ممكن است سؤال شود حالا كه علّت انحراف بقیة انسانها شیطان است، خود شیطان را چه كسی منحرف كرد؟ در جواب باید گفت: صفت استكباری خود شیطان موجب میشود كه در مقابل امر پروردگار بهانهتراشی كند و لذا ریشة انحرافش خودش شد و از طرفی آنچنان در انحراف خود محكم گشت كه تقاضا كرد در گمراهكردن فرزندان آدم نیز سهمی داشته باشد، و چون چنین تقاضایی با نظام اَحسن و حكیمانه الهی سازگار بود، خداوند تقاضای او را به طور مطلق رد نفرمود، همچنان كه در طرف مقابلِ تقاضای اِضلال توسط شیطان، میبینیم حضرتابراهیم(ع) تقاضای امامت و رهبری و هدایت جامعه را برای خود و فرزندانشان دارند(155) و این نکته نیز قابل توجه است كه در مقابل شیطان كه عین اضلال و گمراهی برای انسانها شد، ائمه معصومین(ع) عین هدایت و سعادت برای مؤمنین شدند، و همانطور كه ائمه(ع) در چنین شرایطی از اختیار خود خارج نمیشوند و خودشان نیز از نور خودشان بهره میبرند و در مقام عصمت خود باقی میمانند، شیطان هم در حالی كه عین ضلالت و گمراهی است، در چنین شرایطی از اختیار خود خارج نمیشود و خود را در گمراهی نگه میدارد و بقیه را هم به كمك صفت استكباریشان، منحرف میكند. شیطان در واقع ظهور بدی است برای كسی كه خودش شیطانپسند است. لذا خداوند میفرماید:«فَمَنْ تَبِعَكَ»؛ هر كسی را که از تو پیروی كند به جهنّم میبرم، نه اینكه هركس را كه تو مجبورش كنی، كه در آن حال اجبار پیش آید و خود شخص مقصر نباشد.
بعضی از انسانها روحیة استكباری دارند، نمیخواهند بندة خدا باشند، بیشترخود را میبینند و نه فرمان خدا را. ملائكه «عِبادٌ مُكْرَمُون» هستند، بندههای بزرگوار خدا هستند. همین بندگیشان باعث میشود كه بفهمند هر چه خدا میگوید، حق است. ولی شیطان به خودش نگاه كرد و گفت: من ناراحتم كه به آدم سجده كنم! یعنی نگاه كرد به خودش، خودیِ خود در منظرش مهم آمد، بندگی خود را ندید، خوددیدن مساوی با استكبارورزیدن است.