همانگونه که از بحثهای پیشین استفاده شد حسد از بیماریهای خطرناک اخلاقی است که اگر انسان به درمان آن نپردازد دین و دنیای او را تباه میکند.
درمان این بیماری اخلاقی مانند درمان صفات رذیله دیگر است که بر دو اساس استوار میباشد.
1- طرق علمی.
2- طرق عملی.
در قسمت علمی شخص حسود باید روی دو چیز مطالعه و دقّت کند یکی پیامدها و آثار ویرانگر حسد از نظر روح و جسم و دیگر ریشهها و انگیزههای پیدایش حسد.
همانگونه که شخص معتاد به یک اعتیاد خطرناک، مانند اعتیاد به هروئین، باید سرانجام کارِ معتادان را بررسی کند و ببیند آنها چگونه سلامت و تندرستی خود را از دست داده و زن و فرزند و حیثیّت اجتماعی آنها بر باد میرود و با دردناکترین وضعی در جوانی جان میسپارند و نه تنها کسی از مرگ آنها ناراحت نمیشوند بلکه مرگ او را سعادتی برای خانواده و فامیل و دوستانش میشمرند! همین طور حسود باید بیندیشد که این بیماری اخلاقی به زودی جسم او را بیمار میکند، مانند خوره روح او را میپوساند و میخورد و از بین میبرد، خواب و آرامش را از او سلب میکند و هالهای از غم و اندوه همیشه اطراف قلب او را گرفته است و از آن بدتر اینکه مطرود در درگاه خدا میشود و به سرنوشتی همچون ابلیس و قابیل گرفتار میآید و تازه با همه اینها نیز نمیتواند به مقصود خود یعنی زوال نعمت محسود برسد!
بیشک مرور بر این آثار و پیامدها و بررسی مکرّر احادیث نابی که در این زمینه آمده و در بخشهایی گذشته به آن اشاره شد، تأثیر بسیار مثبتی در درمان این بیماری اخلاقی دارد.
حسود باید بیندیشد، اگر موادّ مخدّر سلامت روح و جسم را بر هم میزند و مرگ زودرس و رقّتبار را به استقبال او میفرستد، او نیز علاوه بر بیماریهای جسمی و روانی، آخرت خود را هم از دست میدهد، چرا که عملاً به حکمت خدا اعتراض میکند و در پرتگاه شِرک و کفر سقوط مینماید، اینها از یک سو.
از سوی دیگر درباره انگیزههای حسد باید بیندیشد و ریشههای آن را یکی پس از دیگری قطع نماید، اگر دوستان ناباب و وسوسههای آنها او را به این وادی کشانده است با آنها قطع رابطه کند و هرگاه تنگنظری و بخل سرچشمه این رذیله اخلاقی شده، به مداوای آنها برخیزد، اگر ضعف ایمان و عدم آشنایی به توحید افعالی خداوند او را در این گرداب پرتاب کرده است به تقویت مبانی ایمان و توحید بپردازد و هرگاه ناآگاهی از استعدادهای خویش و ظرفیّتهایی که برای ترقّی و پیشرفت در وجود اوست، او را گرفتار عقده حقارت و به دنبال آن حسد نموده است به درمان آن رو آورد و در سایه توکّل به خدا و اعتماد به نفس، عقده حقارت را بگشاید و رذیله حسد را از خود دور سازد.
چه بهتر اینکه حسود عصاره و خلاصهای از این امور را در صفحه یا صفحاتی بنویسد و هر چند روز یک بار بر آن مرور کند و حتّی با صدای بلند آن را برای خودش در تنهایی جمله جمله بخواند و پیرامون آن بیندیشد و مخصوصاً روی روایاتی که در این زمینه از معصومین علیهم السّلام رسیده و در بحثهای گذشته به آن اشاره شد تکیه کند، بیشک هر حسودی این برنامه را به طور جدّی دنبال کند در مدّت کوتاهی نتیجه خواهد گرفت، روح و جسم خود را تدریجاً از شرّ حسد رهایی میبخشد و افقهای روشنی از سلامت و سعادت در برابر او نمایان میگردد.
مخصوصاً حسود باید روی این نکته کاملاً فکر کند که اگر وقت و نیرویی را که او برای زوال نعمت از محسود به کار میگیرد صرف پیشرفت خودش کند چه بسا از او جلو بیفتد.
به تعبیر دیگر باید انگیزههای حسد را به انگیزههای غبطه تبدیل کند و نیروهای ویرانگر را به نیروهای سازنده مبدّل سازد.
این معنی در حدیثی از امیرمؤمنان علی علیه السّلام نقل شده که فرمود: احترسوا من سورة الجمد و الحقد و الغضب و الحسد و أعدّوا لکلّ شیء من ذلک عدّة تجاهدون بها من الفکر فی العاقبة و منع الرّذیلة و طلب الفضیلة؛ خود را از شدّت بخل و کینه و غضب و حسد در امان دارید و برای مبارزه با هر یک از این امور وسیلهای آماده سازید، از جمله تفکّر در عواقب سوء این صفات رذیله و راه درمان و طلب فضیلت از این طریق!(199)
امّا از نظر عملی، میدانیم: تکرار یک عمل تدریجاً تبدیل به یک عادت میشود و ادامه عادت تبدیل به ملکه و صفت درونی میگردد، اگر حسود به جای اینکه برای در هم شکستن اعتبار و شخصیّت فردی که مورد حسدش قرار گرفته به تقویت موقعیّت خود بپردازد، به جای غیبت و مذمّتش او را به خاطر صفات خویش مدح و ستایش کند و به جای تلاش در تخریب زندگی مادّی او خود را آماده اعانت و همکاری با او نماید، تا میتواند از او سخن بگوید، تا ممکن است نسبت به او محبّت کند و تا آنجا که در اختیار اوست خیر و سعادت او را بطلبد و به دیگران نیز همین امور را توصیه کند، به یقین تکرار این کارها تدریجاً آثار رذیله حسد را از روح او میشوید و نقطه مقابل آن که نصح و خیرخواهی است با یک دنیا نور و صفا و روحانیّت جانشین آن میگردد.
علمای اخلاق به افراد ترسو برای از میان بردن این رذیله اخلاقی توصیه میکنند که در میدانهایی که ورود در آن شجاعت فراوان میخواهد گام بگذارنند و این کار را بر خود تحمیل کنند تا تدریجاً ترس آنها بریزد و شجاعت به صورت عادت و حالت در آید و سپس ملکه گردد.
همینگونه حسود باید با استفاده از ضدّ آن به درمان پردازد که درمان هر بیماری دارویی است که از ضدّ آن تشکیل یافته است!
در حدیثی از پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم میخوانیم: اذا حسدت فلاتبغ؛ هنگامی که نسبت به کسی حسد پیدا کردی بر طبق آن عمل نکن و بر او ستمی روا مدار.(200)
و در حدیث دیگری از امیرمؤمنان آمده است که فرمود: انّ المؤمن لایستعمل حسده؛ مؤمن حسد خود را به کار نمیگیرد.(201)
از جمله اموری که در درمان حسد بسیار مؤثّر است راضی به رضای حق بودن و تسلیم در برابر اراده او شدن و قانع به زندگی خویش گشتن است، در حدیثی از امیرمؤمنان میخوانیم: من رضی بحاله لم یعتوره الحسد؛ کسی که به آنچه دارد راضی باشد حسد دامان او را نمیگیرد.(202)