تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نور جلد 10(دوره 10 جلدی)
حاج شیخ محسن قرائتی

سوره 103. عصر آیه 1-3

آیه
وَالْعَصْرِ
إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِى خُسْرٍ
إِلَّا الَّذِینَ آمَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْاْ بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْاْ بِالصَّبْرِ
ترجمه
به روزگار سوگند.
همانا انسان در خسارت است.
مگر آنان كه ایمان آورده و كارهاى نیك انجام داده و یكدیگر را به حق و استقامت سفارش مى‏كنند.
نکته ها
در صدر اسلام، مسلمانان هنگام خدا حافظى و جدا شدن از یكدیگر این سوره را تلاوت مى‏كردند.**تفاسیر نمونه و درّ المنثور.***
خداوند در قرآن، به همه مقاطع زمانى سوگند یاد كرده است. فجر: «والفجر»** فجر، 1.***، صبح: «و الصبح»**تكویر، 18.***، روز: «و النّهار»** لیل، 2.***، شب: «و الّیل»** لیل، 1.***، چاشت: «و الضُحى‏»** ضحى، 1.***، سحر: «والّیل اذ ادبر»**مدّثر، 33.***عصر: «و العصر» گر چه به سحر چند بار سوگند یاد كرده است.
در حدیثى از امام صادق‏علیه السلام نقل شده است كه منظور، عصر خروج حضرت مهدى‏علیه السلام است.**تفسیر نور الثقلین.***
بعضى مراد از عصر را عصر ظهور اسلام گرفته‏اند. بعضى عصر را به معناى لغوى آن یعنى فشار گرفته‏اند، زیرا كه فشارها سبب غفلت زدائى و تلاش و ابتكار انسان‏هاست. بعضى مراد از عصر را عصاره هستى یعنى انسان كامل گرفته‏اند و بعضى آن را هنگام نماز عصر دانسته‏اند.** تفسیر نمونه.***
خسارت در مال قابل جبران است، امّا خسارت در انسانیّت، بالاترین خسارتهاست. «ان الخاسرین الّذین خسروا انفسهم»**زمر، 15.***
سفارش دیگران به حق، ممكن است عوارض تلخى داشته باشد كه باید با صبر و استقامت به استقبال آن رفت. «تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصبر»
فخر رازى مى‏گوید: انسان در دنیا مانند یخ فروشى است كه هر لحظه سرمایه‏اش آب مى‏شود و باید هرچه زودتر آن را بفروشد و گرنه خسارت كرده است.** تفسیر كبیر.***
با اینكه سفارش به حق و صبر جزء اعمال صالح است ولى به خاطر اهمیّت جداگانه بیان شده‏اند. همانگونه كه صبر و استقامت نیز حق است و «تواصوا بالحقّ» شامل آن مى‏شود ولى به خاطر اهمیّت صبر جداگانه آمده است. «تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصّبر»
قرآن در آیه‏اى دیگر فضل و رحمت الهى را عامل دورى از خسارت شمرده و مى‏فرماید: «فلو لا فضل اللّه علیكم و رحمته لكنتم من الخاسرین»** بقره، 64.*** بنابراین ایمان و عمل صالح و تواصى به حق، در سایه فضل و رحمت الهى حاصل مى‏شود و انسان بدون لطف خداوند، نه هدایت مى‏شود كه به ایمان برسد و نه اهل عمل صالح مى‏گردد.
بازار دنیا
نگاه اجمالى به آیات قرآن ما را به این نكته اساسى مى‏رساند كه دنیا بازار است و تمام مردم عمر و توان و استعداد خودشان را در آن عرضه مى‏كنند و فروش جنس در این بازار اجبارى است. حضرت على‏علیه السلام مى‏فرماید: «نفس المرء خطاه الى اجله»** نهج البلاغه، حكمت 74.***یعنى نفس كشیدن انسان گامى به سوى مرگ است. پس انسان الزاماً سرمایه عمر را هر لحظه از دست مى‏دهد و ما نمى‏توانیم از رفتن عمر و توان خود جلوگیرى كنیم. بخواهیم یا نخواهیم توان و زمان ما از دست ما مى‏رود. لذا در این بازار آنچه مهم است انتخاب مشترى است. افرادى با خدا معامله مى‏كنند و هر چه دارند در طبق اخلاص گذاشته و در راه او و براى رضاى او گام بر مى‏دارند این افراد، عمر فانى را باقى كرده و دنیا را با بهشت و رضوان الهى معامله مى‏كنند. این دسته برندگان واقعى هستند، زیرا اولاً خریدار آنها خداوندى است كه تمام هستى از اوست.
ثانیاً اجناس ناچیز را هم مى‏خرد. «فمن یعمل مثقال ذرّة خیراً یره»** زلزال، 7.***
ثالثاً گران مى‏خرد و بهاى او بهشت ابدى است. «خالدین فیها»** آل عمران، 15.***
رابعاً اگر به دنبال انجام كار خوب وبدیم امّا موفق به عمل نشدیم باز هم پاداش مى‏دهد. «لیس للانسان الا ما سعى»** نجم، 39.*** یعنى اگر كسى سعى كرد گرچه عملى صورت نگرفت كامیاب مى‏شود.
خامساً پاداش را چند برابر مى‏دهد. «اضعافاً مضاعفة»** آل عمران، 130.*** به قول قرآن تا هفتصد برابر پاداش مى‏دهد و پاداش انفاق‏هاى نیك مثل دانه‏اى است كه هفت خوشه از آن بروید و در هر خوشه صد دانه باشد.
امّا كسانى كه در این بازار، عمر خود را به هوسهاى خود یا دیگران بفروشند و به فكر رضاى خداوند نباشند، خسارتى سنگین كرده‏اند كه قرآن چنین تعبیراتى در مورد آنها دارد:
تجارت بد انجام داده‏اند. «بئسما اشتروا به انفسهم»** بقره، 90.***
تجارتشان سود ندارد. «فما ربحت تجارتهم»** بقره، 16.***
زیان كردند. «خسروا انفسهم»** اعراف، 53.***
زیان آشكار كردند. «خسراناً مبیناً»** نساء، 119.***
در زیان غرق شدند. «لفى خسر»** عصر، 2.***
در دید این گروه، زرنگ و زیرك كسى است كه بتواند با هر كار و كلام و شیوه‏اى، خواه حق و خواه باطل، زندگى مرفهى براى خود درست كند و در جامعه شهرت و محبوبیّتى یا مقام و مدالى كسب كند و در غیر این صورت به او لقب باخته، عقب افتاده و بدبخت مى‏دهند.
امّا در فرهنگ اسلامى، زیرك كسى است كه از نفس خود حساب بكشد و آن را رها نكند، براى زندگى ابدى كار كند و هر روزش بهتر از دیروزش باشد. از مرگ غافل نباشد و به جاى هرزگى و حرص و ستم به سراغ تقوا و قناعت و عدالت برود.
امام هادى‏علیه السلام فرمودند: «الدّنیا سوق ربح قوم و خسر آخرون» دنیا بازارى است كه گروهى سود بردند و گروهى زیانكار شدند.** تحف العقول، كلمات امام هادى.***
پیام ها
1- دوران تاریخ بشر، ارزش دارد و خداوند به آن سوگند یاد كرده است. پس از عبرت‏هاى آن پند بگیریم. «والعصر»
2- انسان از هر سو در خسارت است. «لفى خسر»
3- انسانِ مطلق كه در مدار تربیت انبیا نباشد، در حال خسارت است. «انّ الانسان لفى خسر»
4- تنها راه جلوگیرى از خسارت، ایمان و عمل است. «آمنوا و عملوا الصالحات»
5 - به فكر خود بودن كافى نیست. مؤمن در فكر رشد و تعالى دیگران است. «تواصوا بالحقّ»
6- سفارش به صبر به همان اندازه لازم است كه سفارش به حق. «بالحقّ - بالصبر»
7- ایمان بر عمل مقدم است، چنانكه خودسازى بر جامعه سازى مقدم است. «آمنوا و عملوا... و تواصوا»
8 - بدون ایمان و عمل و صالح و سفارش دیگران به حق و صبر، خسارت انسان بسیار بزرگ است. «لفى خسر» (نكره بودن «خُسر» و تنوین آن نشانه عظمت خسارت است.)
9- اقامه‏ى حق به استقامت نیاز دارد. «تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر»
10- جامعه زمانى اصلاح مى‏شود كه همه مردم در امر به معروف و نهى از منكر مشاركت داشته باشند. هم پند دهند و هم پند بپذیرند. «تواصوا بالحقّ» (كلمه «تواصوا» براى كار طرفینى است)
11- نجات از خسارت زمانى است كه انسان در صدد انجام تمام كارهاى نیك باشد گرچه موفق به انجام آنها نشود. «عملوا الصالحات» (كلمه «الصالحات» به صورت جمع محلّى به الف و لام آمده است)
12- ایمان باید جامع باشد نه جزئى. ایمان به همه اجزا دین، نه فقط برخى از آن. «الاّ الّذین آمنوا» (ایمان، مطلق آمده است تا شامل تمام مقدسات شود.)