اضافه بر آیات و روایات، تکبّر و استکبار از نظر منطق عقل نیز بسیار نکوهیده است، چرا که همه انسانها بندگان خدا هستند و هر کس در وجود خود استعدادها و نقطههای روشن و مثبتی دارد، همه از یک پدر و مادر آفریده شدهاند و همه از نظر آفرینش یکسانند، دلیلی ندارد که انسانی خود را از دیگری برتر بشمرد و به او فخرفروشی کند و او را تحقیر نماید! گیرم خداوند موهبتی به او داده باشد این موهبت باید سبب شُکر و تواضع گردد نه سبب کِبر و غرور.
زشتی این صفت از بدیهیّات است که هر کس وجدان بیداری داشته باشد به آن اعتراف میکند به همین دلیل افرادی که به هیچ مذهبی پایبند نیستند تکبّر و خودبرتربینی را ناخوش میدارند و آن را از زشتترین صفات میشمرند.
در واقع بخش مهمّی از مسئله حقوق بشر که بوسیله جمعی از متفکّران غیرمذهبی تنظیم شده نیز ناظر به مسئله مبارزه با استکبار است، هر چند در عمل گاه نتیجه معکوس داده است و به صورت ابزاری در دست مستکبران برای کوبیدن دیگران در آمده است.
اصولاً انسان چگونه میتواند رِدای تکبّر را بر دوش بیفکند، در حالی که به گفته امیرمؤمنان علی علیه السّلام در آغاز نطفه (بیارزشی) بود و سرانجام مردار (متعفّنی) میشود و درون وجود او مملوّ از آلودگیهاست!(34)
انسانی که آنقدر ضعیف و ناتوان است که یک پشه ناچیز او را آزار میدهد و حتّی کوچکتر از پشه یعنی میکروبی که با چشم هرگز دیده نمیشود، او را بیمار میسازد و در بستر بیماری میافکند، انسانی که از مختصر گرمی هوا بیطاقت میشود و از مختصر سرما رنج میبرد، اگر باران نیاید بیچاره است، اگر کمی بیش از حد ببارد باز هم بیچاره است، کمی فشار خون او بالا میرود حیات او به خطر میافتد و کمی پایین میآید باز جانش در خطر است! از سرنوشت خویش در یک ساعت آینده با خبر نیست و لحظه پایان عمر خود را هرگز نمیداند، نزدیکترین دوستانش گاه قاتل او میشوند و عزیزترین عزیزانش، دشمن جان او میگردند، آبی که مایه حیات اوست گاه موجب مرگ او میشود و نسیمی که به او حیات و نشاط میبخشد اگر کمی سریعتر بوزد مبدّل به تُندبادی میشود که خانه و کاشانهاش را بر سرش ویران میکند.
از اموری که نشانه ناتوانی فوقالعاده انسان است بیماریهایی است که دامن او را میگیرد و غالباً از میکروبها و ویروسها که موجودات بسیار کوچکی هستند که از خُردی به چشم دیده نمیشوند ناشی میگردد و انسانهای نیرومند و قویپیکر و قهرمان را به زانو درمیآورد!
بیماری وحشتناک سرطان که در عصر و زمان ما بیشترین کشتار را میکند و تلاش و کوشش شبانهروزی هزاران دانشمند و صرف میلیاردها پول برای درمان آن به جایی نرسیده است از کجا سرچشمه میگیرد؟ از اینکه یک سلّول کوچک بدن که تنها با ذرّهبین قابل رؤیت است به طغیان و استکبار برمیخیزد و بدون هیچگونه نظم و برنامهای شروع به تکثیر مِثل میکند، به گونه تصاعدی افزایش مییابد و در زمان کوتاهی تشکیل غدّه سرطانی میدهد.
بسیاری از فرماندهان بزرگ و سران زورمند جهان را که دارای ارتشهای عظیمی بودهاند همین بیماری از پای در آورده است، یعنی ارتش عظیم میلیونی آنها نتوانسته است جلو سرکشی یک سلّول کوچک را بگیرد!
آری چنین است ضعف و ناتوانی ذاتی انسان، با این حال چگونه میتواند دعوی بزرگی کند و لباس استکبار بر تن بپوشد، عظمت و بزرگی از آنِ خداست و غیر او ضعیف و ناتوانند!
این سخن را با حدیثی از امیرمؤمنان علی علیه السّلام که این بحث منطقی را به صورت فشرده و زیبا بیان فرموده است به پایان میبریم:
مسکین بن آدم مکتوم الأجل، مکنون العلل، محفوظ العمل، تؤلمه البقّة و تقتله الشّرقة، و تنتنه العرقة؛ بیچاره فرزند آدم، سرآمد زندگیش نامعلوم، عوامل بیماریش ناپیدا و کردارش (نزد خدا و در نامه اعمالش) محفوظ است، پشهای او را آزار میدهد، مختصر آبی یا غذایی گلوگیرش میشود و او را میکُشد و مختصر عرقی او را متعفّن و بدبو میسازد!(35)
آیا با این حال سزاوار است خود را بزرگ ببیند و به دیگری فخرفروشی کند؟