مذمّت از این خوی زشت در احادیث اسلامی نیز بازتاب گستردهای دارد:
1- در حدیثی از امام امیرمؤمنان علیه السّلام میخوانیم: سکر الغفلة و الغرور أبعد افاقة من سکر الخمور!؛ مستی غفلت و غرور از مستی شراب طولانیتر است.(225)
2- در حدیث دیگری از همان حضرت میخوانیم: جماع الشّرّ فی الاغرار بالمهل و الاتّکال علی العمل؛ کانون بدیها در مغرور شدن به مهلت الهی و اعتماد بر اعمال (ناچیز) است.(226)
انسان عمل خیر ناچیزی انجام میدهد و به وسیله آن خود را اهل نجات میداند و آزادی بیقید و شرطی برای خود قائل است یا اینکه گناهانی از او سرزده و مهلت پروردگار سبب غرورش میشود.
3- در حدیث دیگری از آن حضرت میبینیم غرور ضدّ عقل شمرده شده است، میفرماید: لایلقی العاقل مغروراً؛ آدم عاقل هرگز مغرور دیده نمیشود.(227)
4- در حدیث دیگری از همان حضرت میبینیم که غرور، انسان را در انبوهی از خیالات گرفتار میسازد و اسباب نجات را از او قطع میکند: من غرّه السّراب تقطعت به الأسباب!؛ کسی که سرابها او را فریب دهد و مغرور سازد اسباب (نجات) از او قطع میشود.(228)
5- همان امام بزرگوار در تعبیر زیبای دیگری درباره گروهی از منحرفان میفرماید: زرعوا الفجور و سقوه الغرور و حصدوا الثّبور؛ آنها بذر فجور و گناه را افشاندند و با آب غرور و فریب آن را آبیاری کردند و محصول آن را که بدبختی و هلاکت بود درو کردند.(229)
6- در سخن دیگری آن حضرت غرور و خودبینی را یکی از موانع پندپذیری انسان میشمرد، میفرماید: بینکم و بین الموعظة حجاب من الغرّة؛ در میان شما و موعظه حجابی از غرور است!(230)
7- و نیز از همان حضرت در جمله کوتاه و پرمعنی دیگری آمده است: طوبی لمن لم تقتله قاتلات الغرور؛ خوشا به حال کسی که عوامل کشنده غرور او را از پای در نیاورد.(231)
آنچه در بالا گفته شد تنها بخش کوچکی از روایاتی است که درباره خطرات غرور و خودبینی سخن میگوید وگرنه روایات در این زمینه فراوان است و مطالعه همین بخش برای پیبردن به آثار زیانبار غرور و خطرات آن کافی است.