بعضی از بزرگان علم اخلاق گفتهاند غرور از صفات زشتی است که هر گروهی به نوعی به آن گرفتارند هر چند اسباب و درجات غرور آنها مختلف است.
اسباب غرور و خودبینی بسیار زیاد است و مغروران گروههای مختلفی هستند:
مغروران به علم و دانش و آنها کسانی هستند که وقتی به مقامی از علم میرسند غرور و خودبینی بر آنها عارض میشود، جز افکار خویشتن را نمیبینند و برای افکار دیگران ارزشی قائل نیستند، گاه خود را از مقرّبان الهی میپندارند و قطعاً اهل نجات! اگر کسی کمترین انتقادی از آنها کند ناراحت میشوند و از همه انتظار احترام و پذیرش و قبول را دارند!
گاه میشود که افراد کمظرفیّت با فراگرفتن علم ناچیزی و خواندن کتاب و یا کتابهایی بر مَرکَب غرور سوار میشوند و خود را شکننده صد قفل و صد زنجیر میدانند چرا که تنها صرف میرِ میر را خواندهاند! و این بدترین نوع غرور است که عالم و دانشمند را هم از نظر ارزش علمی ساقط میکند و هم از جهت ارزش اجتماعی!
در حدیثی از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم میخوانیم که به ابنمسعود فرمود: یابنمسعود! لاتغترّنّ باللّه ولاتغترّنّ بصلاحک و علمک و عملک و برّک و عبادتک؛ ای ابنمسعود! به (کَرَم) خدا مغرور نشو و همچنین به صالح بودن و علم و عمل و نیکوکاری و عبادتهایت!(232)
در این حدیث به عوامل دیگر غرور از جمله اعمال صالح، انفاق در راه خدا و عبادات اشاره شده که هر کدام از آنها میتواند عاملی برای مستی غرور گردد.
افراد صالح کمظرفیّتی را میبینیم که هرگاه توفیق انجام عبادات یا اعمال نیکی پیدا میکنند ناگهان بر مَرکَب غرور سوار شده و خود را اهل نجات و سعادت میشمرند و همه مردم در نظرشان کوچک میشوند و همین امر باعث هلاکتشان میگردد.
یکی دیگر از عوامل غرور، مغرور شدن به لطف و کَرَم و مغفرت خداست، افرادی هستند که بیمحابا و جسورانه گناه میکنند، هنگامی که از آنها سؤال شود این چه کار زشتی است که شما انجام میدهید؟ میگویند: خداوند کریم و غفور و رحیم است، خدایی را که ما میشناسیم از آن بالاتر است که گناهان این بنده ناچیز را به رخ او بکشد و به خاطر آن ما را مجازات کند، اصولاً اگر ما گناه نکنیم عفو و کرم خدا چه میشود؟
اینگونه افراد انحرافی و سخنان غیرمنطقی جرأت آنها را در گناه بیشتر میکند و باعث سقوط و هلاکتشان میشود!
به همین دلیل در قرآن و روایات اسلامی از این نوع غرور شدیداً نهی شده است در آیه 6 سوره انفطار میخوانیم: یا أیّها الانسان ماغرّک بربّک الکریم؛ ای انسان! چه چیز تو را در برابر پروردگار کریمت مغرور ساخته است؟
امیرمؤمنان علیه السّلام در تفسیر این آیه میفرماید: یا أیّها الانسان ماجرّأک علی ذنبک؟ و ماغرّک بربّک؟ و ماأنّسک بهلکة نفسک؟!؛ ای انسان! چه چیز تو را بر گناهت جرأت داده؟ و چه چیز تو را در برابر پروردگارت مغرور ساخته؟ و چه چیز تو را به هلاکت خویشتن علاقهمند کرده است.(233)
فرق است بین کسی که گناه میکند و جسور است و گویی خود را طلبکار میداند و بین کسی که گناهی از او سرزده و شرمنده است و امید به رحمت حق دارد، اوّلی بر مَرکَب غرور سوار است و دومی دست به دامن لطف پروردگار زده است.
جهل و نادانی یکی دیگر از اسباب غرور است، همانگونه که علم و دانش گاه سبب غرور میشود جهل و نادانی نیز در بسیاری از جاهلان سبب غرور است. در حدیثی از امیرمؤمنان میخوانیم: من جهل أغرّ بنفسه و کان یومه شرّاً من أمسه؛ کسی که جاهل است مغرور به خویشتن میشود و امروزش بدتر از دیروز اوست!(234)
دیگر از اسباب غرور که گروه زیادی را در کام خود فرو برده است دنیا و زرق و برق دنیا، مال، مقام، جوانی، زیبایی و قدرت است.
افراد کمظرفیّت همین که به یکی از این امور نایل شوند فراموش میکنند که اینها عاریتی است و همیشه در معرض زوال و نابودی قرار دارد. این فراموشی سبب خودبینی و غرور آنها میشود و این غرور آنها را از خدا دور و به شیطان نزدیک و آلوده به انواع گناهان میسازد.
در حدیثی از امیرمؤمنان علی علیه السّلام میخوانیم: ألدّنیا حلم و الاغترار بها ندم؛ دنیا خواب و خیالی بیش نیست و مغرورشدن به آن سبب پشیمانی است!(235)
در حدیثی از همان بزرگوار میخوانیم: لاتغرّنّک العاجلة بزور الملاهی، فانّ اللهو ینقطع، و یلزمک مااکتسبت من المآثم؛ دنیا تو را با سرگرمیهای باطل نفریبد و مغرور نسازد چرا که سرگرمیها پایان مییابد و گناهش بر تو باقی میماند!(236)
از شگفتیها این است که همه مردم با چشم خود زوال سریع نعمتها و از میان رفتن اموال و ثروتها و سقوط حکومتها و قدرتهای دنیوی را همه روز با چشم خود میبینند، امّا هنگامی که خودشان به آن میرسند چنان مغرور میشوند که فکر میکنند آنچه مربوط به آنهاست جاودانی است و هرگز از آنها گرفته نمیشود!
آری اسباب غرور بسیار متنوّع است و رهایی از چنگال آن مشکل و جز در سایه بیداری و تقوا و سپردن خویش به خداوند و توجّه به زوال سریع نعمتها امکانپذیر نیست.