تربیت
Tarbiat.Org

هدف حیات زمینی آدم ملک، شیطان، هبوط
اصغر طاهرزاده

راه ارتباط با عالم قدس

ملاصدرا(ره) در چهارمین نكته از نشانه‌های الهام ملک و وسوسه‌های شیطان می‌فرماید:
«فرشتگان؛ روحانی‌اند و ساكنان عالم ملكوت. و شیاطین؛ رانده‌شده از درگاه الهی‌اند و محجوب از عالم قدس و لذا از ورود به آسمان‌های معنوی ممنوع شده‌اند، پس هر كس علومش و تفكّرش در موضوعات عالی و حقایق معنوی باشد، مانند ایمان به خدا و پیامبران و فرشتگان و كتاب‌های آسمانی و قیامت، در حقیقت به مقام فرشتگان تشبیه شده است، و كسی كه علومش از نوع فریب‌ و نیرنگ‌ و سفسطه‌ است و تفكّرش در امور دنیایی است، شبیه به شیاطین و زندانی در عالم طبیعت و دوزخ است، و از بالا رفتن به درجات بهشت و ملكوت و جهانی برتر از عالم مادّه، بی‌نصیب است و ناچار با شیطان محشور می‌شود».
در سوره جن می‌‌خوانیم كه وقتی شیاطین می‌رفتند كه حقایق عالیه را بشنوند، ملائكه با شهاب‌های خود آن‌ها را زدند، «یَجِدْ لَهُ شَهاباً رَصَداً»؛(254) طبق این آیه شیاطین نمی‌‌توانند با عالم اعلاء ارتباط برقرار كنند و از ورود به آسمان‌‌های معنوی ممنوع شده‌اند، پس هر كس علوم و تفكرش در موضوعات عالی و حقایق باشد، مانند ایمان به خدا و توجّه به حقیقت پیامبران و فرشتگان و كتاب‌های آسمانی و قیامت، در حقیقت به مقام فرشتگان شبیه شده است و نفس او با آن حقایق، یك نحوه اتّحاد و مراوده دارد و دائم در معرض انوار غیبی آن‌ها قرار‌ می‌گیرد و كسی كه علومش از نوع فریب‌ و نیرنگ‌ و سفسطه‌ و تفكّر در امور دنیایی باشد، در واقع شبیه شیاطین و زندانی در عالم طبیعت و دوزخ است و نفس او با آن امور باطل و وَهمی یك نحوه اتّحاد و مراوده دارد و دائماً تحت ‌تأثیر آن امور باطل است و از بالا رفتن به درجات بهشت و ملكوت و از سیر به سوی جهانی برتر از عالم مادّه، بی‌نصیب است و ناچار با شیاطین محشور می‌‌شود. این‌ نوع آدم‌ها حدّ اندیشه‌شان از مرزهای فریب و سراب‌ بیرون نمی‌رود و دائماً از یك پوچی به پوچی دیگر و از یك فكر باطل به فكر باطل دیگر سیر می‌كنند، هزاران فكر باطل دارند، و باطل‌تر از همه، این‌كه باطل‌ها را واقعیت پنداشته‌اند، گفت:
ذوق آزادی نـــــدارد جانشـان

هست صندوق صُوَر میدانشان

گر هزارانند یك تن بیش نیـست

جز خیـالات عـدد اندیش نیست

گر ز صندوقی به صندوقی رود

او سمائی نیست، صندوقی بود

خیلی عجیب است! شیاطین در كمین ما هستند كه ما را به سوی تمایلات پست تحریك كنند و مانع آسمانی‌شدن ما گردند، مثلاً در نماز طلب‌كاری‌هایمان را به یادمان می‌آورند. در نماز كه عروج مؤمن است، ما را گرفتار طلب‌كاری‌هایمان می‌‌كنند. در حالی‌كه قبل از نماز آن طلب‌کاری‌ها یادمان نبود، پس معلوم است كه یك عامل خارجی با تمام توجّه در كمین ما نشسته است تا یك جایی ما را مشغول دنیا كند و ما را شبیه خودش بنماید.
هر وقت دیدید تمام فكر شما در دنیا سیر می‌‌كند، و دائماً در زوایای دنیا دقیق شده‌اید، بدانید كه وسوسة شیطان در كار است، چون جنس شیطان نظر به این چیزها است و تلاش دارد ما را نیز هم‌سنخ خودش بكند، جنس ملائكه حضور در عالم اعلاء است، اگر بتوانیم قلب را در معرض ملائكه قرار دهیم، خواهی‌نخواهی حقیقتمان و وجودمان در عالم اعلاء حاضر است و فكرمان در زوایای عالم معنی دقیق می‌شود و آن‌وقت «هر دم از این باغ بَری می‌رسد» دائم باید متوجّه باشیم:
ما از برای مصلحت در حبس دنیا آمدیم

حبس از كجا ما از كجا، مال كه را دزدیده‌ایم

وقتی این دنیا را زندان خود دیدیم، فریاد برمی‌آوریم:
ما به فلک بوده‌ایم، یار ملک بوده‌ایم

باز همان جا رویم، جمله که آن شهر ماست

خود ز فلک برتریم، وز ملک افزون‌تریم

زین دو چرا نگذریم، منزل ما کبریاست

عالم خاك از كجا، گوهر پاك از كجا

بر چه فرود آمدیم، بار كنیــــد ایــن چه جـــا است

بخت جوان یار ما است، دادن جان کار ما است

قافله‌سالار ما، فخر جهان مصطفی است

در آن حال دائماً توجّه‌مان در ارتباط با عالم ملائكه است و با دقّت بر روی حقایق هستی، سعی می‌كنیم این ارتباط را آسان نماییم. اگر نسبت به حضور شیطان در فكر و خیال خود حسّاس نباشید خطرناك است، زیرا كه وسوسه‌های شیطان در زندگی‌تان می‌آید و میدان را باز می‌بیند، و شما را از حقایق هستی باز می‌دارد. اگر حسّاس نباشید می‌گویید: مگر چه اشكالی دارد كه با همسایه دعوا كنیم؟! مگر چه می‌شود زن و شوهرها با هم قهر باشند؟! اصلاً نمی‌‌فهمیم كه این دعواها و قهرها چه مصیبتی است؛ در این صورت شراره‌ای از آتش جهنّم در خانه قلب ما افتاده است كه ریشة آن‌ هم كبر و ستیز است. وقتی بفهمیم شیطان از عالم اعلاء رانده شده است، می‌فهمیم ورود شیطان در زندگی ما چه محرومیت بزرگی است، بزرگ‌تر از آن‌كه بتوان تصوّر كرد. كسی كه اهل تفكر در امور دنیا شد، از عالم قدس محروم می‌شود، دیگر چیزی برایش نمی‌ماند. علومی‌‌كه ما را مشغول دنیا می‌كند، شیطانی است. علومی‌‌كه ما را وصل به عالم قدس كند، الهی است. علوم دانشگاه‌های ما، اكثراً ما را مشغول به دنیا می‌كند، چون منظر علومشان وصل به عالم قدس نیست، بلكه حجاب عالم قدس است، به همین جهت اكثر جوانان، با عقاید مذهبی به دانشگاه می‌روند و لامذهب بیرون می‌آیند، مگر این‌كه إن‌شاءالله علوم دانشگاهی به عالم قدس وصل شود. زیست‌‌شناسی و فیزیك خواندن اشكالی ندارد. شاید بگویید: آیا می‌شود فیزیكی خواند كه به عالم قدس وصل شود؟ آری؛ مهم آن است كه منظر خود را نسبت به طبیعت تصحیح كنیم. اگر عالم را آیت الهی ببینیم و همه را جلوه‌های حقایق عالیة بشماریم، آن‌وقت نه تنها زیست‌شناسی و فیزیك و امثال آن‌ها حجاب عالم قدس نیستند، بلكه مذكِّر آن عوالم عالیه می‌باشند، ولی امروزه دانشگاه‌های ما یك نحوه مشغولیت به دنیا است و لذا بیشتر میدان تلاش شیطان شده است. به امید روزی كه این معادله برعكس شود!
علومی كه ما را مشغول دنیا می كند، علوم مقدّس نیست و علمی كه مقدس نباشد، علم نیست، وَهْم است و صحنة تحرّك شیطان. باید این عالم را از منظر توجّه به حقایق نگریست تا هر چیزی در رابطه با حقیقتِ قدسی و ملکوتی‌‌اش نگریسته شود.
تا این‌جا نشانه‌هایی از الهام ملك و وسوسة شیطان تا حدّی روشن شد. إن‌‌شاء‌الله در تحقّق شرایط الهام ملك بر قلبتان موفّق باشید.
«والسلام علیكم و رحمةالله و بركاته»