تربیت
Tarbiat.Org

اخلاق در قرآن جلد دوم - فروع مسائل اخلاقی
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

تکبّر در منطق عقل‏

اضافه بر آیات و روایات، تکبّر و استکبار از نظر منطق عقل نیز بسیار نکوهیده است، چرا که همه انسانها بندگان خدا هستند و هر کس در وجود خود استعدادها و نقطه‏های روشن و مثبتی دارد، همه از یک پدر و مادر آفریده شده‏اند و همه از نظر آفرینش یکسانند، دلیلی ندارد که انسانی خود را از دیگری برتر بشمرد و به او فخرفروشی کند و او را تحقیر نماید! گیرم خداوند موهبتی به او داده باشد این موهبت باید سبب شُکر و تواضع گردد نه سبب کِبر و غرور.
زشتی این صفت از بدیهیّات است که هر کس وجدان بیداری داشته باشد به آن اعتراف می‏کند به همین دلیل افرادی که به هیچ مذهبی پایبند نیستند تکبّر و خودبرتربینی را ناخوش می‏دارند و آن را از زشت‏ترین صفات می‏شمرند.
در واقع بخش مهمّی از مسئله حقوق بشر که بوسیله جمعی از متفکّران غیرمذهبی تنظیم شده نیز ناظر به مسئله مبارزه با استکبار است، هر چند در عمل گاه نتیجه معکوس داده است و به صورت ابزاری در دست مستکبران برای کوبیدن دیگران در آمده است.
اصولاً انسان چگونه می‏تواند رِدای تکبّر را بر دوش بیفکند، در حالی که به گفته امیرمؤمنان علی علیه السّلام در آغاز نطفه (بی‏ارزشی) بود و سرانجام مردار (متعفّنی) می‏شود و درون وجود او مملوّ از آلودگی‏هاست!(34)
انسانی که آنقدر ضعیف و ناتوان است که یک پشه ناچیز او را آزار می‏دهد و حتّی کوچکتر از پشه یعنی میکروبی که با چشم هرگز دیده نمی‏شود، او را بیمار می‏سازد و در بستر بیماری می‏افکند، انسانی که از مختصر گرمی هوا بی‏طاقت می‏شود و از مختصر سرما رنج می‏برد، اگر باران نیاید بیچاره است، اگر کمی بیش از حد ببارد باز هم بیچاره است، کمی فشار خون او بالا می‏رود حیات او به خطر می‏افتد و کمی پایین می‏آید باز جانش در خطر است! از سرنوشت خویش در یک ساعت آینده با خبر نیست و لحظه پایان عمر خود را هرگز نمی‏داند، نزدیک‏ترین دوستانش گاه قاتل او می‏شوند و عزیزترین عزیزانش، دشمن جان او می‏گردند، آبی که مایه حیات اوست گاه موجب مرگ او می‏شود و نسیمی که به او حیات و نشاط می‏بخشد اگر کمی سریعتر بوزد مبدّل به تُندبادی می‏شود که خانه و کاشانه‏اش را بر سرش ویران می‏کند.
از اموری که نشانه ناتوانی فوق‏العاده انسان است بیماریهایی است که دامن او را می‏گیرد و غالباً از میکروبها و ویروسها که موجودات بسیار کوچکی هستند که از خُردی به چشم دیده نمی‏شوند ناشی می‏گردد و انسانهای نیرومند و قوی‏پیکر و قهرمان را به زانو درمی‏آورد!
بیماری وحشتناک سرطان که در عصر و زمان ما بیشترین کشتار را می‏کند و تلاش و کوشش شبانه‏روزی هزاران دانشمند و صرف میلیاردها پول برای درمان آن به جایی نرسیده است از کجا سرچشمه می‏گیرد؟ از اینکه یک سلّول کوچک بدن که تنها با ذرّه‏بین قابل رؤیت است به طغیان و استکبار برمی‏خیزد و بدون هیچگونه نظم و برنامه‏ای شروع به تکثیر مِثل می‏کند، به گونه تصاعدی افزایش می‏یابد و در زمان کوتاهی تشکیل غدّه سرطانی می‏دهد.
بسیاری از فرماندهان بزرگ و سران زورمند جهان را که دارای ارتشهای عظیمی بوده‏اند همین بیماری از پای در آورده است، یعنی ارتش عظیم میلیونی آنها نتوانسته است جلو سرکشی یک سلّول کوچک را بگیرد!
آری چنین است ضعف و ناتوانی ذاتی انسان، با این حال چگونه می‏تواند دعوی بزرگی کند و لباس استکبار بر تن بپوشد، عظمت و بزرگی از آنِ خداست و غیر او ضعیف و ناتوانند!
این سخن را با حدیثی از امیرمؤمنان علی علیه السّلام که این بحث منطقی را به صورت فشرده و زیبا بیان فرموده است به پایان می‏بریم:
مسکین بن آدم مکتوم الأجل، مکنون العلل، محفوظ العمل، تؤلمه البقّة و تقتله الشّرقة، و تنتنه العرقة؛ بیچاره فرزند آدم، سرآمد زندگیش نامعلوم، عوامل بیماریش ناپیدا و کردارش (نزد خدا و در نامه اعمالش) محفوظ است، پشه‏ای او را آزار می‏دهد، مختصر آبی یا غذایی گلوگیرش می‏شود و او را می‏کُشد و مختصر عرقی او را متعفّن و بدبو می‏سازد!(35)
آیا با این حال سزاوار است خود را بزرگ ببیند و به دیگری فخرفروشی کند؟