آیه
فَانطَلَقُواْ وَهُمْ یَتَخَافَتُونَ
أَن لَّا یَدْخُلَنَّهَا الْیَوْمَ عَلَیْكُم مِّسْكِینٌ
وَغَدَواْ عَلَى حَرْدٍ قَادِرِینَ
فَلَمَّا رَأَوْهَا قَالُواْ إِنَّا لَضَآلُّونَ
بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ
قَالَ أَوْسَطُهُمْ أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ لَوْلَا تُسَبِّحُونَ
قَالُواْ سُبْحَانَ رَبِّنَآ إِنَّا كُنَّا ظَالِمِینَ
فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ یَتَلاَوَمُونَ
قَالُواْ یَا وَیْلَنَآ إِنَّا كُنَّا طَاغِینَ
عَسَى رَبُّنَا أَن یُبْدِلَنَا خَیْراً مِّنْهَآ إِنَّآ إِلَى رَبِّنَا رَاغِبُونَ
كَذَ لِكَ الْعَذَابُ وَ لَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَكْبَرُ لَوْ كَانُواْ یَعْلَمُونَ
ترجمه
پس به راه افتادند، در حالى كه آهسته با یكدیگر مىگفتند.
كه مبادا امروز مسكینى بر شما وارد شود.
در آن صبحگاهان قصد باغ كردند در حالى كه خود را قادر (بر جمع محصول) مىپنداشتند.
پس چون آن را(سوخته) دیدند، گفتند: ما راه را گم كردهایم، (این باغ ما نیست).
عاقلترین آنها گفت: آیابه شما نگفتم چرا خدا را منزّه نمىدانید (و با تصمیم بر بخل خیال كردید خدا عاجز و شما همه كارهاید).
گفتند: پروردگار ما منزّه است، قطعاً ما ستمكاریم.
پس به یكدیگر روى آورده در حالى كه به ملامت هم مىپرداختند.
گفتند واى بر ماكه سركش بودیم.
امید است پروردگار ما بهتر از آن رابراى ما جایگزین كند، همانا ما به پروردگارمان رغبت و امید داریم.
اینگونه است عذاب و اگر بدانند عذاب آخرت بزرگتر است.
نکته ها
«حَرد» به معناى بخل و منع دیگران است. «غدوا على حرد» یعنى صاحبان باغ به قصد محروم كردن فقراحركت كردند.
حرص و بخل، انسان را سنگدل مىكند،تا آن جا كه به مسكین و فقیر رحم نمىكند. «لا یدخلنّها الیوم علیكم مسكین»
«اَوسط» به كسى گویند كه معتدل و به دور از افراط و تفریط باشد.**مفردات راغب.***
رسیدگى به مساكین مستحب نیست، بلكه واجب است، زیرا خداوند به خاطر ترك مستحب كسى را كیفر نمىدهد. در این آیه محروم كردن مسكین سبب سوختن باغ در دنیا شد و در آخرت نیز، دوزخیان، دلیل دوزخى شدن خود را بى اعتنایى به محرومان مىدانند. «ما سلككم فى سقر... لم نك نطعم المسكین»** مدّثر، 42 و 44.***
رسیدگى به فقرا، مخصوص فقراى مؤمن نیست. در این ماجرا سخنى از ایمان و كفر فقیران نیست بلكه سخن از بخل و حرص بعضى و گرسنگى و فقر دیگران است.
گاهى براى تغییر فكر و فرهنگ، باید فرد یا گروهى خطاكار در جامعه رسوا شوند تا موجب عبرت دیگران گردند. خداوندى كه «اظهر الجمیل و ستر القبیح» است پرده بردارى مىكند و ماجراى باغى كه سوخت تابلوى تاریخ مىشود.)
در دعا و گفتگو با خداوند كلمه «ربّنا» را زیاد بكار ببریم. در این آیات چند بار این كلمه تكرار شده است. «ربّنا انّا كنّا ظالمین... عسى ربّنا ان یبدلنا... اِنّا الى ربّنا راغبون»
قهر خدا كه آمد همه را مىسوزاند. با اینكه یكى از وارثان مخالف محروم كردن فقرا بودسهم او نیز سوخت.
نمونههاى عذاب دنیوى عبارت است از:
الف) سلب نعمت. ب) سلطه اشرار. ج) سلب توفیق. د) سلب امنیّت و آرامش.
ولى عذاب آخرت شدید، الیم، عظیم و كبیر است. «و لعذاب الآخرة اكبر لو كانوا یعلمون» پیامها:
1- هرچه قصد سوء بیشتر باشد، خطر بیشتر است. «لا یدخلّنها»(گفتند: احدى از فقرا وارد باغ نشود، خداوند هم تمام باغ را سوزاند.)
2- حرص و بخل گاهى به قدرى شدید مىشود كه فرد حاضر نیست حتّى یك فقیر را بهرهمند سازد. «مسكین» در قالب مفرد آمده است.
3- روحیه حریصانه «لا یستثنون»، تصمیم مخفیانه «یتخافتون» و اقدام قدرتمندانه «قادرین»، هیچیك كارى از پیش نمىبرد. (بل نحن محرومون)
4- از فواید حوادث تلخ، بازگشت به خویشتن است. «فلما رأوها قالوا انّا لضالّون»
5 - اگر دیگران را از یك جهت محروم كنیم، از چند جهت محروم مىشویم. «بل نحن محرومون» (محروم از میوه، محروم از پاداش الهى، محروم از دعاى فقرا، محروم از رضایت روح پدر، محروم از عزّت اجتماعى)
6- حرف حق را بگویید، گرچه در اقلیّت باشید. «قال اوسطهم الم اقل لكم...»
7- اعتدال و خردمندى، سبب دستگیرى از مستمندان و مانع حرص و بخل است. «قال اوسطهم»
8 - در شیوه تبلیغ، از فرصت ها استفاده كنید. كسانى كه دیروز حاضر به شنیدن حرف حق نبودند، امروز حاضر به شنیدن شدند. «قال اوسطهم الم اقل لكم...»
9- در تحلیل و بررسى ناگوارى ها به كوتاهىهاى خودمان اعتراف كنیم و خداوند را منزّه بدانیم. «سبحان ربّنا انّا كنّا ظالمین»
10- آنچه را دیروز انجام ندادهاید، امروز جبران كنید. «لولا تسبّحون - قالوا سبحان ربّنا»
11- ریشه محرومیّت از الطاف الهى، ظلم انسان به خویشتن است. «بل نحن محرومون... انّا كنّا ظالمین»
12- اگر اتّحاد بر اساس تقوا نباشد، سرانجام به تفرقه تبدیل مىشود. (برادرانى كه پیش از این براى محروم كردن همدست بودند، امروز یكدیگر را ملامت كرده وگناه را به گردن یكدیگر مىاندازند.) «فاقبل بعضهم على بعض یتلاومون»
13- ندادن حق دیگران، ظلم به خویش و طغیان به دیگران است. «انّا كنّا ظالمین - انّا كنّا طاغین»
14- در برابر خداوند، به ضعف و زشتى عمل خود اعتراف بیشترى كنیم. «انّا كنّا ظالمین - انّا كنّا طاغین» (چنانكه علىعلیه السلام در دعاى كمیل مىگوید: «معتذراً نادماً، منكسراً مستقیلاً، مستغفراً منیباً مقراً مذعناً معترفاً»)
15- به هنگام از دست دادن اموال دنیوى، به لطف و رحمت الهى امیدوار باشید كه بهتر از آن را به شما بدهد.«عسى ربّنا ان یبدلنا خیراً منها»
16- دست خداوند براى تأمین و جبران باز است. گناهكاران مایوس نباشند و خود را براى همیشه شكست خورده نپندارند. «یبدلنا خیراً منها»
17- هیچ وقت براى بازگشت به خدا دیر نیست. «انّا الى ربّنا راغبون» (صاحبان باغ با مشاهده باغ سوخته، از خواب غفلت بیدار شدند و توبه كردند و به سوى خدا روى آوردند.)
18- شكستن دل فقیر، كیفر دنیوى و اخروى دارد. «كذلك العذاب و لعذاب الآخرة»
19- ایمان به كیفر و عذاب قیامت، مانع بخل و طغیان و ظلم است. «ولعذاب الآخرة اكبر لو كانوا یعلمون»