آیه
یَآ أَیُّهَا الْمُدَّثِّرُ
قُمْ فَأَنذِرْ
وَرَبَّكَ فَكَبِّرْ
وَثِیَابَكَ فَطَهِّرْ
وَ الرُّجْزَ فَاهْجُرْ
وَلَا تَمْنُن تَسْتَكْثِرُ
وَ لِرَبِّكَ فَاصْبِرْ
ترجمه
اى ردا بر خود كشیده.
به پا خیز و هشدار ده.
و پروردگارت را بزرگ بدار.
و لباست را پاكیزه دار.
و از پلیدى دور شو.
و (در عطا) منّت مگذار.
و(كارت را) بزرگ مشمار و به خاطر پروردگارت صبر كن.
نکته ها
در قرآن، دو مرتبه كلمه «قُم» آمده كه هر دو خطاب به پیامبر اكرمصلى الله علیه وآله است، یكى براى نماز شب و خودسازى «قم اللّیل» و دیگرى براى ارشاد و جامعه سازى. «قم فانذر»
«مدّثر» از «دِثار» به معناى لباس بلندى است كه روى سایر لباسها به تن مىكنند و یا به هنگام خواب روى خود مىكشند. (در مقابل «شِعار» كه لباس زیر است.)
فرمان «كبِّر» را در تكبیرهاى اذان و اقامه و تكبیرةالاحرام و همچنین تسبیحات اربعه نمازهاى واجب ملاحظه مىكنیم.
امام صادقعلیه السلام فرمود: منظور از «و ثیابك فطّهر» آن است كه لباس خود را كوتاه كن. زیرا در جاهلیّت، بزرگان لباس ها را به قدرى بلند مىگرفتند كه قسمتى از آن بر روى زمین كشیده مىشد و افرادى را اجیر مىكردند كه آن قسمت را همراه آنها بیاورد.
و امام كاظمعلیه السلام فرمود: مراد از «ثیابك فطهّر»، بالا زدن جامه براى جلوگیرى از به زمین كشیده شدن آن و آلوده شدن آن است.**كافى، ج 6، ص 455.***
كلمه «رُجز» مترادف «رِجس» به معناى پلیدى و آلودگى است و لذا در مورد هر گونه گناه، شرك، بت، عذاب و هر عمل و اخلاق ناروا به كار رفته است.
در حدیث مىخوانیم: «لا تعطى تلتمس اكثر منها» یعنى چیزى به دیگران عطا مكن كه انتظار بازگشت بیشترى داشته باشى. و در حدیث دیگر مىخوانیم: «لا تستكثر ما عملت من خیرٍ للّه» یعنى كار نیكى را كه براى خدا انجام دادهاى هرگز بزرگ مشمار.**تفسیر نورالثقلین.***
در سوره قبل (مزمّل) برنامه عبادت شبانه و رابطه با خداوند مطرح شد: «قم اللّیل» و در این سوره، برنامه روزانه و رابطه با مردم مطرح شده است. «قم فانذر»
ذكر «اللّه اكبر» مصداق روشن عمل به این آیه است.«و ربّك فكبّر»
بزرگ دانستن خداوند به معناى كوچك شمردن غیر اوست. همان گونه كه هواپیما هرچه بالاتر رود، زمین و آنچه بر روى آن است كوچكتر مىشود، كسى هم كه خداوند نزد او بزرگ است و اللّه اكبر را با تمام وجود مىگوید، دنیا نزد او كوچك است و از هیچ ابرقدرتى نمىترسد.** امام خمینى (ره) چون به اللّه اكبر اعتقاد داشت، مىگفت: آمریكا هیچ غلطى نمىتواند بكند.*** چنانكه از جمله صفات متّقین در خطبه همام نهج البلاغه مىخوانیم: «عظم الخالق فى انفسهم فصغر ما دون ذلك»
بزرگى خداوند مطلق است، بزرگتر و برتر از همه دیدنىها، شنیدنىها، نوشتنىها، فكر كردنىها، توصیف كردنىها و...
در ارشاد و انذار چند نكته اثر گذار است: پاكى ظاهرى: «وثیابك فطهر»، پاكى معنوى: «و الرجز فاهجر»، اخلاص در عمل: «و لا تمنن تستكثر» صبر و پشتكار: «و لربّك فاصبر»
پیام ها
1- تمام حالات پیامبر، مورد توجه و عنایت خاص خداوند است.«یا ایهّا المدّثّر»
2- شرط نجات مردم آن است كه رهبران دینى حركت كنند و انزوا و استراحت را كنار بگذارند. «قم فانذر»
3- با اینكه انبیا هم بشارت مىدهند و هم انذار، ولى براى غفلت زدایى و بیدار كردن مردم، هشدار لازم است نه بشارت. «فانذر»
4- انسان در معرض انواع خطرها قرار دارد و كار انبیا هشدار به بشر در مورد انواع خطرهاى دنیوى و اخروى است. «فانذر»
5 - براى انجام مأموریّت هاى الهى، با تمام وجود به پا خیزید. «قم فانذر»
6- قیام انبیا برگرفته از فرمان وحى است نه بر اثر ریاستطلبى، برترىجویى و هواى نفس. «قم فانذر»
7- خداوند را، هم در دل و جان بزرگ بدانید و هم با زبان بزرگ بدارید. «ربّك فكبّر»
8 - كسى كه خدا را بزرگ دانست، دشمن و حیلهها و نیشها و آزارهاى او را كوچك مىبیند. «و ربّك فكبّر»
9- بزرگى، مخصوص خداوند است نه دیگران. (كلمه «ربّك» قبل از «فكبّر» آمده است و حصر را مىرساند.)
10- شرط نفوذ كلام رهبر آسمانى آن است كه دامنش از هرگونه آلودگى پاك باشد. «و ثیابك فطهّر»
11- نظافت و پاكى، در كنار توحید و تكبیر، نشانه توجه دین به پاكیزگى است. «و ربّك فكبّر و ثیابك فطهّر»
12- نه فقط پاكى بدن، بلكه نظافت و پاكیزگى لباس نیز مورد توجه اسلام است. «و ثیابك فطهّر»
13- رهبر جامعه اسلامى باید از هر نوع پلیدى دورى كند تا بتواند الگو و اسوهاى براى همه باشد. «والرّجز فاهجر»
14- خودسازى مقدم بر جامعه سازى است. كسى كه مىخواهد جامعه را از آلودگى پاك كند، باید خودش از هر آلودگى پاك باشد. «والرّجز فاهجر»
15- نه با عبادت و انفاق بر خداوند منت بگذار و اعمال خود را بسیار شمار، و نه بر خلق خدا منّت گذار. «و لا تمنن تستكثر»
16- منّت گذاشتن و چشم داشتن در انفاقها و عطایا، از مصادیق پلیدى روح است. «والرجز فاهجر و لا تمنن تستكثر»
17- دورى گزیدن از منّت و زیاده شمارى، یكى از شرایط موفقیّت رهبران و مبلّغان است. «قم فانذر... و لا تمنن تستكثر»
18- رهبر دینى نباید از مردم توقّعى داشته باشد. «و لا تمنن تستكثر»
19- پایدارى و صبرى ارزش دارد كه براى خدا باشد وگرنه یكدندگى و لجاجت است. «ولربّك فاصبر»
20- پشتكار وسیله رشد انسان است. «ولربّك فاصبر»
21- گرچه در برابر معصیت، مصیبت و اطاعت، صبر لازم است امّا هدایت مردم نیاز به صبر ویژه دارد. «قم فانذر... ولربّك فاصبر»
22- مقاومت رهبر جامعه اسلامى باید جامع باشد. صبر در برابر تهمتها، آزارها، تكذیبها و صبر و پایدارى در تبلیغ و انذار و عبادت. «قم... فاصبر»
23- دعوت مردم نیاز به عزم جدّى دارد. «فانذر... فاصبر»