آیه
وَالسَّمَآءِ وَالطَّارِقِ
وَمَآ أَدْرَاكَ مَاالطَّارِقُ
النَّجْمُ الثَّاقِبُ
إِن كُلُّ نَفْسٍ لَّمَّا عَلَیْهَا حَافِظٌ
فَلْیَنظُرِ الْإِنسَانُ مِمَّ خُلِقَ
خُلِقَ مِن مَّآءٍ دَافِقٍ
یَخْرُجُ مِن بَیْنِ الصُّلْبِ وَ التَّرَآئِبِ
إِنَّهُ عَلَى رَجْعِهِ لَقَادِرٌ
یَوْمَ تُبْلَى السَّرَآئِرُ
فَمَالَهُ مِن قُوَّةٍ وَلَا نَاصِرٍ
ترجمه
سوگند به آسمان و ستاره طارق.
و تو چه دانى كه طارق چیست؟
ستارهاى است درخشنده.
(به اینها سوگند كه) هیچ كس نیست مگر آنكه بر او نگهبانى است.
پس انسان بنگرد كه از چه آفریده شده است.
از آبى جهنده آفریده شده است.
كه از بین كمر و سینه بیرون مىآید.
همانا او بر باز گرداندنش تواناست.
روزى كه اسرار آشكار شود.
پس براى انسان، هیچ قدرتى (از درون) و یاورى (از بیرون) نیست.
نکته ها
«طارق» به معناى كسى است كه در شب وارد شود و در را بكوبد. «طَرق» كوبیدن و «مِطرقة» وسیله كوبیدن است و «طریق» به راه گفته مىشود، زیرا زیر پا كوبیده مىشود.
«ثاقب» به معناى سوراخ كردن است، گویا این ستاره با نور خود تاریكى شب را سوراخ مىكند. «صُلب» به معناى محكم و مراد از آن، ستون فقرات پشت است و «ترائب» به استخوانهاى سینه گفته مىشود.
«تُبلى» از «بلوى» به معناى آزمایش است كه عامل آشكار شدن حقیقتهاست.
طبق روایتى از امام صادق علیه السلام مراد از طارق، ستاره زُحَل است كه ستاره امیرالمؤمنین و اوصیاى اوست.** تفسیر برهان.***
اشعث بن قیس كه از منافقان بود، شبانه حلوایى براى حضرت على علیه السلام آورد و در خانه را زد تا با هدیه حلواى شب، در روز مرتكب خلافى شود. حضرت، نام او را كه شبانه در خانهاش را كوبید، طارق نامید.** نهجالبلاغه، خطبه 224 .***
مشابه آیه 4 این سوره را در سوره انفطار مىخوانیم: «و انّ علیكم لحافظین كراماً كاتبین یعلمون ما تفعلون» بر شما نگهبانانى گماشته شده كه بزرگوارانه، بدون كینه و سوء ظنّ، كارهاى شما را مىنویسند و آنچه انجام مىدهید مىدانند.
پیام ها
1- انسان و تمام كارهاى او تحت حفاظت فرشتگان الهى است. (هم ثبت اعمال و هم حفظ از حوادث) «ان كلّ نفس لمّا علیها حافظ»
2- چگونگى تولّد فرزند، از انعقاد نطفه تا خروج از شكم مادر، باید مورد مطالعه و دقّت قرار گیرد كه هم زمینه خداشناسى است و هم معادشناسى. «فلینظر الانسان ممّ خلق...»
3- انسان به خاطر دارا بودن عقل و علم و استعداد باید در آفرینش خود دقت كند. «فلینظر الانسان»
4- توجّه به آفرینش انسان، زمینه ایمان به معاد است. «على رجعه لقادر»
5 - معاد جسمانى است و جسم انسان در قیامت دوباره زنده مىشود. «رجعه»
توضیحات