تعصّب و لجاجت، آثار منفی شدیدی دارد که در زندگی انسانهای متعصّب و لجوج به زودی ظاهر میشود.
1- تعصّب یعنی وابستگی غیرمنطقی به شخص یا عقیده یا عادات و رسم خاصّی، همانگونه که قبلاً نیز اشاره شد، حجاب ضخیمی بر دیده عقل انسان میافکند، و او را از درک حقایق و خیر و شَرّ و مصلحت و مُفسده و عاقبت امور و پیدا کردن راه چاره محروم میسازد.
به همین دلیل در احادیث سابق خواندیم که لجوج مدیریّت و تدبیر ندارد، و در حالات شیطان دیدیم که به خاطر تعصّب از درک بدیهیّات واماند، و رشته عبودیّت و بندگی را از گردن خویش برداشت و برای همیشه رانده درگاه الهی شد.
2- تعصّب و لجاجت آتش سوزانی است که پیوندهای وحدت و اتحّاد را در جامعه بشری میسوزاند، و بذر نفاق و اختلاف را در میان افراد میپاشد و نیروهایی را که باید صرف پیشرفت جوامع انسانی شود، به جنگ و ستیز با یکدیگر وامیدارد، به همین دلیل در حدیثی از امیرمؤمنان علی علیه السّلام میخوانیم: اللّجاج ینتج الحروب و یوغر القلوب؛ لجاجت آتش جنگها را روشن میسازد و دلها را پُر از کینه و دشمنی میکند.(323)
3- تعصّب و لجاجت سبب میشود که دوستان از هم دور شوند و محبّتها به عداوتها مبدّل گردد.
4- تعصّب و لجاجت یکی از عوامل مهمّ کفر است، و بسیاری از امّتهای پیشین تنها به این دلیل راه کفر را پیش گرفتند که تعصّب و لجاجت نسبت به آیین نیاکانشان مانع پذیرش حقّ شد (شرح این معنی را در تفسیر آیات گذشته خواندیم).
5- تعصّب و لجاجت مایه درد و رنج و زحمت و ناراحتی است، چرا که سبب میشود انسان مدّتها، و گاه سالیان دراز، در بیراهه سرگردان شود و چون به بن بست میرسد سرانجام خسته و وامانده از راهی که رفته است بازمیگردد.
روی همین معنی از حدیثی از امیرمؤمنان علی علیه السّلام میخوانیم: ثمرة اللّجاج العطب؛ ثمره لجاجت شکست خوردن و هلاکت است.(324)
و به همین دلیل غالباً مایه ندامت و پشیمانی است همانگونه که در احادیث گذشته به آن اشاره شده بود که آغاز لجاجت، جهل است و پایان آن ندامت!
6- تعصّب و لجاجت در بسیاری از مواقع، کنترل امور را از اختیار انسان خارج میسازد و او را به جاهایی میکشاند که هرگز مایل به آن نبوده است، روی این جهت در بعضی از احادیث اسلامی از امیرمؤمنان علی علیه السّلام نقل شده است که میفرماید: لا مرکب أجمح من اللّجاج؛ هیچ مرکبی سرکشتر از مرکب لجاجت نیست!(325)
7- و بالاخره تعصّب و لجاجت هم دنیای انسان را بر باد میدهد و هم آخرت او را، چرا که در دنیا سرچشمه عداوتها و جداییها و اشتباهات فراوان و از دست دادن آرامش میشود و در آخرت سبب دوری از رحمت خدا، و این همان است که در روایت امیرمؤمنان علی علیه السّلام خواندیم: أللّجاج أکثر الأشیاء مضرّة فی العاجل و الأجل؛ لجاجت از همه چیز زیانبارتر است در دنیا و آخرت!
بار دیگر لازم است این نکته را یادآور شویم که این سه رذیله اخلاقی (تعصّب و لجاجت و تقلید کورکورانه) گرچه از نظر مفهوم و محتوا از هم جدا هستند ولی چون رابطه بسیار نزدیکی با هم دارند، و به اصطلاح لازم و ملزوم یکدیگرند هر سه را با هم عنوان کردیم.
انگیزههای تعصّب و لجاجت نیز روشن است، زیرا: تعصّبهای کور و مخرّب قبل از هر چیز برخاسته از جهل و نادانی است، به همین دلیل هر قومی جاهلتر باشند، تعصّب و وابستگیش به آنچه دارد بیشتر است، تا آنجا که حاضر نیستند از طریق ایجاد تحوّل در وضع خود، گامهایی به سوی تکامل بردارند، و همین تعصّب و لجاجت عامل عقبماندگی آنها میشود.
در اخبار گذشته خواندیم که پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم میفرمود: از لجاجت بپرهیزید که آغاز آن جهل و پایان آن پشیمانی است!
عامل دیگر تعصّب و لجاجت، خودخواهی است، چه اینکه افراد خودخواه به آنچه دارند سخت علاقهمند و وابستهاند، هر چند آیین غلط و رسوم و آداب نادرستی باشد، همین که احساس میکنند مربوط به قوم و قبیله و نیاکانشان است، آن را پذیرا میشوند و چشم و گوش خود را بر همه چیز میبندند.
گاه راحتطلبی و تنبلی نیز انگیزه تعصّب و لجاجت میشود، زیرا انتقال از وضع موجود به وضعی دیگر در بسیاری از اوقات نیاز به تلاش و کوشش و پیکار با موانع دارد و افراد عافیتطلب حاضر به استقبال این امور نیستند، به همین دلیل آنچه را دارند سخت میچسبند، و از آن جدا نمیشوند.