تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نور جلد 10(دوره 10 جلدی)
حاج شیخ محسن قرائتی

سوره 62. جمعة آیه 2

آیه
هُوَ الَّذِى بَعَثَ فِى الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِّنْهُمْ یَتْلُواْ عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَ یُزَكِّیِهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِن كَانُواْ مِن قَبْلُ لَفِى ضَلاَلٍ مُّبِینٍ‏
ترجمه
اوست كه در میان مردم درس ناخوانده، پیامبرى از خودشان مبعوث كرد تا آیات الهى را بر آنان بخواند و آنها را رشد و پرورش داده (از آلودگى شرك و تفرقه پاك سازد) و كتاب آسمانى و حكمت به آنان بیاموزد و همانا پیش از این در انحراف و گمراهى آشكار بودند.
نکته ها
كلمه «اُمّى»، منسوبِ كلمه «اُمّ» است. اطلاق این كلمه بر مردم مكّه، یا از آن جهت است كه مكّه، امّ القرى‏ است، یا از آن جهت كه در زبان عربى به كسانى كه خواندن و نوشتن را نمى‏دانند، «اُمّى» مى‏گویند، زیرا مثل روزى هستند كه از مادر متولّد شده‏اند.
در حدیثى از امام صادق‏علیه السلام مى‏خوانیم: چون مردم مكّه، كتاب و رهبر آسمانى نداشتند، خداوند نسبت اُمّى به آنان داده است وگرنه برخى از آنها توان نوشتن داشتند.**تفسیر نورالثقلین.***
«یزكّیهم»، از مصدر «تزكیه» و ریشه آن، «زكات» به معناى رشد و نموّ همراه با خیر و بركت است. یعنى پیامبر مأمور است تا اخلاق زشت را از میان مردم بردارد و اخلاق نیكو را در میان آنان رواج دهد تا به رشد و كمال رسند.
مراد از «حكمت» در اینجا همان معارف و حقایقى است كه از آیات قرآن بر مى‏آید و با تغییر نگرش انسان به جهان و دادن بینش صحیح به او، زمینه‏هاى سعادت او را فراهم مى‏سازد. چنانكه منكران خدا مى‏گفتند: «ما هى الاّ حیاتنا الدنیا»**جاثیه، 24.*** زندگانى ما محدود به همین دنیاست. اما خداوند، حقیقت را چیز دیگرى معرفى مى‏كند و مى‏فرماید: «ما هذه الحیاة الدنیا الاّ لهو و لعب و ان الدار الآخرة لهى الحیوان»**عنكبوت، 64.***، این دنیا، جز بازى و سرگرمى نیست و زندگانى واقعى در آخرت است.**تفسیر المیزان.***
«حكمت»، جداى از «كتاب» نیست، بلكه یكى از اوصافِ آن است، چنانكه در جاى دیگر مى‏فرماید: «و القرآن الحكیم»**یس، 2.*** و خداوند نیز، كتاب و حكمت را در كنار هم، بر پیامبر نازل كرده است: «و انزل اللّه علیك الكتاب و الحكمة»**نساء، 113.***. بنابراین مراد از تعلیم كتاب و حكمت كه وظیفه پیامبر است، «یعلّمهم الكتاب و الحكمة» تعلیم قرآن سراسر حكمت است كه به مردم بینشِ درست زندگى كردن را مى‏آموزد.**تفسیر المیزان.***
در آیه 129 سوره بقره، حضرت ابراهیم‏علیه السلام از خداوند درخواست كرد كه پیامبرى با چنین ویژگى‏هایى كه در این آیه مطرح شده را در میان مردم مبعوث كند؛ در این آیه استجابت آن دعا را مى‏بینیم. در حدیث مى‏خوانیم كه پیامبر اكرم‏صلى الله علیه وآله فرمود: «أنا دعوة أبى ابراهیم» یعنى من دعاى مستجاب شده پدرم ابراهیم هستم.
در آیه قبل، سخن از خداوندِ حكیم بود، در این آیه، یكى از نشانه‏هاى حكمت خدا، بعثت پیامبر و یكى از دلایل بعثت انبیا تعلیم حكمت به مردم معرفى شده است.
در قرآن، چهل و شش مرتبه از ضلالت و گمراهى و انحراف سخن به میان آمده و در بیشتر موارد كلمه‏ى «ضلال» همراه با «مبین» آمده و گاهى نیز تعبیر به «ضلال كبیر»**ملك، آیه 9.*** و «ضلال بعید»**ابراهیم، 3.*** شده است؛ با یك نگاه كوتاه در مى‏یابیم كه پیامبر اكرم صلى الله علیه وآله مردم را:
از فرزند كشى به فرزند دوستى،
از جهل به علم،
از غارت اموال دیگران به ایثار و گذشت از اموال خود،
از رباخوارى به كسب و كار حلال،
از شرك به توحید،
از تفرقه به وحدت،
از خرافات به حقیقت،
از ذلّت به عزّت،
و در یك كلام، از ضلالت به هدایت رهنمون ساخت.
چنانكه جعفر بن ابیطالب، در نزد نجاشى پادشاه حبشه، در وصف پیامبر اسلام گفت: ما مردمى بودیم كه بت مى‏پرستیدیم، مردار مى‏خوریم، كارهاى زشت انجام مى‏دادیم، رشته خویشاوندى را بریده بودیم، حق همسایگان را رعایت نمى‏كردیم، افراد قوى به افراد ضعیف رحم نمى‏كردند و... تا این كه خداوند پیامبرى از میان ما برانگیخت و او ما را به ارزش‏هاى انسانى فرمان داد. «و ان كانوا من قبل لفى ضلال مبین»
سؤال: آیا پیامبر اسلام‏صلى الله علیه وآله تنها بر اُمّیین و مردم حجاز و عربها مبعوث شده است؟
پاسخ: حضرت محمّدصلى الله علیه وآله در میان مردم مكّه ظهور كرد و دعوت خود را از آنجا آغاز نمود، ولى نامه‏هایى كه آن حضرت به پادشاهان ایران و روم و رؤساى قبایل مختلف فرستاد، بیانگر این حقیقت است كه دعوت آن حضرت، محدود به جزیرةالعرب و یا قوم عرب نبوده است.

پیام ها
1- بعثت پیامبران كارى الهى است. «هو الّذى بعث»
2- بعثت پیامبران، عامل رویش، جهش و رستاخیز در همه سطوح و امور جامعه است. «بعث»
3- برخاستن پیامبر از یك جامعه امّى و آنگاه پرچمدارى علم و حكمت، یك معجزه الهى است. «بعث فى الامّیین رسولاً»
4- رهبر جامعه اسلامى باید از مردم، «رسولاً منهم» و در مردم باشد. «فى الامّیین»
5 - تلاوت قرآن، وسیله و مقدمه تزكیه و تزكیه مقدم بر تعلیم و تعلّم است «یتلوا... یزكّیهم... یعلّمهم». (چنانكه در جاى دیگر مى‏خوانیم: «اتّقوا اللّه و یعلّمكم اللّه»**بقره، 282.*** از خداوند پروا كنید تا خداوند، حقایقى را به شما بیاموزد).
6- تزكیه و خودسازى باید در سایه مكتب انبیا و آیات الهى باشد. (ریاضت‏ها و رهبانیت‏هایى كه در سایه تعلیم پیامبران نباشد، خود نوعى انحراف است.) «یتلوا علیهم آیاته و یزكّیهم»
7- تزكیه و تعلیم در رأس برنامه‏هاى انبیاست. «یزكّیهم و یعلّمهم»
8 - در مكتب انبیا، پرورش روحى و آموزش فكرى، در كنار بینش و بصیرت مطرح است. «یزكّیهم و یعلّمهم الكتاب و الحكمة»
9- در محیط فاسد نیز مى‏توان كار تربیتى كرد. «و ان كانوا من قبل لفى ضلال مبین»
10- براى درك زحمت‏هاى پیامبران الهى، باید به وضعیّت فرهنگى و اخلاقى مردم زمان آن‏ها توجه كرد. «و ان كانوا من قبل لفى ضلال مبین»