تربیت
Tarbiat.Org

هدف حیات زمینی آدم ملک، شیطان، هبوط
اصغر طاهرزاده

حساسیت بیشتر بر احوالات قلب

باز خداوند در حدیث دیگر می‌فرماید:
«ای بنده من! من بهشتم را مخصوص تو گردانیدم، آیا تو هم بوستان خود را مخصوص من گردانیدی؟ من قبل از این‌كه تو وارد بوستان شوی، دشمن‌ات را كه شیطان باشد از آن راندم و آن بهشت را از دشمن خالی كردم. دشمن تو شیطان است و من این مزاحم را از تو دور كردم تا تو به خوبی بتوانی زندگی كنی، تو هم باید قلب خودت را مخصوص من كنی، و از شیطان كه مانع تجلّی صفات و رحمت من است خالی نمایی».
پس باید روی «دل» وقت گذاشت كه این دل بنا به فرمایش خود خداوند اگر آماده شود، انسان به آن نتیجه‌ای كه می‌خواهد برسد، می‌رسد. عكس آن هم هست كه اگر دل محلّ استقرار شیطان قرار گرفت، تمام كارهای انسان شیطانی می‌شود و انسان گرفتار پوچی و بی‌ثمری و اضمحلال می‌گردد.
حضرت حق می‌فرماید: ای بنده من! من بهشتم را مخصوص تو گردانیدم، آیا تو هم دل خود را مخصوص من گردانیدی كه فقط جای من باشد و هیچ حكمی جز حكم من و هیچ یادی جز یاد من در آن نباشد؟ من قبل از این‌كه تو وارد بوستان من شوی، دشمن‌ات كه شیطان باشد را از آن راندم تا تو دیگر بدون حجاب و بدون وسوسه فقط در مقام حضور و بقاء با حق به‌سر ببری، آیا تو یک‌سر به دل خود زده‌ای، چه شده كه دشمن مرا هنوز از آن بوستان بیرون نكرده‌ای؟ حالا اگر قصد داری كه حق در بوستان دلت جایگزین شود، باید آن دل از آلودگی‌های وسوسه شیطان و هرگونه کبری پاك گردد، حال خود دانی! اختیار با تو است، اگر می‌خواهی حق در قلبت تجلّی كند، باید وسوسه در آنجا میدان‌داری نكند، و در آن دل عوامل جذب وسوسه شیطانی نباشد.
ملاصدرا(ره) می‌فرماید:
«ولی بدان، باز هم بدان، كه جنگ میان این فرشته و شیطان همچنان در میدان دل انسان ادامه دارد تا این‌كه یكی از این دو، دل انسان را بگشاید و در آن مستقر شود و عجیب است كه اكثر دل‌ها را شیطان فتح كرده و ریشه این استقرار برای شیطان پیروی از هوس است و اگر می‌خواهی این دل را فرشته فتح كند، باز می‌گویم دو كار باید كرد: یكی ضعیف‌کردن هوس و شهوت با خالی‌كردن شكم از غذا، و از این طریق قلب را از وزیدن وسوسة شیطان باز داشتن، و دیگر با یاد حق و ذكر الهی، دل را آماده برای تجلّی نور ملائكه قرار دادن».
اگر شیطان در دل مستقر شد، تقریباً همه كارهای ما را شیطانی می‌كند، برعكسِ این حالت، حالت پیامبر خدا(ص) را ببینید؛ غذا می‌خورند، می‌خوابند، ازدواج می‌كنند، ولی همة این‌ها قدسی است. وقتی كه قلب نورانی شد همان خوراک و خواب و ازدواجی كه بعضی افراد را به غفلت می‌كشاند، برای پیامبر خدا(ص) یك حالت قدسی خواهد داشت و زمینة هرچه بیشتر بندگی خواهد شد، چون اگر این كارها آن حضرت را مشغول عالم كثرت و دنیا می‌كرد، نزول وحی به قلب مبارک آن حضرت قطع می‌شد، برای این‌كه وحی بیاید، باید این قلب این‌قدر نورانی شود كه مطلقاً هیچ نقصی نداشته باشد. چون وحی به قلبی می‌آید كه «ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوی»؛ هیچ سخنی از سر میل و هوس نداشته باشد. حالا ازدواج كرده، با دشمن می‌جنگد، و با مردم هم رفت ‌وآمد دارد، ولی تا آخر هم نزول وحی به سوی قلب مبارک آن حضرت جاری است، چون تمام این‌ها در یك حالت قدسی انجام می‌شود، و هیچ‌كدام از این اعمال یك حجاب مختصر هم كه مانع ارتباط با عالم غیب شود، بر روح پیامبر خدا(ص) وارد نكرده است. چون كلّ قلب آن حضرت قدسی شده است، وقتی كه قلب محلّ ملك شد، همة اعمال در آن قلب، قدسی است. این قلب محلّ خدا است و همة مخلوقات خدا هم از جنبة خدایی آن در این قلب جای می‌گیرند و چنین قلبی نشاطش سر به ‌فلك می‌كشد، چون با كامل‌ترین و عالی‌ترین و جدّی‌ترین واقعیات روبه‌رو است، دیگر شیطان نه می‌تواند آن قلب را نسبت به آینده در خوف ببرد، و نه می‌تواند آن را گرفتار حزن نسبت به گذشته كند.
ولی اگر قلب محلّ وسوسة شیطان شد، دیگر حتّی یتیم‌داری هم كه بكند، شیطانی است. این‌طور نیست كه یتیم‌داری با آن همه ثواب، مشكل او را حل كند، چون عنان كارهایش در دست شیطان است. اگر خداوند فرمود فقط از متّقین اعمال را قبول می‌كنیم: «اِنَّما یَتَقَبَّلُ اللهُ مِنَ المُتَّقین»؛(267) معنایش همین جاست، چون غیر متّقی هر عملی را انجام دهد شیطانی است. اگر ما این‌طور می‌بینیم كه از آدم‌های بد، كارهای خوب انجام می‌شود، این از كورچشمی‌ ماست. از آدمِ بد هیچ كار خوبی پدید نمی‌آید. می‌گوید طرف با این‌كه آدم خوبی نیست، ولی راستگوست، در حالی که این فرد راست می‌گوید تا بیشتر شیطنت كند. بعضی از ملّت‌ها برای كسب شهوت و ارضای دنیای بیشتر، راست می‌گویند، این راستگویی غیر از این است كه برای خدا صادق باشند. ممكن است كسی برای ارضای شهوت و یا طلب شهرت به یتیمان كمك بكند، این غیر از آن کسی است كه به عنوان تكلیف الهی كمك می‌كند. به‌اصطلاح حُسن فعلی بدون حُسن فاعلی حقیقتاً حُسن نیست و نتیجه‌ای به آن شخص نمی‌رسد، چون پشت انگیزه‌های او شیطان فعالیت دارد.
این انسانی كه شیطان در جان او مستقر شد، حالا جهیزیه هم برای دختر یتیم بگیرد، نه برای خودش ثمره دارد و نه به جهت منتی که بر سر آن دختر می‌گذارد برای آن دختر یتیم گوارا است، در نهایت می‌بیند بی‌ثمری کارهایش ظاهر می‌شود، چون وقتی شیطان در قلب مستقر شد، همة اعمالْ شیطانی می‌شود و اصلاً دیگر خوبی معنا نمی‌دهد.
كسی كه بداند كاری حرام است و باز انجام دهد و غصّه هم نخورد، شیطان در قلبش حاكم است و قلبش شیطانی است، او عصیانگر است. اگر شیطان در قلب كسی آمد، چشم و گوش و زبان او هم شیطانی می‌شود، همچنان‌كه اگر ملك وارد قلب كسی شد، همه‌چیز او مَلَكی است، اگر ملك بر قلب وارد شد، آن‌وقت خواب مؤمن عبادت محسوب می‌شود، یعنی خوابش هم معنای حیات او را بیشتر می‌كند، یعنی در خواب هم تحت تسلّط خیالات شیطانی نیست.
فرمودند: برای این‌كه قلب را ملك فتح كند، دو چیز لازم است: یكی این‌كه كاری كنیم كه وسوسه‌های شیطان بر قلب ما نوزد، و دوم این‌كه كاری كنیم كه الهامات ملك بر قلب بوزد، یعنی اوّل تَخْلیه و بعد هم تَحْلیه. باید ببینیم عوامل تحریك شیطان چیست، آن‌ها را از قلب بیرون كنیم. عوامل تحریك شیطان، هوس یا قراردادن خواست خود به جای خواست خدا است. هر جا هوس باشد، شیطان راحت تحریك می‌كند و برای شما مؤمنین عامل عمده‌ حضور هوس در قلب‌ها، از سیری شکم است. شكم پُر، هوس را رشد می‌دهد، در آن حالت وسوسة شیطان می‌تواند به راحتی و بدون هیچ مانعی بر قلب‌ها بوزد. شكم پر دستگیره شیطان است. برای همین هم اولیاء عموماً با گرسنگی مأنوس بودند. گرسنگی روح را آزاد می‌كند، علاوه بر روزه‌داری، نفسِ گرسنگی برای مؤمن شیرین است. در همین راستا رسول‌خدا(ص) فرمودند: «شیطان چون خون در رگ‌های انسان نفوذ دارد، هان ای مؤمنین! با گرسنگی، راه‌های ورود شیطان را در جانتان تنگ كنید.»(268)
از طرف دیگر اگر می‌خواهید بر قلبتان ملك بوزد، باید یاد خدا را در قلب زیاد كنید و قلب را متوجه نمایید كه منشأ همة خوبی‌ها و كمالات، حضرت الله است و به جای دیگری توجه نكند. خواهی نخواهی تجلّی خدا كه حاصل توجه قلب به حضرت حق است و توجه حضرت حق به عبد، به ظهور ملك است. خدا كه خودش بذاته در یك جا تجلّی نمی‌كند زیرا؛ «كه عنقا را بلند است آشیانه». قلبی را كه دائم به یاد خداست، ساده نگیرید، چون انوار ملك در آن تجلّی می‌كند. وقتی ملك در آن تجلّی كرد، آن قلب مدد می‌شود، یعنی قدرت كنترل میل‌ها را پیدا می‌كند. ما گاهی بر خطورات قلبی خود كنترل نداریم و یا در كنترل دائمی آن حساسیت لازم را به کار نمی بریم و لذا از بركات فوق‌العاده‌ای محروم می‌شویم. پس ابتدا باید به مرور و با حوصله، به لطف خدا كاری كنیم كه وزیدن‌های شیطانی كم و ضعیف شود و بعد الهامات ملك تجلّی كند. این كار، كار آسانی نیست، امّا با توجّه به نتایج غیرقابل توصیفش كار سختی هم نیست، مراقبه نیاز دارد، نفسِ مراقبه کارها را آسان می‌کند، از جمله تحمل گرسنگی را.
ملاصدرا(ره) پس از این مقدّمه و توجّه به عظمت قلب كه چگونه می‌تواند محلّ تجلّی حق باشد، به چگونگی جنگ بین ملائكه و شیطان در قلب انسان می‌پردازد.
می‌دانید كه اولیاء‌الله دارای حسّ‌ قوی هستند، یعنی می‌توانند حالاتی كه بر نفس خودشان می‌گذرد- چه شیطانی و چه ملكی- با چشم قلب ببینند، آن‌وقت در همین رابطه حرف‌های خوبی می‌زنند كه اگر دقّت كنید می‌توانید از این طریق قلبتان را ارزیابی و إن‌شاء‌الله‌ اصلاح نمایید.