تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نور جلد 10(دوره 10 جلدی)
حاج شیخ محسن قرائتی

سوره 65. طلاق آیه 1

آیه
یَآ أَیُّهَا النَّبِىُّ إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَآءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ وَأَحْصُواْ الْعِدَّةَ وَاتَّقُواْ اللَّهَ رَبَّكُمْ لَا تُخْرِجُوهُنَّ مِن بُیُوتِهِنَّ وَلَا یَخْرُجْنَ إِلَّا أَن یَأْتِینَ بِفَاحِشَةٍ مُّبَیَّنَةٍ وَتِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَمَن یَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ لَا تَدْرِى لَعَلَّ اللَّهَ یُحْدِثُ بَعْدَ ذَ لِكَ أَمْراً
ترجمه
اى پیامبر! هرگاه خواستید زنان را طلاق دهید، پس در زمان عِدِّه، آنان را طلاق دهید. زمانى كه از عادت ماهانه پاك شده و هنوز با شوهر همبستر نشده‏اند] و حساب (ایّام) عدّه را نگه دارید و از خدایى كه پروردگار شماست پروا كنید. (در ایّام عدّه،) نه شما آنان را از خانه بیرون كنید و نه آنان بیرون روند، مگر آنكه مرتكب كار زشت آشكارى شوند (كه در این صورت اخراجشان مجاز است). این دستورات، حدود خداست و هركس از حدود الهى تجاوز كند، به خویش ستم كرده است. تو نمى‏دانى، شاید خداوند بعد از این، امر تازه‏اى پدید آورد.
نکته ها
«أحصوا» از «اِحصاء» به معناى شمارش و اصل آن، «حِصى» به معناى سنگریزه است، زیرا در قدیم با ریگ و سنگریزه، حساب را نگه مى‏داشتند.**تفسیر روح المعانى.***
مراد از «فاحشة مبیّنة»، زنا دادن یا آزار اهل خانه است كه مجوّز اخراج همسر مطلّقه از خانه مى‏شود.**تفسیر نورالثقلین.***
از زمانى كه مرد همسرش را طلاق مى‏دهد، زن باید تا سه بار عادت ماهیانه و پاك شدن از آن صبر كند و سپس اگر خواست شوهر دیگرى اختیار كند. به این فاصله زمانى، «عدّه» مى‏گویند و زن باید خود حساب آن را داشته باشد. در دوره عدّه، مرد وظیفه دارد نفقه همسر مطلقه را پرداخت كند و نمى‏تواند او را در طلاق رجعى از منزل خارج كند. البتّه در این صورت، زن نیز نمى‏تواند بدون اجازه مرد از منزل خارج شود.
در دوران عدّه، مرد حق دارد به همسر خود رجوع كند و زندگى را دوباره از سرگیرند، بدون آنكه نیاز به اجراى عقد مجدّد باشد. شاید یكى از فلسفه‏هاى قراردادن عدّه و این فاصله سه ماهه براى زن، آن هم در خانه شوهر، همین امكان بازگشت باشد تا جدایى به آسانى و شتاب‏زده محقّق نشود. «لعلّ اللّه یحدث بعد ذلك امراً»
اسلام براى جلوگیرى از طلاق بى مورد، محدودیت‏هایى را وضع كرده است. از جمله آن كه رجوع به همسر بعد از سه بار طلاق، دیگر حرام ابدى مى‏شود و نمى‏توانند رجوع كنند، پس از آن تنها با وجود محلّل مى‏تواند دوباره او را به عقد خود درآورد. در حدیث مى‏خوانیم كه امام رضاعلیه السلام در مورد دلیل نیاز به محلّل فرمودند: تا مردم، طلاق را سبك و ساده نپندارند: «لئلا یوقع النّاس الاستخفاف بالطّلاق»(**عیون‏الاخبار، ج‏2، ص‏85.***
قرآن مى‏فرماید: «فامساكٌ بالمعروف» یا با خوبى همسرتان را نگاه دارید، «او تسریح باحسان» یا با نیكى از هم جدا شوید و هیچ‏كس حق ندارد زن را با بدرفتارى نگاه دارد كه در این صورت حاكم اسلامى از زن حمایت مى‏كند.
نگاهى به مسئله طلاق‏
در اسلام، مبغوض‏ترین حلال‏ها، طلاق است.** وسایل الشیعه، ج 15، ص 266.***پیامبر گرامى اسلام مى‏فرماید: ازدواج كنید و طلاق ندهید كه با طلاق، عرش خدا به لرزه در مى‏آید: «تزوّجوا و لا تطلّقوا فانّ الطلاق یهتزّ منه العرش»**وسایل الشیعه، ج 15، ص 268.***البته طلاق یك راه حلّ و گاهى ضرورت است.
در مورد چگونگى طلاق چند نظریه وجود دارد:
الف) طلاق، باید به راحتى قابل انجام و بدون هیچ قیدى باشد كه این امر مورد سوء استفاده افراد هوسباز و عیّاش قرار مى‏گیرد، و زن را فقط براى هوس‏هاى زود گذر خود مى‏خواهند.
ب) طلاق باید به كلّى ممنوع باشد كه كلیسا طرفدار این نظریه است. در حالى كه ممنوعیّت طلاق سبب مى‏شود تا مردان و زنانى كه با هم توافق ندارند، تا پایان عمر بسوزند و بسازند و یا مخفیانه همسر دیگرى اختیار كنند.
ج) طلاق باید به دست زن باشد. در این فرض آمار طلاق بالا مى‏رود، زیرا زنان عاطفى‏تر و زود رنج‏ترند و در برخورد با مشكلات زندگى، اقدام به طلاق مى‏كنند و زندگى‏هاى بسیارى به اندك رنجى از هم متلاشى مى‏گردد.
د) طلاق باید به دست مرد باشد، امّا در چارچوب قانون و با نظارت كامل حاكم اسلامى كه مسئول جلوگیرى از ظلم وبرقرارى عدالت است. البتّه در مواردى كه زن متقاضى طلاق است، حاكم اسلامى به تقاضاى او رسیدگى كرده و در صورت لزوم، حكم به طلاق و جدایى مى‏دهد.
در اسلام، طلاق باید تابع شرایط و قوانین خاص باشد و به مسائل اخلاقى پاى بند باشد. همان گونه كه جنگ با دشمن نیز شرایط دارد و حق ندارید آب آشامیدنى را مسموم و درختان را نابود سازید و یا به كودكان و زنان و سالمندان و اسرا ظلم نمایید.
عوامل و زمینه‏هاى اختلاف و جدایى‏
1. بداخلاقى‏
از مهم‏ترین عوامل طلاق، بد اخلاقى زن و شوهر نسبت به یكدیگر است. در روایت مى‏خوانیم كه حضرت على‏علیه السلام فرمود: هر كس بد اخلاق باشد، خانواده‏اش آزرده خواهند شد. «من ساء خلقه ملّهُ اهله»**میزان الحكمة، حدیث 5103.***
2. هوس رانى‏
اسلام، به زنان و مردان سفارش مى‏كند كه از چشم چرانى و نگاه به نامحرم به قصد لذت خوددارى كنند و علاوه بر آن به زنان توصیه مى‏كند كه خود را از نامحرمان بپوشانند و در اجتماع به جلوه‏گرى و دلربایى نپردازند.
امام صادق‏علیه السلام فرمود: چه بسا نگاهى كوتاه كه حسرت و پشیمانى طولانى را به دنبال دارد. «كم من نظرةٍ اورثت حسرةً طویلة»** كافى، ج 5، ص 559.***
و در حدیث دیگرى فرمودند: نسبت به زنان مردم عفاف داشته باشید تا عفت زنان شما حفظ شود. «عفّوا عن نساء الناس یعفّ عن نساءكم»** امالى شیخ صدوق، ص 238.***
در روایات آمده است كه در زمان حضرت داودعلیه السلام، مردى با زنى رابطه نامشروع داشت. خداوند به آن زن الهام كرد كه به مرد بگوید: هر وقت متعرّض زنى شوى، مردى هم متعرّض زن تو خواهد شد. هنگامى كه آن مرد به خانه بازگشت، غریبه‏اى را نزد همسر خود یافت. او را دستگیر و نزد حضرت داود آورد و شكایت كرد. خداوند به حضرت داود وحى كرد كه به او بگو: از هر دست بدهى، از همان دست مى‏گیرى.**من لایحضره الفقیه، ج‏4، ص‏22.***
3. بى‏توجّهى زن و مرد به نیازهاى یكدیگر
پیامبر اكرم‏صلى الله علیه وآله مى‏فرمایند: در پیشگاه خداوند متعال نشستن مرد نزد همسرش، از اعتكاف در مسجد من محبوب‏تر است. «جلوس المرء عند عیاله احبُّ الى اللّه تعالى من الاعتكاف فى مسجدى هذا»** میزان الحكمة، حدیث 7884.***
امام صادق‏علیه السلام فرمود: سزاوار نیست كه زن رسیدگى به خود نكند و از آراستگى و زیبائى كه سبب شیرین شدن زندگى خانوادگى است دست بردارد. «لاینبغى للمرئة ان تعطّل نفسها»** مجموعه ورّام، ج‏2، ص‏121.***
حسن بن جهم مى‏گوید: امام كاظم‏علیه السلام را در حالى كه موهاى خود را رنگ كرده بود مشاهده كردم. امام‏علیه السلام كه تعجّب مرا دیدند فرمودند: آراستگى شوهر بر عفّت زنان مى‏افزاید و زنانى عفت را كنار مى‏گذارند كه شوهرانشان آراستگى ظاهر را ترك مى‏كنند. «ان التهیئة ممّا یزید فى عفّة النّساء و لقد ترك النّساء العفة لترك ازواجهن التهیئة»، سپس فرمودند: همان گونه كه شما نمى‏پسندید همسرانتان را بدون آراستگى ببینید، آنان نیز همین گونه‏اند.**كافى، ج 5، ص 567.***
راه‏هاى حلّ اختلاف پیش از طلاق‏
1. دادگاه خانوادگى‏
اسلام سفارش نموده است كه در موارد اختلاف بین زن و شوهر، افراد دلسوزى از هر دو طرف به عنوان حَكَم انتخاب شوند و مورد اختلاف را بررسى و آن را رفع نمایند.
در این شیوه، اختلافات پیش آمده در همان مراحل اوّلیه حل مى‏شوند و كار زوجین به طلاق و دادگاه كشیده نخواهد شد. «و ان خفتم شقاق بینهما فابعثوا حَكماً من اهله و حَكماً من اهلها...»** نساء، 35.***
2. حضور دو شاهد عادل‏
بر اساس احكام اسلام، براى انجام طلاق بایستى دو شاهد عادل حضور یابند و طلاق را گواهى نمایند كه این امر، مانعى بر سر راه طلاق خواهد بود زیرا:
اوّلاً: كراهت و قبح طلاق در جامعه سبب مى‏شود كه افراد معمولاً از این كه شاهد و گواه بر طلاق و از هم پاشیدن خانواده‏اى باشند، خوددارى كنند.
ثانیاً: افرادى كه به عنوان شاهد و گواه دعوت مى‏شوند، سعى در برقرارى آشتى و صلح بین زوجین دارند.
3. قرار دادن عدّه‏
عدّه در واقع تأخیر از زمان تصمیم تا اقدام است. اسلام به مردان دستور مى‏دهد كه همسران مطلّقه خود را تا پایان زمان عدّه در خانه نگاهدارى كنند و هزینه‏هاى آنان، اعم از خوراك و پوشاك را بر عهده گیرند. طبیعى است كه معاشرت و مصاحبت مرد با همسر مطلّقه در طىّ این مدّت سبب مى‏گردد كه هیجان آنها فروكش نموده و با فرصت و دقّت بیشترى به پیامدهاى طلاق بیندیشند و چه بسا در این مدّت زوجین زندگى مشترك را دوباره از سر گیرند.
امام باقرعلیه السلام مى‏فرماید: زن طلاق داده شده كه در خانه شوهر است، خود را آرایش كند و عطر بزند و لباس‏هایى كه مرد دوست دارد بپوشد، تا با عقل و درایت بیشترى تصمیم بگیرند و دوباره به همسرش رجوع كند و زندگى را از سر بگیرند. «المطلقة تكتحل و تختضب و تطیب و تلبس ما شانت من الثیاب، لان اللّه عزّ و جلّ یقول لعلّ اللّه یحدث بعد ذلك امراً لعلّها ان تقع فى نفسه فیراجعها»**تفسیر نورالثقلین، ج‏5، ص‏352.***
فلسفه عدّه طلاق‏
شكى نیست كه تمام احكام الهى داراى حكمت و مصلحتى است كه با انجام و ترك آن عمل مى‏توان به آن رسید یا از مفاسدى جلوگیرى كرد، گرچه همه آن را ندانیم. از جمله دستور به عدّه نگه داشتن زن به هنگام طلاق است كه با كمى تفكّر مى‏توان حكمت‏هایى براى آن بیان كرد:
1. حفظ حریم زوجیّت. اسلام ازدواج را امرى مقدس مى‏داند و براى آن حریم و شعاعى قائل است و نگاهداشتن عدّه سبب حفظ این حریم خواهد بود.
2. نَسب فرزندان. عدّه نگاهداشتن سبب مى‏شود تا از اختلاط نطفه شوهران مختلف جلوگیرى شود و نسبت فرزند به پدر خود كه سرچشمه حقوق فراوانى است، حفظ گردد.
3. مهلتى براى بازگشت دوباره به زندگى.
علاوه بر آنكه رجوع مرد به همسرى كه طلاق داده، مزایایى بر ازدواج مجدّد دارد از جمله:
الف) زندگى با همسر جدید نیاز به تجربه جدید دارد، ولى زندگى با همسر سابقش، زندگى همراه با تجربه است.
ب) رفتن به سراغ همسر جدید، هزینه‏هاى جدیدى را بر عهده مرد قرار مى‏دهد.
ج) گاهى بازگشت به زندگى قبلى، موقعیّت اجتماعى زن و مرد را در جامعه حفظ مى‏كند و كدورت‏هایى را كه در اثر طلاق بوجود مى‏آید، برطرف مى‏كند.
د) فرزندانى كه كانون گرم خانوادگى آن‏ها در اثر طلاق متلاشى شده بود، دوباره به آغوش خانواده باز مى‏گردند و لطمه‏ى روحى كه در اثر طلاق خورده‏اند، جبران مى‏شود.
ه) گاهى بازگشت به زندگى، روحیه گذشت و صبر و ایثار را در زندگى شكوفا مى‏كند.
پیام ها
1- مخاطب قراردادن پیامبر، در ابلاغ دستورات كلى كه عموم مردم مخاطب آن هستند، هم نشانه احترام به آن پیامبر است و هم لزوم نظارت آن حضرت بر حسن اجراى حدود الهى. «یا ایها النبى اذا طلقتم»
2- براى بیان اهمیّت دستور و ایجاد انگیزه در سایرین، شخص اوّل را مورد خطاب قرار دهید. «یا ایها النبى اذا طلقتم»
3- عقد ازدواج زمان خاصى ندارد ولى طلاق باید در زمانى باشد كه شروع عدّه ممكن باشد، یعنى زن در عادت ماهانه نباشد و مرد نیز در پاكى پس از عادت، با همسرش آمیزش نكرده باشد. «فطلّقوهنّ لعدّتهن»
4- طلاق به دست مرد است. «طلقتم، طلقوهنّ»
5 - براى حفظ نظام خانواده، قانون طلاق همراه با شرایطى سرعت گیر قرار داده شده است. «طلّقوهنّ لعدّتهن»
6- زمان بندى در احكام الهى را با دقّت مراعات كنیم. «احصوا العدّة»
7- جدایى و طلاق نباید همراه با گناه باشد. «طلقتم... اتقوا اللّه»
8 - رعایت تقوا در امر طلاق و خصوصاً عدّه آن، از سوى مرد و زن لازم است. «احصوا العدّة و اتّقوا اللّه»
9- ربوبیّت الهى، مقتضاى پروا و تقواست. «اتقوا اللّه ربّكم»
10- زن طلاق داده شده تا زمانى كه در حال عدّه است، گویا در منزل خودش ساكن است و حق سكونت از او سلب نمى‏شود. «لاتخرجوهنّ من بیوتهنّ»
11- طلاق نباید همراه با اهانت و تحقیر زن باشد. «لاتخرجوهنّ من بیوتهنّ»
12- راه‏هاى منّت گذاردن و منّت كشیدن را مسدود كنید. براى این كه شوهر منّت نگذارد و زن منّت نكشد، خدا مى‏فرماید: خانه خودش است. «من بیوتهنّ»
13- زنان، طلاق را پایان كار نبینند و در خانه بمانند، شاید كه مرد منصرف شود و دوباره به آنان رجوع كند. «لایخرجن»
14- خراب كردن پل‏هاى پشت سر و بستن راه‏هاى آشتى ظلم به خود است. «لاتخرجوهنّ... لایخرجن... فقد ظلم نفسه»
15- گنهكار بى حیا كه حریم‏ها را شكسته، حرمت ندارد و مستحق تحقیر است. «لا تخرجوهنّ... الاّ أن یأتین بفاحشة مبیّنة»
16- سوء استفاده از قانون ممنوع. (زن نمى‏تواند از حق مسكن خود سوء استفاده كند و براى انتقام گرفتن از شوهر، خانه را تبدیل به محیطى براى فحشا و منكر نماید). «الاّ ان یأتین بفاحشة مبیّنة»
17- اخراج زن از منزل، به شرطى است كه فحشاى او روشن و ثابت شده باشد و سوء ظن كافى نیست. «الاّ ان یأتین بفاحشة مبیّنة»
18- مردان نباید به خاطر تأمین نفقه و مسكن، منّتى بر همسران مطلقه خود داشته باشند، زیرا این حكم خداست. «تلك حدود اللّه»
19- زنان نباید به خاطر محدود شدن در خانه نگران شوند، زیرا این محدودیّت را خداوند حكیم مقرر فرموده است. «تلك حدود اللّه»
20- نادیده گرفتن دستورات خداوند و شكستن حدود الهى، ظلم به خویش است، نه خداوند. «و من یتعدّ حدود اللّه فقد ظلم نفسه»
21- ما بر اساس اطلاعات و شناخت خود، تصمیم مى‏گیریم و از آینده بى‏خبریم، با توكل بر خداوند، به آینده امیدوار باشیم. «لا تدرى لعلّ اللّه...»
22- در اسلام یأس ممنوع است و انسان مسلمان باید به آینده خوش بین باشد. «لعل اللّه یحدث بعد ذلك امراً» (هنگام طلاق كه طرفین نگرانند، نیاز به دلدارى و تسلّى دارند)
23- حوادث تلخ را به فال نیك بگیریم. «طلّقتم النساء... لعلّ اللّه یحدث بعد ذلك امراً»
24- تقوا و حدود الهى را مراعات كنید، آینده را هم به خدا بسپارید. «اتقوا اللّه... تلك حدود اللّه... لعل اللّه یحدث بعد ذلك امراً»
25- همواره لطف الهى را منحصر در وضع موجود نبینید، چه بسا جدایى‏ها كه عامل رسیدن به وضع مطلوب‏تر مى‏شود. «لعل اللّه یحدث بعد ذلك امراً»
توضیحات