آیات سوره حجر در رابطه با عدم سجدة شیطان كه تعدادی از آن در جلسه قبل بحث شد، مثل بقیّه آیاتی كه در رابطه با صحبت بین شیطان و خدا، سجدة ملائكه بر آدم و سجدهنكردن شیطان بر آدم است، در واقع نكتهای را میخواهد مطرح كند كه: ای آدمها! این شیطان كه دشمن شماست، پشت سرتان نقشههایی كشیده و حرفهایی زده است، شما در جریان نقشهها و حرفهای او باشید تا نسبت به اعمال و افكار و زندگی خود، تحلیل درستی داشته باشید و کاری نکنید که ادعاهای او نسبت به شما درست از آب در آید. در واقع خداوند بهعنوان ربِّ انسان در اینگونه آیات میفرماید كه: شیطان دشمن شما است و بدانید در مورد شما چه گفته است، پس مواظب خودتان باشید تا در صحنة زندگی از مقصد زیبایی که برایتان در نظر گرفتهام محروم نگردید و شایستگی رسیدن به آن را از دست ندهید.
خداوند در بحث سجدهنکردن شیطان، شروع یك مخاصمه با آدم را در كل هستی برای ما نقل مینماید. خداوند در این آیات ما را متذكّر میكند كه اوّلاً: دشمن دارید و شیطان از آنجایی كه بر آدم سجده نكرد، دشمنی خودش را بر علیه آدم و فرزندان او شروع كرد. ثانیاً: دشمنیاش هم بر اساس چیزی نبود كه ما جنگی را با او شروع كرده باشیم و او بخواهد انتقام بگیرد. خداوند به آدم فرمود: ای آدم؛ «اَنْبِئْهُمْ بِأَسْمائِهِمْ»؛ آن اسماء الهی را كه در تو نگاشته شدهاست، نشان بده. در واقع آدم حرف خدا را شنید و اسماء الهی را نشان داد و خدا فرمود: ای ملائكه! به آدم سجده كنید، و ملائكه هم سجده كردند و شیطان به بهانهای واهی كه قبلاً عرض شد، نه تنها سجده نكرد، بلكه شروع به مخاصمه نمود، یا بهتر بگویم؛ سجده نكردن شیطان در واقع شروع یك مخاصمه است. این مخاصمه، از آن جهت غیر منطقی است كه شما بهعنوان یك طرفِ آن دشمنی، تقصیركار نیستید، بلكه به جهت تبعیت از حكم خدا مورد غضب شیطان قرار گرفتهاید. چند نكته اینجا هست!
نكته اول اینكه، گاهی دشمنی و جنگ با کسی به خاطر بدی اوست و لذا هر وقت او بدیهایش را کنار بگذارد مخاصمه تمام میشود. اما گاهی درگیری با کسی به خاطر خوبیهای اوست. آدم؛ از خدا اطاعت كرده است و خداوند در ازای این اطاعت، پاداش خاصی به او میدهد، حالا آدم در راستای پاداشی که خداوند به او داده و آن سجدة ملائکه است دشمن پیدا كرده است. جریان مخاصمة شیطان مخاصمه از نوع دوم است، بدین معنی كه خود آدم منشأ این مخاصمه نیست. پس نباید تعجب كرد كه انسانها بعضی مواقع به خاطر خوبیهایشان مورد دشمنی قرار میگیرند. دشمنان اهلالبیت(ع) درست همان روش شیطان را عمل كردند، و دشمنی با آن ذوات مقدسه به خاطر خوبیهای فوقالعادة آنها بوده و هست.
دومین نكتهای كه در این حادثه مورد توجّه است، این است كه؛ خداوند در قرآن به عنوان كتاب هدایت و نجات، میفرماید: قصّهای كه باید شما بدانید؛ مخاصمهای است كه در بارة شما شروع شد و هرگز نباید از آن غافل شوید و عملاً با این تذکر هوشیاری ما را صدچندان نمود که بهراحتی نمیتوان در زندگی زمینی به آن مقصد عالیه دست یافت و حیلههای دشمن قسمخوردة خود را به چیزی نگرفت.
نكته سوم میخواهد بگوید: دشمن شما چه میگوید، و چه گفته است و چطوری برای شما نقشه میكشد، كه بهمرور در طول بحث بیان میشود.
در واقع اگر به شما بگویند كه اوّلاً؛ شما دشمنی به نام شیطان دارید، ثانیاً؛ دشمنی شیطان با شما، به جهت کوتاهیهای شما نیست كه لازم باشد درمواضع خود تجدیدنظر كنید. ثالثاً؛ نقشههای دشمن شما خصوصیات خاص خود را دارد که لازم است بسیار هوشیار باشید و از روشهایی که خداوند در اختیار شما قرار داده است استفاده کنید تا هوشیاری لازم را به کار برده باشید و در این راه دشمن نتواند نقشههایش را عملی كند.
در سوره حجر آیه 36 كه بحث آن گذشت؛ میفرماید: «قالَ رَبِّ فَاَنْظِرْنِی اِلی یَوْمِ یُبْعَثُونَ»؛ شیطان گفت: پروردگارا! به من فرصت گمراهكردن مردم را تا قیامت بده، چنانچه ملاحظه میكنید خداوند در این آیه؛ سخن و منطق و مشی و حیله و برنامههای دشمن شما را بازگو میكند تا در جریان قرار گیرید. پس با تمام وجود عنایت داشته باشید که این آیات میخواهد بگوید در جریان زندگی زمینی، طرح و نقشة دشمن را دائم در نظر بگیرید تا بتوانید حیلة دشمن را خنثی كنید و این طور نیست که فکر کنید اگر کاری به کار او نداشته باشید او هم کاری به کار شما ندارد، پس با این هوشیاری همواره در زندگی جلو بروید که یک دشمنی هست که در هر جا برنامهای از برنامههای شما و در هر تصمیمی از تصمیمات شما دشمنی خود را بدون هیچ مقدمهای شروع میکند و با توجه به چنین موقعیتی کار خود را و تصمیمات خود را شکل دهید تا غافلانه در دام او نیفتید، منتها فرمودند اگر مسیری که خداوند به شما پیشنهاد فرموده است را فراموش نکنید در آن مسیر کید شیطان ضعیف است و نتیجهای نمیگیرد و شما به مقصد خود میرسید.