و نامعقول و یا احتمالاتی که همیشه و در هر حال وجود دارد نباید سدّ راه انسان شود.
این روشنترین تعریفی است که برای مسئله شجاعت به عنوان یکی از صفات فضیله و ترس به عنوان یکی از صفات رذیله میتوان کرد.
در حدیثی از امام حسن مجتبی علیه السّلام در تعریف جُبن چنین میخوانیم: ((الجرأة علی الصّدیق و النّکول عن العدوّ؛ جُبن آن است که در برابر دوستان جسور و در برابر دشمنان ناتوان باشی!(356)
و در حدیث دیگری از همان بزرگوار میخوانیم که از پاسخ از سؤال درباره معنی شجاعت فرمود: موافقة الأقران و الصّبر عند الطّعان؛ هماهنگی با اقران و ایستادگی در برابر ضربات دشمن.(357)
قرآن مجید در یک جا میفرماید: و لاتلقوا بأیدیکم الی التّهلکة؛ با دست خود خویشتن را به هلاکت بیافکنید.(358)
و در جای دیگر در صف مؤمنان راستین میگوید: ...أشدّاء علی الکفّار...؛ آنها در برابر کافران سخت و شدیدند (و ترس و واهمهای به خود راه نمیدهند).(359)
از آنچه در بالا گفته شود به خوبی میتوان نتیجه گرفت که شجاعت به عنوان یک فضیلت حدّ وسطی است در میان تهوّر و جُبن.