آیه
إِذَا جَآءَكَ الْمُنَافِقُونَ قَالُواْ نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَاللَّهُ یَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَاللَّهُ یَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَكَاذِبُونَ
ترجمه
هنگامى كه منافقان نزد تو آیند، گویند: «گواهى مىدهیم كه تو پیامبر خدا هستى» و خدا مىداند كه تو پیامبرش هستى وخدا شهادت مىدهد كه منافقان دروغگویند.
نکته ها
«نفاق» از «نَفَق»، به معناى تونلهاى زیرزمینى است كه براى استتار یا فرار از آن استفاده مىشود. بعضى از حیوانات مثل موش صحرایى و سوسمار، لانههایى براى خود درست مىكنند كه دو سوراخ دارد. منافق نیز، راه پنهان و مخفى براى خود قرار مىدهد تا به هنگام خطر از طریق آن فرار كند.
مردم چهار دسته هستند:
الف) گروهى قلباً ایمان دارند و به وظیفه خود عمل مىكنند كه اینان مؤمن واقعى هستند.
ب) گروهى قلباً ایمان دارند، ولى اهل عمل نیستند كه این دسته فاسقاند.
ج) گروهى قلباً ایمان ندارند، ولى در ظاهر، رفتار مؤمنان را انجام مىدهند كه منافقاند.
د) گروهى نه قلباً ایمان دارند و نه به وظیفه عمل مىكنند كه این دسته كافرند.** تفسیر اثنىعشرى.***
حضرت علىعلیه السلام مىفرماید: نفاق انسان، برخاسته از احساس حقارتى است كه از درون دارد. «نفاق المرء ذلّ یجده فى نفسه»**غررالحكم.***
ویژگىهاى منافق در قرآن
1. دروغ گویى: «انّ المنافقین لكاذبون»**منافقون، 1.***
2. بىهدف و سرگردان: «لا الى هؤلاء و لا الى هؤلاء»** نساء، 143.*** نه با این گروه و نه با آن گروهند.
3. عدم درك عمیق: «لكن المنافقین لا یفقهون»**منافقون، 7.***
4. جمود و عدمانعطاف: «كانّهم خُشب مسنّدة»**منافقون، 4.***
5. نماز بىنشاط: «قاموا كُسالى»**نساء، 142.*** با كسالت به نماز مىایستند.
6. تندگویى وتندخویى: «سلقوكم بالسنةٍ حداد»**احزاب، 19.*** زبانهاى تند وخشن را به شما مىگشایند.
7. سوگند دروغ: «اتّخذوا أیمانهم جُنّة» سوگندهایشان را سپر توطئههایشان قرار دادند.
8. انتقاد از رهبر معصوم: «یلمزك فى الصدقات»** توبه، 58.*** در تقسیم زكات، نیش مىزنند و تو را در تقسیم آن عادل نمىدانند.
9. تضعیف رزمندگان: «لاتنفروا فى الحَرّ»**توبه، 81.*** مىگویند: هوا گرم است، به جبهه نروید.
10. ایجاد مركز توطئه به نام مسجد: «و الّذین اتّخذوا مسجداً ضرارا»**توبه، 107.***(در برابر مسجد پیامبر) مسجدى مىسازند تا (با توطئههاى شوم خود) به مسلمانان ضرر بزنند.
11. پیمان شكنى: «و منهم من عاهد اللّه لئن اتانا من فضله لنصدّقنّ و لنكوننّ من الصّالحین فلمّا اتاهم من فضله بخلوا»** توبه، 75 - 76.*** بعضى از آنان با خداوند پیمان بستند كه اگر از فضلش به ما داد حتماً صدقه مىدهیم و از افراد صالح خواهیم بود، پس چون خداوند از فضلش به آنان عطا كرد، بخل ورزیدند و زكات مال خود را ندادند.
12. تحقیر مسلمانان: «أ نؤمن كما آمن السفهاء» آیا همچون سفیهان ایمان بیاوریم؟
13. محاصره اقتصادى مسلمانان: «لاتنفقوا على من عند رسول اللّه حتى ینفضّوا» به اطرافیان پیامبر چیزى ندهید تا از دور او پراكنده شوند.
14. فریبكارى و نیرنگبازى: «یخادعون اللّه و الّذین آمنوا و ما یخدعون الاّ انفسهم»**بقره، 9.***مىخواهند خدا و مؤمنان را فریب دهند، در حالى كه جز خودشان را فریب نمىدهند.
15. بخل در انفاق: «لاینفقون الاّ و هم كارهون»**توبه، 54.*** جز با كراهت انفاق نمىكنند.
16. امر به زشتىها و نهى از خوبىها: «یأمرون بالمنكر و ینهون عن المعروف»** توبه، 67.***
17. فراراز جهاد: «فرح المخلّفون بمقعدهم خلاف رسول اللّه و كرهوا ان یجاهدوا»** توبه، 81.*** بازماندگان (از جنگ تبوك) از مخالفت با رسول خدا خوشحالند و از اینكه به جهاد بروند، ناراحت.
18. شایعه پراكنى: «و اذا جاءهم امر من الامن او الخوف اذاعوا به»**نساء، 83.*** هرگاه خبرى از آرامش یا ترس را دریافت كنند، (قبل از تحقیق یا مصلحتسنجى) آن را پخش مىكنند.
چون خطر منافقان زیاد است، ویژگىهاى آنان در سورههاى متعدّد قرآن مطرح شده است و كمتر سورهاى در مدینه نازل شده كه با صراحت یا كنایه به منافقان اشاره نشده باشد.** تفسیر فى ظلالالقرآن.***
نفاق یك دروغ عملى است، كتمان كفر و اظهار ایمان است؛ البتّه هر كتمانى بد نیست، مانند كتمان فقر یا كتمان عبادت.
منافقان دو گروه بودند: گروهى كه پس از به قدرت رسیدن اسلام، اظهار ایمان كردند ولى در درون ایمان نداشتند و گروه دیگر كسانى كه از ابتدا ایمان آوردند ولى كمكم گرفتار دنیا شدند و ایمان خود را از دست دادند، ولى تظاهر به ایمان مىكردند. امّت اسلامى همواره از هر دو گروه ضربههاى جبران ناپذیرى خورده است.
در زمان پیامبر اكرمصلى الله علیه وآله، سخن از منافقان زیاد بود، ولى بعد از رحلت آن حضرت، مسئله مسكوت ماند. در اینجا چند سؤال است:
1. آیا زنده بودن حضرت سبب نفاق گروهى بود و بعد از رحلت، همه مؤمن واقعى شدند؟!
2. آیا منافقان در همان اقلیتى بودند كه دور حضرت على جمع شده بودند؟!! نظیر سلمان، ابوذر، مقداد و...، در حالى كه هیچ كس این افراد را منافق ندانسته است، یا منافقان، اهداف خود را در نظر اكثریت یافته و ساكت شدند؟
منافقان، هم در دنیا دروغگویند: «انّ المنافقین لكاذبون»، هم در آخرت سوگندهایى مىخورند كه خداوند آنان را دروغگو مىنامد: «یوم یبعثهم اللّه جمیعاً فیحلفون له كما یحلفون لكم و یحسبون انّهم على شىء ألا انّهم هم الكاذبون»**مجادله، 18.***
پیامبرصلى الله علیه وآله فرمود: من از مؤمن و كافر نمىترسم، ولى از منافق مىترسم.**نهج البلاغه، نامه 27.***از سوى دیگر فرمود: من از فقر امت نمىترسم از بىتدبیرى آنان مىترسم.**عوالى اللئالى، ج 4، ص 39.***آرى اگر منافقانِ رِند با جاهلان بىتدبیر گره بخورند، جنگ صفین و واقعه كربلا پیش مىآید.
پیام ها
1- در صدر اسلام، عناصر منافقى بودند كه تا مركز تصمیمگیرى جامعه نفوذ كرده حتى پیامبر در معرض توطئههاى آنان بود. «اذا جاءك المنافقون»
2- منافق، از كلمه حق، استفاده باطل مىكند. «قالوا نشهد انّك لرسول اللّه»
3- شعارها و كلمات حق را از دست نااهلان بگیرید و خود بكار برید. «قالوا نشهد انّك لرسول اللّه و اللّه یعلم انّك لرسوله»
4- چرب زبانى و چاپلوسى، شیوه منافقان است. «نشهد انّك لرسول اللّه»
5 - منافقان با تأكید و سوگند حرف مىزنند تا شنونده، سخن آنها را باور كند. «نشهد انّك لرسول اللّه»
6- تأكید را با تأكید پاسخ دهید. «نشهد انّك لرسول... واللّه یشهد انّ المنافقین لكاذبون»
7- به هر اظهار ارادت وادّعاى حمایت دل خوش نكنید. «نشهد انك لرسول... لكاذبون»
8 - منافقان را رسوا كنید. «واللّه یشهد ان المنافقین لكاذبون»
9- بر خلاف اعتقاد، سخن گفتن دروغ است، گرچه آن سخن راست باشد. (خداوند، سخن منافقان را كه به پیامبر اسلام مىگفتند: تو پیامبر خدا هستى، دروغ مىداند، چون آنان بر خلاف اعتقاد خود مىگفتند، گرچه در واقع پیامبر رسول خدا بود). «قالوا نشهد... و اللّه یشهد انّ المنافقین لكاذبون»
10- ایمان واقعى، اعتقاد قلبى است نه اقرار زبانى. «قالوا... انّ المنافقین لكاذبون»
توضیحات