تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نور جلد 10(دوره 10 جلدی)
حاج شیخ محسن قرائتی

سوره 107. ماعون آیه 1-7

آیه
أَرَأَیْتَ الَّذِى یُكَذِّبُ بالدِّینِ
فَذَ لِكَ الَّذِى یَدُعُّ الْیَتِیمَ
وَ لَا یَحُضُّ عَلَى‏ طَعَامِ الْمِسْكِینِ
فَوَیْلٌ لِّلْمُصَلِّینَ
الَّذِینَ هُمْ عَن صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ
الَّذِین هُمْ یُرَآءُونَ
وَیَمْنَعُونَ الْمَاعُونَ‏
ترجمه
آیا كسى كه قیامت را انكار مى‏كند دیده‏اى؟
او همان كسى است كه یتیم را با خشونت مى‏راند.
و دیگران را بر اطعام مسكین تشویق نمى‏كند.
پس واى به حال نمازگزاران.
آنان كه از نمازشان غافلند.
آنان كه پیوسته ریا مى‏كنند.
و از دادن زكات (و وسایل ضرورى زندگى) باز مى‏دارند.
نکته ها
این سوره سیماى افراد منفى را معرفى مى‏كند:
كسانى كه نسبت به دین، دیدگاه منفى دارند. «یكذّب بالدّین»
نسبت به یتیم و مسكین منفى هستند و آنان را طرد مى‏كنند. «یدعّ الیتیم و لا یحضّ»
در عبادت و نماز منفى هستند و اخلاص ندارند. «ساهون - یراءون»
در خدمت به مردم منفى هستند. «یمنعون الماعون»
مراد از «دین» در اینجا روز قیامت است، مانند «مالك یوم الدین»
«دَعّ» راندن همراه با خشونت و «حَضّ» تشویق و ترغیب دیگران است.
مراد از تكذیب دین و معاد در این سوره، تكذیب قلبى است، نه قولى؛ زیرا مخاطب سوره، كسانى هستند كه نماز مى‏خوانند ولى نمازشان همراه با ریا و خودنمایى و سهو و غفلت است.
«ماعون» از «مَعن» به معناى ابزار و وسایلى است كه معمولاً همسایگان به یكدیگر عاریه مى‏دهند تا آنكه نیازشان برطرف شود. مثل ظروف غذاخورى در مهمانى‏ها.
دین یك مجموعه به هم پیوسته است. نمازش از اطعام مسكین و رسیدگى به محرومین جدا نیست.
در روایات، «ساهون» به معناى سستى، ترك و ضایع كردن نماز آمده است.** تفسیر نورالثقلین.***
حساب حضور در نماز جماعت، به خاطر حفظ شعائر الهى، از حساب ریا و خودنمائى به خاطر اهداف نفسانى جداست.
در حدیث مى‏خوانیم: كسى كه از دادن لوازم منزل خود به همسایگان دریغ ورزد، خدا روز قیامت لطف خود را نسبت به او دریغ خواهد كرد.** تفسیر كنزالدقائق.*** البته در حدیث دیگرى مى‏خوانیم كه پرسیدند: ما همسایگانى داریم كه هرگاه وسائلى به آنان عاریه مى‏دهیم، مى‏شكنند یا خراب مى‏كنند، آیا گناه است كه به آنان ندهیم؟ حضرت فرمود: در این صورت مانعى ندارد.** تفسیر نورالثقلین.***
در حدیث مى‏خوانیم: هر كس به اوقات نماز بى‏اعتنائى كند و نماز را در اول وقت نخواند، ویل دارد.** تفسیر نورالثقلین.***
امام صادق علیه السلام فرمودند: ماعون، شامل قرض الحسنه و هر كار نیك درباره دیگران و در اختیار قراردادن وسائل خانه و از جمله زكات است.**كافى، ج‏3، ص‏499.***
سنگدلى انسان به جائى مى‏رسد كه:
نسبت به سخت‏ترین نوع فقر كه مسكین است.
نسبت به ضرورى‏ترین نیاز كه خوراك است.
آن هم به مقدار مصرف نه ذخیره.
نه خود اقدامى مى‏كند و نه دیگران را تشویق مى‏كند.
نگاهى به مسئله ریا
ریا و سُمعه دو خطر و آفت بزرگ هستند كه افراد مؤمن را تهدید مى‏كند. ریا آن است كه انسان كارى را براى دیدن مردم انجام دهد و سُمعه آن است كه كارى را بجا آورد و هدفش آن باشد كه كارش به گوش مردم برسد. این دو كار از نشانه‏هاى نفاق است. چنانكه قرآن درباره منافقان مى‏فرماید: «اذا قاموا الى الصّلاة قاموا كسالى یراءون النّاس»** نساء، 143.***چون به نماز مى‏ایستند، نمازشان با كسالت و ریاكارى است، همان گونه كه به دیگران كمك نمى‏كنند مگر در حال كراهت و نارضایتى. «و لا ینفقون الا و هم كارهون»**توبه، 54.***
بر اساس روایات، ریاكار ظاهرى زیبا و باطنى مریض دارد؛ در ظاهر اهل خشوع و تواضع است، ولى در باطن دست از گناه بر نمى‏دارد. او در ظاهر گوسفند و در باطن گرگ است. به جاى آنكه از دنیا آخرت را بدست آورد، از آخرت به سراغ دنیا مى‏رود و از پرده‏پوشى خداوند سوء استفاده كرده و گناه مى‏كند. پیامبر اكرم‏صلى الله علیه وآله فرمود: سخت‏ترین عذاب‏ها براى كسى است كه مردم در او خیر ببینند در حالى كه در او خیرى نیست. فرشتگان اعمال برخى انسان‏ها را بالا مى‏برند، ولى خطاب مى‏رسد: هدفش خدا نبوده است، آن را برگردانید.
در فرهنگ اسلامى، ریا، نوعى شرك است و امام صادق‏علیه السلام درباره كسى كه عمل نیكى انجام دهد، اما نه براى خدا، بلكه براى اینكه مردم بشنوند و او را ستایش كنند، فرمود: او مشرك است، سپس آیه «لا یشرك بعبادة ربه احدًا»** كهف، 110.*** را تلاوت فرمود.** مجموعه روایات، از میزان الحكمة بحث ریا.***
علامت ریاكار آن است كه اگر ستایش شود كار نیكش را توسعه مى‏دهد و اگر ستایش نشود از كار خود مى‏كاهد. ناگفته نماند كه این همه توبیخ و انتقاد براى كسانى است كه از ابتدا، كار را براى غیر خداوند انجام مى‏دهند، ولى اگر انسان از آغاز هدفى جز خداوند نداشت، و مردم از كار او آگاه شدند، مانعى ندارد. امام باقرعلیه السلام فرمود: هیچ كس نیست مگر آنكه دوست دارد خوبى‏هایش در مردم ظاهر شود، به شرط آنكه از ابتدا نیّت او مردم نباشد. «اذا لم یكن صنع ذلك لذلك»**كافى، ج‏2، ص‏297.***
اخلاص‏
در برابر ریا و سمعه، اخلاص است كه در حدیث مى‏خوانیم: خداوند جز خالصان را نمى‏پذیرد «الا للّه الدّین الخالص»** زمر، 3.*** و هر كس چهل روز خود را خالص كند، چشمه‏هاى حكمت از قلب او به زبانش جارى مى‏شود. «من اخلص للّه اربعین صباحاً ظهرت ینابیع الحكمة من قلبه الى لسانه»**جامع الاخبار، ص 94.*** و نشانه ایمان كامل آن است كه حُب و بغض و بخشیدن و نبخشیدن براى خدا باشد و افضل عبادت اخلاص است و از فاطمه زهراعلیها السلام نقل شده كه فرمود: « من اَصعد الى اللّه خالص عبادته اهبط اللّه عزّ و جلّ افضل مصلحته»** بحار، ج‏67، ص‏249.***هر كس عبادت خالص به درگاه خداوند فرستاد، خداوند بهترین مصلحت او را برایش نازل مى‏كند.
پیام ها
1- تكذیب عملى قیامت از سوى اهل ایمان، امرى شگفت‏آور و جاى سؤال است. «اَرایت الّذى»
2- طرد یتیم انسان را از خدا دور مى‏كند. «یكذّب بالدّین... یدعّ الیتیم»
3- نشانه ایمان، یتیم نوازى و توجه به گرسنگان و محرومان است و هركس بى‏توجه باشد بى‏دین است. «یكذّب بالدّین... یدعّ الیتیم»
4- میان عقیده و عمل رابطه تنگاتنگ است. (مسائل جزئى مثل طرد یتیم را جزئى نگیرید كه گاهى از مسائل مهمى مثل تكذیب دین خبر مى‏دهد). «یكذّب بالدّین... یدعّ الیتیم»
5 - نیازهاى عاطفى، مقدم بر نیازهاى جسمى است. (اول محبت به یتیم، سپس سیر كردن مسكین) «یدعّ الیتیم... طعام المسكین»
6- هر نمازى ارزش ندارد و هر نمازگزارى بهشتى نیست. «فویل للمصلّین»
7- سهو اگر برخاسته از تقصیر و بى‏اعتنائى باشد، سرزنش دارد. «عن صلاتهم ساهون»
8 - سهو در نماز قابل جبران و بخشش است ولى سهو از نماز، به معناى رها كردن آن، قابل بخشش نیست. «عن صلاتهم» (نه «فى صلاتهم»)
9- خطر آنجاست كه كار زشت سیره دائمى انسان شود. «یكذّب... یدعّ... لا یحضّ» (قالب فعل مضارع بیانگر استمرار كار است)
10- اخلاص، شرط قبولى نماز و عبادت است. «فویل للمصلّین الّذین... یراءون»
11- اطعام فقرا مخصوص توانگران نیست، همه وظیفه دارند، گرچه از طریق تحریك و تشویق دیگران باشد. «لا یحضّ على طعام المسكین»
12- كسى كه گاهى از نماز غافل مى‏شود، مشمول ویل است، پس وضع تاركان دائم نماز چیست! «فویل للمصلّین... عن صلاتهم ساهون»
13- بى‏تفاوتى نسبت به نیازهاى ضرورى مردم كیفر دارد. «فویل للمصلین... یمنعون الماعون»
14- خدمت به مردم در كنار نماز است. «فویل للمصلین... یمنعون الماعون»
15- غفلت از نماز، بستر غفلت از مردم است. «عن صلوتهم ساهون... یمنعون الماعون»
16- بى اعتنائى به گرسنگان، نشانه بى‏اعتقادى به قیامت است. «یكذّب بالدّین... و لا یحض على طعام المسكین»** حاقّه، 34.***
17- سهو از اصل و حقیقت نماز مهم است، نه از تعداد ركعات كه گاهى عارض مى‏شود و قابل جبران است. «عن صلاتهم ساهون»
18- افرادى كه از خدا جدا شوند، به دنبال كسب جایگاهى در نزد دیگران با ریا كارى هستند. «یكذّب... یراءون»
19- بخل، ویژگى منكران معاد است، كه حتى از عاریه دادن چیزهاى كوچك و ناچیز بخل مى‏ورزند. «یكذّب... یمنعون الماعون»