خداوند در آیات قرآن در راستای شناساندن جایگاه دشمنی شیطان یك زاویة دیگر هم باز میكند و نتایج ارزشمندی را در اختیار انسانها قرار می دهد. خداوند در سوره حجر آیه 26 به بعد، جنسیتهای متفاوت انسان و شیطان را از نظر بدنی و جسمی روشن میكند و تحلیل میفرماید كه شیطان چگونه نتوانست بر آدم سجده كند، چون شیطان از سر بهانه گفت: من از آتش هستم، چگونه به این سجده كنم كه از جنس گِل گندیده است. خداوند میخواهد مبنای بهانة شیطان را تحلیل كند میفرماید:
«وَ لَقَدْ خَلَقْنا الْاِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ»؛(160)
آری بهواقع این طور بود كه ما انسان را از گِلی خشكیده كه از لجنی سیاه و بدبو بود، خلق كردیم.
ابتدایِ بدن انسان همین بوده و در چنین زمینهای انسان شروع شده و همین امر برای شیطان بهانه گشت تا به آدم سجده نكند، مثل این است كه به یكی بگوییم: دست این آقا را بگیر و بیاور مسجد، بگوید: من ابداً این كار را نمیكنم، چون پیراهنش از نخ پنبه بافته شده و پنبه هم از زمین روئیده شده و موجب خواری و سبکی من میشود!! قصّة بهانة شیطان در عدم سجده، به آدم در همین حدّ است. خداوند میفرماید: «وَ لَقَدْ خَلَقْنا الْاِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ * وَ الْجانَّ خَلَقْناهُ مِنْ نارِ السَّمُوم»؛ و جن را - كه شیطان هم از نوع آن است- از آتشی آفریدیم كه شعلهاش همراه دود بود، یك دود بسیار داغِ آتشین، این در مورد جسم آنها؛ پس جسم انسان از گِل است، آن هم از گِلی كه قبل از آن به صورت گِل گندیده و لجنمانند بوده است. جسم شیطان هم از بادی بسیار داغ خلق شده كه از شدّت داغی، مشتعل گشته بود. در آیه 15 سوره الرّحمن میفرماید: «وَ خَلَقَ الْجانَّ مِنْ مارِجٍ مِنْ نارٍ»؛ كه باز اشاره دارد که از جنس آتش همراه با دود بوده است.
خداوند در ادامه موضوعی که در سوره حجر به میان میآورد، میفرماید:
«وَ اِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ اِنّی خالِقٌ بَشَراً مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَاءٍ مسْنونٍ»؛(161)
ای پیامبر! آن وقتی كه پروردگار تو قبل از این كه آدم را خلق كند، به ملائكه گفت: من میخواهم بشری خلق كنم از گِل خشكیده «مِنْ حَمَاءٍ مسْنونٍ»؛ كه حاصل گِلی روان و متعفّن بوده است.
«فَإِذا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فیهِ مِنْ رُوحی فَقَعُوا لَهُ ساجِدینَ»؛(162)
یادتان باشد، ای ملائكه! - كه شیطان هم در این حال در كنار ملائكه قرار دارد- وقتی آن بشر را خلق كردم و بدنش را تصفیه و متعادل نمودم و از روح منسوب به خود در او دمیدم، باید به او سجده كنید.
ملاحظه میکنید که خداوند همة شرطهایی که در راستای برخورد با آدم توسط ملائکه باید انجام گیرد را قبل از خلقت ادم با ملائکه گذاشت.
«فَسَجَدَ الْمَلائِكَةُ كُلُّهُمْ اَجْمَعُونَ؛ اِلّا اِبْلیسَ، اَبی اَنْ یَكُونَ مَعَ السّاجِدینَ»؛(163)
امّا وقتی كه خلق كرد، همة ملائكه «اَجْمَعُونَ»؛ سجده كردند، به عبارت دیگر همة قوای غیبیِ اسماءالهی در خدمت آدم درآمدند، جز ابلیس كه نخواست و نپذیرفت كه از ساجدین بر آدم باشد.
پس قصّه اینطور بود كه خداوند میفرماید خودم بدن آدم را تصفیه و متعادل كردم. خودم از روح منسوب به خودم در او دمیدم. بنا شد وقتی از روح در آن دمیدم، سجده كنند، ولی شیطان سجده نكرد!! پس اوّلاً: ریشة مخالفت با پیامبران خدا که مبین سخن خدایند، از ابتدای حیات بشری، آن هم قبل از حیات زمینی، از استكبار شیطان شروع شده است، ثانیاً: ریشه این مخالفتها یك بهانة واهی است و آن خاكی و گِلیبودن بدن آدم است.
سجدة ملائكه میرساند كه همة آنها مسخّر در راه به كمال رساندن كلّ بشرند و نه فقط صِرف شخص آدم بلکه شیطان هم مأمور به سجدة بر نوع بشر بود و بعد هم که سجده نکرد كینه و دشمنیاش با نوع بشر است، نه فقط با شخص آدم.
«قالَ یا اِبْلیسُ ما لَكَ اَلاّ تَكُونَ مَعَ السّاجِدین»؛(164)
خداوند فرمود: ای ابلیس! تو چه سودایی داری در این كه سجده نمیكنی؟!
«قالَ لَمْ اَكُنْ لِاَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَاءٍ مَسْنُونٍ»؛(165)
ابلیس گفت: من به بشری كه از گِل گندیده خلق كردی سجده نمیكنم و اساساً مقتضای ذات من سجده بر چنین بشری نیست.
جواب شیطان به خداوند در آیه فوق همان جملة «اَنَا خَیْرٌ مِنْهُ» است كه در آیه 16 سوره رعد هست، در حالی كه قرآن میفرماید: پس از متعادلكردن و دمیدن روحِ منسوب به خودم و تعلیم اسماء و ظهور دادن اسماء، به شمایی که در مقام ملائکه هستید میگوییم سجده كنید، حالا ای شیطان تو مسئله را بردی بر سر آن مادّة اوّلیه كه مربوط به بدن اوست؛ تلاش کردی یک بهانه از آن گوشهها پیدا کنی برای سجدهنکردن؟ شیطان چرا موضوع را عوض میكنی؟ مثل این است كه ما میگوییم این آدم خوبی است، دعوتش كنید به مسجد بیاید، كسی بگوید: خونش نجس است، حالا بالأخره این آدم با همین بدن و همین خونِ جاری در بدن، آدم خوبی است و اینکه خونِ جاری در بدنش نجس است چه ربطی دارد به صفات خوب و ایمان او؟! حال كه خداوند با چنین منطقِ غیرِ قابل قبولی از طرف شیطان روبهرو شد، فرمود: حالا كه تو اینقدر نادان هستی، پس از این مقام خارج شو.