اگر بپرسی ای خدا! چرا شیطان داری و چرا شیطان جعل میكنی؟! در آیه بعد، یعنی در آیه 113 سوره انعام جواب میدهد كه:
«وَ لِتَصْغی اِلَیْهِ اَفْئِدَةُ الَّذینَ لایُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَ لِیَرْضَوْهُ وَ لِیَقْتَرِفُوا ماهُمْ مُقْتَرِفُون»؛
از وَحیای كه شیطانها به یكدیگر میكردند، جلوگیری ننمودیم تا هم آن نتایج بهدست آید و هم در نتیجه اِعراض و دوری تو از آنها، دلهایشان وَحی شیطان را بپسندد و نهایتاً كارهای زشتی را كه باید بكنند انجام دهند و به منتهی درجة شقاوتی كه استعداد آن را دارند برسند.
در واقع طبق آیة فوق خداوند با شیطان و از طریق او به كافرانِ مایل به بدی، كمك میكند. (حرف «ل» در ابتدای افعال برای غایت است) یعنی و نیز به این جهت شیطان را آوردم تا قلبهای كسانی كه به قیامت اعتقاد ندارند به سوی شیطان مایل شود.
پس نحوة جهتدادن به منكرین قیامت این است كه قلب آنها شیطاندوست شود. چون كسی كه دورنگر نیست و امروز را میبیند و فردای ابدی را نمیبیند، و كسی كه حكمت خدا را نمیبیند كه هیچ كار لغوی از خدا سر نمیزند، كسی كه به لذّتهای زودگذر قانع است و بصیرت فهم افق ابدی خود را ندارد، این انسان نادانتر از آن است كه بتواند به خدا علاقهمند شود، این شخص حتماً اسیر شیطان میشود. از اینجا میفهمیم كه چرا انسانهایی كه افقهای دور را نمیبینند، شكار شیطان میشوند و میفهمیم تمدن و فرهنگی كه در آن توجه به قیامت شعلهور نیست، فرهنگی است كه شیطان در آن فعّال است.
اگر شما حتّی جلسه قرآن داشته باشید كه در آن توجّه به قیامت نباشد، در آن جلسه شیطان فعّال است. یكدفعه میبینید دكوراسیون جلسه قرآن، مثل دكوراسیون كاخ سعدآباد شده است. جهت عوض میشود. اصلاً كار شیطان همین است كه جهت را عوض كند، بیراهه را راه جلوه دهد، حالا وجود چنین سنّتی در عالَم خوب است یا بد؟