یكی از صفات خیلی آسان كه میتوانید در خود ایجاد كنید «وقار» است، خودِ وقار زمینة تأثیر وسوسههای شیطان را از بین میبرد، چون «وقار» صفتی است مقابل شیطان، شیطان حالتش عجله است. رسولخدا(ص) فرمودند: «اَلْعَجَلَةُ مِنَ الشَّیْطان وَالتَّأَنِّیُّ مِنَ الله»؛(225) عجله مربوط به شیطان، و تأنّی و وقار از خداست، كه این وقار مسلّم از طریق ملك به قلب انسان مؤمن الهام میشود. میخواهید نماز بخوانید، همین كه با عجله نماز بخوانید و عجله را وارد نماز كردید، در حالیكه میگویید: «اَللهُ اَكْبَر»، فكرتان در ذكر بعدی است، یعنی در حین گفتن «بِسْمِاللهِالرَّحْمنِالرَّحیم» فکرتان در گفتن «اَلْحَمْدُلله» است، همواره در مرحلة بعدی قرار دارید و قلبتان در آنجایی كه ذكر میگویید نیست. تا آخر نماز همینطور با عجله جلو میروید و لذا از نمازتان هیچی ندارید، در تشهد فكرتان در تسبیحات است، در تسبیحات فكرتان این است كه نماز مسجد تمام شود، خانهتان بروید و در خانه هم فكرتان یك جای دیگر است، پس هیچوقت هیچجا نیستید، و شیطان در چنین حالتی است و اگر توانست با قلب كسی تماس بگیرد، همین حالت را به او القاء میكند، ولی «وَالتَّأَنِّیُ لِلّه»؛ آرامش و وقار از خداست، و قرار گرفتن در آن هم، كار آسانی نیست، همت گذر از تعلقات را میطلبد. فرهنگ جهان امروز، فرهنگ شتاب و عجله است، و باید با این فرهنگ كه متأسفانه فرهنگ زمانه شده است، مقابله كرد و این است كه مقداری كار میبرد، نفسِ پیادهروی برای از بین بردن شتاب شیطانی، خیلی خوب است، باید سعی كرد از عجلهها و سرعتهای غیرطبیعی دوری كنیم.
حضرت ربّ در مقام «بقاء» است، همهچیز پیش اوست، جایی نمیخواهد برود، از طرفی مقصد و هدف هر انسانی حضرت ربّالعالمین است كه از همه چیزها به انسان نزدیكتر است، پس انسان عجول معلوم نیست دنبال چه چیز میرود، در حالی كه مقصد و مقصودش به او كاملاً نزدیك است، حتّی از رگ گردنش به او نزدیكتر است، پس عجله مربوط به افراد و تمدّنی است كه خدا را گم كردهاند.