آیه
فَلَا أُقْسِمُ بِرَبِّ الْمَشَارِقِ وَالْمَغَارِبِ إِنَّا لَقَادِرُونَ
عَلَى أَن نُّبَدِّلَ خَیْراً مِّنْهُمْ وَمَا نَحْنُ بِمَسْبُوقِینَ
فَذَرْهُمْ یَخُوضُواْ وَیَلْعَبُواْ حَتَّى یُلاَقُواْ یَوْمَهُمُ الَّذِى یُوعَدُونَ
یَوْمَ یَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْدَاثِ سِرَاعاً كَأَنَّهُمْ إِلَى نُصُبٍ یُوفِضُونَ
خَاشِعَةً أَبْصَارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ ذَ لِكَ الْیَوْمُ الَّذِى كَانُواْ یُوعَدُونَ
ترجمه
به پروردگار مشرقها و مغربها سوگند مىخورم كه ما تواناییم.
بر این كه بهتر از آنان را به جاى ایشان بیاوریم و ما قطعاً مغلوب و ناتوان نیستیم.
پس آنان را به حال خود واگذار، یاوه بگویند و بازى كنند تا روزى را كه وعده داده شدهاند، ملاقات كنند.
روزى كه شتابان از قبرها بیرون آیند، چنان كه گویى به سوى نشانهایى نصب شده مىدوند.
چشمانشان فرو افتاده و ذلّتى (وصفناپذیر) آنان را فرا گرفته است. این است آن روزى كه به ایشان وعده داده مىشد.
نکته ها
مراد از «المشارق و المغارب»، مشرق و مغربهاى خورشید است، زیرا خورشید در هر روز از ایّام سال، مشرق و مغربى جداگانه دارد و از نقطهاى طلوع و در نقطهاى دیگر غروب مىكند و هیچ گاه از مشرق دیروزش طلوع و در مغرب دیروزش غروب نمىكند.** تفسیر المیزان.***
مراد از «خیراً منهم» بهتر بودن در ایمان است. یعنى ما قادریم منافقان را از میان برداریم و به جاى آنان مردمانى با ایمان بیاوریم كه پیرو حق باشند و آن را انكار نكنند.
در بارهى مشرق و مغرب، در قرآن سه گونه تعبیر آمده است:
به صورت مفرد: «المشرق و المغرب»** بقره، 115.***، به صورت تثنیه: «المشرقَین و المغربَین»** الرّحمن، 17.*** و به صورت جمع. «المشارق و المغارب»
در نگاه كلّى یك سمت مشرق و یك سمت مغرب است.
در نگاه دیگر، تغییر مدار در تابستان و زمستان است كه مدار تابستان در شمال و مدار زمستان در جنوب است پس خورشید، دو مشرق و دو مغرب دارد.
و در نگاه دقیقتر، هر روز یك نقطه طلوع و غروب دارد كه در واقع 365 مشرق و 365 مغرب مىشود. حدیثى از حضرت علىعلیه السلام نیز مؤیّد این معناست.** تفسیر نورالثقلین.***
همانند آیه 41، خداوند در آیات دیگر نیز كافران و مشركان و منافقان را تهدید كرده كه قادر است آنان را از میان بردارد و بهتر از آنان را بیاورد: «ان یشاء یذهبكم و یأت بخلق جدید»(**فاطر، 16.***، «ان تتولوا یستبدل قوماً غیركم ثم لا یكونوا امثالكم»** محمّد، 38.***
آیه 42 این سوره، همانند آیه 83 سوره زخرف است. «فذرهم یخوضوا...»
خروج از قبرها همراه با سراسیمگى است. «یخرجون من الاجداث سراعا» چنانكه در جاى دیگر مىفرماید: «یخرجون من الاجداث كانّهم جراد منتشر»** قمر، 7.***و یا «من الاجداث الى ربّهم ینسلون»** یس، 51.***
«نُصُب» به علامتى گویند كه در راهها نصب مىشود تا راه گم نشود. البتّه برخى مفسّران با توجّه به آیه «و ما ذبح على النُّصب»**مائده، 3.*** كه در مورد قربانى كردن در پاى بتهاست، مراد از «نُصُب» در این آیه را نیز بتها دانستهاند كه این معنا از كلام خدا به دور است.** تفسیر المیزان.***
در سوره قلم آیه 44 مىخوانیم: «فذَرنى و مَن یكذّب بهذا الحدیث سنستدرجهم من حیث لا یعلمون و املى لهم انّ كیدى مَتین» مرا با تكذیب كنندگان این قرآن واگذار تا از جایى كه فكرش را هم نمىكنند آنها را با قهر خود مىگیریم و البتّه به آنان مهلت مىدهم و تدبیر من قوى است.
جبههگیرى در برابر پیامبر سبب ذلّت در دنیا: «یحادّون اللّه و رسوله اولئك فى الاذلّین»** مجادله، 20.***و آخرت است. «ترهقهم ذلّة»
آنان كه در دنیا قصد دارند با چشمان خود به پیامبر آسیبى بزنند، «لیزلقونك بابصارهم»** قلم، 51.***در آخرت چشمهاى فرو افتاده و شرمنده دارند. «خاشعة ابصارهم»
پیام ها
1- سوگند خداوند به مشرق و مغرب، باید انسان را به فكر درباره آنها وادار كند. «فلا اقسم بربّ المشارق و المغارب»
2- مشرق و مغرب، تحت ربوبیّت الهى قرار دارند. «ربّ المشارق و المغارب»
3- نظام هستى، بر پایه نظم و حكمت استوار است، به گونهاى كه مىتوان طلوعها و غروبهاى هر روز در هر مكان را دقیق حساب كرد. «المشارق و المغارب»
4- هم آفرینش به دست اوست و هم تبدیل آن. «خلقناهم... نبدّل خیراً منهم»
5 - هیچگاه خود را بهترین ندانید كه خداوند بهتر از شما را بیاورد. «نُبدّل خیراً»
6- تا احتمال اثر هست، ارشاد لازم است، امّا بعد از یأس از هدایت باید آنان را رها كرد. «فذرهم»
7- سخنان یاوه و بىپایه درباره دین و رهبران دینى، انسان را در باتلاق گناه فرومىبرد و او را گرفتار و مشغول مىسازد. «یخوضوا و یلعبوا»
8 - وظیفه دعوت و ارشاد، مادامى است كه زمینهاى براى پذیرش باشد، امّا اگر آنان یاوهگویى مىكنند و همه چیز را به بازى گرفتهاند، باید به حال خود رها شوند. «ذرهم یخوضوا و یلعبوا»
9- رها كردن مردم لجوج، همان مهلت دادن به آنهاست. «فذرهم یخوضوا»
10- معاد، جسمانى است. «یخرجون من الاجداث»
11- سرعت در جمعیّت انبوه، نشانه وحشت و اضطراب كافران در قیامت است. «سراعاً»
12- رسوایى و ذلّت در قیامت، سراسر وجود كافران را فرامىگیرد. «ترهقهم ذلّة»
13- انبیا، همواره مردم را نسبت به قیامت هشدار مىدادند. «یومهم الّذى یوعدون... الیوم الّذى كانوا یوعدون»