تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نور جلد 10(دوره 10 جلدی)
حاج شیخ محسن قرائتی

سوره 87. اعلی آیه 7،6

آیه
سَنُقْرِئُكَ فَلَا تَنسَى‏
إِلَّا مَا شَآءَ اللَّهُ إِنَّهُ یَعْلَمُ الْجَهْرَ وَ مَا یَخْفَى‏
ترجمه
ما تو را به قرائت درست وامى‏داریم، پس فراموش نخواهى كرد.
مگر آنچه خدا بخواهد كه او بى گمان آشكار و نهان را مى‏داند.
نکته ها
«سنقرئك» از ریشه «قرء» و باب اِفعال است. «اقراء» در لغت یعنى آنكه قارى بخواند و استاد گوش بدهد و غلطهاى او را تصحیح كند، امّا در مورد پیامبر گرامى اسلام، «اقراء» یعنى ما قدرتى به تو مى‏دهیم كه قرآن را بدون كم و كاست و درست بخوانى و آنچه را به تو نازل شده، فراموش نكنى.**تفسیر المیزان.***«سنقرئك فلا تنسى»
جمله «الا ما شاء اللّه» استثنایى است كه به منظور بیان قدرت مطلقه الهى آمده است تا بفهماند كه خداوند قادر است حتّى بعد از دادن این قدرت، مى‏تواند پیامبر را گرفتار فراموشى كند. (چنانكه درباره بهشتیان مى‏فرماید: بهشت براى آنان جاودانه است و عطاى خداوند نسبت به آنان قطع و گسسته نمى‏شود، ولى باز هم میان كلمه «خالدین» و «عطاء غیر مجذوذ» مى‏فرماید: «الاّ ما شاء ربّك»**هود، 108.***مگر اینكه پروردگارت بخواهد آنان را از بهشت بیرون و لطفش را قطع كند و این بخاطر آن است كه بگوید دست خدا بسته نیست.)
پیام ها
1- آفرینش هستى و هدایت تكوینى آن، مقدّمه هدایت تشریعى و معنوى انسانهاست. «سنقرئك» (خدایى كه گیاه را از درون خاك بیرون مى‏كشد، چگونه استعدادهاى معنوى انسان را بروز ندهد؟ «سنقرئك»)
2- پیامبر كه هر چه دارد از وحى است، نگران فراموش كردن آن در آینده بود كه خداوند به او وعده عدم فراموشى داد. «سنقرئك فلا تَنسى»
3- رسول خدا صلى الله علیه وآله از هرگونه نسیان، مصون است. «فَلا تَنسى»
4- پیامبر، حافظ كل قرآن بود. «فَلا تنسى» (یكى از معجزات پیامبر اكرم این بود كه با یكبار شنیدن براى همیشه حتّى آیات طولانى را به یاد داشت).
5 - دست خدا بسته نیست و مى‏تواند آنچه مى‏دهد پس بگیرد.«سنقرئك فلا تنسى الاّ ما شاء اللّه»
6- گرچه خداوند هرگز خلف وعده نمى‏كند «ولن یخلف اللّه وعده»** حج، 47.*** ولى معناى وعده‏هاى الهى مجبور بودن خداوند نیست. «فلا تَنسى الاّ ما شاء اللّه»
7- اراده الهى حكیمانه و عالمانه است. «الاّ ما شاء اللّه انّه یعلم...»
8 - اقتضاى بعضى از امور آن است كه پنهان باشد. «ما یخفى» (كلمه «یخفى‏» در قالب فعل مضارع بیانگر آن است كه مخفى بودن بعضى امور، مقتضاى طبیعت آنهاست.)