آیه
هُوَ الَّذِى بَعَثَ فِى الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِّنْهُمْ یَتْلُواْ عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَ یُزَكِّیِهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِن كَانُواْ مِن قَبْلُ لَفِى ضَلاَلٍ مُّبِینٍ
ترجمه
اوست كه در میان مردم درس ناخوانده، پیامبرى از خودشان مبعوث كرد تا آیات الهى را بر آنان بخواند و آنها را رشد و پرورش داده (از آلودگى شرك و تفرقه پاك سازد) و كتاب آسمانى و حكمت به آنان بیاموزد و همانا پیش از این در انحراف و گمراهى آشكار بودند.
نکته ها
كلمه «اُمّى»، منسوبِ كلمه «اُمّ» است. اطلاق این كلمه بر مردم مكّه، یا از آن جهت است كه مكّه، امّ القرى است، یا از آن جهت كه در زبان عربى به كسانى كه خواندن و نوشتن را نمىدانند، «اُمّى» مىگویند، زیرا مثل روزى هستند كه از مادر متولّد شدهاند.
در حدیثى از امام صادقعلیه السلام مىخوانیم: چون مردم مكّه، كتاب و رهبر آسمانى نداشتند، خداوند نسبت اُمّى به آنان داده است وگرنه برخى از آنها توان نوشتن داشتند.**تفسیر نورالثقلین.***
«یزكّیهم»، از مصدر «تزكیه» و ریشه آن، «زكات» به معناى رشد و نموّ همراه با خیر و بركت است. یعنى پیامبر مأمور است تا اخلاق زشت را از میان مردم بردارد و اخلاق نیكو را در میان آنان رواج دهد تا به رشد و كمال رسند.
مراد از «حكمت» در اینجا همان معارف و حقایقى است كه از آیات قرآن بر مىآید و با تغییر نگرش انسان به جهان و دادن بینش صحیح به او، زمینههاى سعادت او را فراهم مىسازد. چنانكه منكران خدا مىگفتند: «ما هى الاّ حیاتنا الدنیا»**جاثیه، 24.*** زندگانى ما محدود به همین دنیاست. اما خداوند، حقیقت را چیز دیگرى معرفى مىكند و مىفرماید: «ما هذه الحیاة الدنیا الاّ لهو و لعب و ان الدار الآخرة لهى الحیوان»**عنكبوت، 64.***، این دنیا، جز بازى و سرگرمى نیست و زندگانى واقعى در آخرت است.**تفسیر المیزان.***
«حكمت»، جداى از «كتاب» نیست، بلكه یكى از اوصافِ آن است، چنانكه در جاى دیگر مىفرماید: «و القرآن الحكیم»**یس، 2.*** و خداوند نیز، كتاب و حكمت را در كنار هم، بر پیامبر نازل كرده است: «و انزل اللّه علیك الكتاب و الحكمة»**نساء، 113.***. بنابراین مراد از تعلیم كتاب و حكمت كه وظیفه پیامبر است، «یعلّمهم الكتاب و الحكمة» تعلیم قرآن سراسر حكمت است كه به مردم بینشِ درست زندگى كردن را مىآموزد.**تفسیر المیزان.***
در آیه 129 سوره بقره، حضرت ابراهیمعلیه السلام از خداوند درخواست كرد كه پیامبرى با چنین ویژگىهایى كه در این آیه مطرح شده را در میان مردم مبعوث كند؛ در این آیه استجابت آن دعا را مىبینیم. در حدیث مىخوانیم كه پیامبر اكرمصلى الله علیه وآله فرمود: «أنا دعوة أبى ابراهیم» یعنى من دعاى مستجاب شده پدرم ابراهیم هستم.
در آیه قبل، سخن از خداوندِ حكیم بود، در این آیه، یكى از نشانههاى حكمت خدا، بعثت پیامبر و یكى از دلایل بعثت انبیا تعلیم حكمت به مردم معرفى شده است.
در قرآن، چهل و شش مرتبه از ضلالت و گمراهى و انحراف سخن به میان آمده و در بیشتر موارد كلمهى «ضلال» همراه با «مبین» آمده و گاهى نیز تعبیر به «ضلال كبیر»**ملك، آیه 9.*** و «ضلال بعید»**ابراهیم، 3.*** شده است؛ با یك نگاه كوتاه در مىیابیم كه پیامبر اكرم صلى الله علیه وآله مردم را:
از فرزند كشى به فرزند دوستى،
از جهل به علم،
از غارت اموال دیگران به ایثار و گذشت از اموال خود،
از رباخوارى به كسب و كار حلال،
از شرك به توحید،
از تفرقه به وحدت،
از خرافات به حقیقت،
از ذلّت به عزّت،
و در یك كلام، از ضلالت به هدایت رهنمون ساخت.
چنانكه جعفر بن ابیطالب، در نزد نجاشى پادشاه حبشه، در وصف پیامبر اسلام گفت: ما مردمى بودیم كه بت مىپرستیدیم، مردار مىخوریم، كارهاى زشت انجام مىدادیم، رشته خویشاوندى را بریده بودیم، حق همسایگان را رعایت نمىكردیم، افراد قوى به افراد ضعیف رحم نمىكردند و... تا این كه خداوند پیامبرى از میان ما برانگیخت و او ما را به ارزشهاى انسانى فرمان داد. «و ان كانوا من قبل لفى ضلال مبین»
سؤال: آیا پیامبر اسلامصلى الله علیه وآله تنها بر اُمّیین و مردم حجاز و عربها مبعوث شده است؟
پاسخ: حضرت محمّدصلى الله علیه وآله در میان مردم مكّه ظهور كرد و دعوت خود را از آنجا آغاز نمود، ولى نامههایى كه آن حضرت به پادشاهان ایران و روم و رؤساى قبایل مختلف فرستاد، بیانگر این حقیقت است كه دعوت آن حضرت، محدود به جزیرةالعرب و یا قوم عرب نبوده است.
پیام ها
1- بعثت پیامبران كارى الهى است. «هو الّذى بعث»
2- بعثت پیامبران، عامل رویش، جهش و رستاخیز در همه سطوح و امور جامعه است. «بعث»
3- برخاستن پیامبر از یك جامعه امّى و آنگاه پرچمدارى علم و حكمت، یك معجزه الهى است. «بعث فى الامّیین رسولاً»
4- رهبر جامعه اسلامى باید از مردم، «رسولاً منهم» و در مردم باشد. «فى الامّیین»
5 - تلاوت قرآن، وسیله و مقدمه تزكیه و تزكیه مقدم بر تعلیم و تعلّم است «یتلوا... یزكّیهم... یعلّمهم». (چنانكه در جاى دیگر مىخوانیم: «اتّقوا اللّه و یعلّمكم اللّه»**بقره، 282.*** از خداوند پروا كنید تا خداوند، حقایقى را به شما بیاموزد).
6- تزكیه و خودسازى باید در سایه مكتب انبیا و آیات الهى باشد. (ریاضتها و رهبانیتهایى كه در سایه تعلیم پیامبران نباشد، خود نوعى انحراف است.) «یتلوا علیهم آیاته و یزكّیهم»
7- تزكیه و تعلیم در رأس برنامههاى انبیاست. «یزكّیهم و یعلّمهم»
8 - در مكتب انبیا، پرورش روحى و آموزش فكرى، در كنار بینش و بصیرت مطرح است. «یزكّیهم و یعلّمهم الكتاب و الحكمة»
9- در محیط فاسد نیز مىتوان كار تربیتى كرد. «و ان كانوا من قبل لفى ضلال مبین»
10- براى درك زحمتهاى پیامبران الهى، باید به وضعیّت فرهنگى و اخلاقى مردم زمان آنها توجه كرد. «و ان كانوا من قبل لفى ضلال مبین»