1 - سوره بقره، آیه 30.
2 - از حضرت امام سجّاد(ع) در مورد توحید سؤال شد؛«فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ عَلِمَ أَنَّهُ یَكُونُ فِی آخِرِ الزَّمَانِ أَقْوَامٌ مُتَعَمِّقُونَ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَی قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ وَ الْآیَاتِ مِنْ سُورَةِ الْحَدِیدِ إِلَی قَوْلِهِ وَ هُوَ عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ فَمَنْ رَامَ وَرَاءَ ذَلِكَ فَقَدْ هَلَكَ»؛(کافی، ج 1، ص 91). به راستی خدای میدانست كه در آخرالزمان مردمی كاوشگر و ژرفنگر میآیند، از اینرو سوره «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» و آیاتی از سوره حدید تا آنجا كه میفرماید: «وَ هُوَ عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ» را نازل كرد، هر كس خداشناسی فراسوی اینها را بجوید، هلاك شده است. (برای تفسیر این روایت به كتاب «رازهای نماز» از آیتاللهجوادی«حفظهاللهتعالی» بخش سوم، رازهای سوره، رجوع فرمایید.)
3 - سوره زمر، آیه 55.
4 - سوره بقره، آیه 152.
5 - سوره بقره، آیه 40.
6 - سوره بقره، آیه30.
7 - عزیزان عنایت داشته باشند كه سعی شده است خلاصه و لُبّ سخن علامهطباطبایی(ره) در این آیه و آیات بعدی ارائه گردد.
8 - سوره انبیاء، آیه35.
9 - سوره زمر، آیه 68.
10 - سوره ص، آیه 72.
11 - سوره مؤمنون، آیه14.
12 - به كتاب تسنیم از آیتالله جوادی آملی«حفظهاللهتعالی» در ذیل همین آیه رجوع شود.
13 - سوره اسراء، آیه 62.
14 - سوره بقره، آیه30.
15 - سوره بقره، آیات30 الی 33.
16 - سوره بقره، آیه 29.
17 - سوره اعراف، آیه 180.
18 - «جامعالأسرار»، سید حیدر آملی، ص 463.
19 - سوره بقره، آیه 30.
20 - « شرح فصوص قیصری »، سید جلالالدین آشتیانی، ، ص 1228.
21 - سوره بقره، آیه 31.
22 - نهجالبلاغه، خطبه 1.
23 - سوره نور، آیه 35.
24 - در قدیم چراغها در یک پوشش شیشهای بزرگ بوده که حباب در آن قرار داشته است.
25 - سوره اعراف، آیه 180.
26 - سوره اعراف، آیه 180.
27 - مسند احمد حنبل، ج 4، ص 96- اصول کافی، ج 2، ص 19.
28 - سوره بقره، آیه 33.
29 - سوره شعراء، آیه 194.
30 - اگر گفته شود روحالامین یعنی حضرت جبرائیل(ع) با این که جزء ملائکه هست و طبق آیات قبل روشن شد که ملائکه ظرفیت فهم همة اسماء را نداشتند، چگونه جبرائیل حامل قرآن برای نزول به قلب رسول خدا(ص) میشود، در حالی که مقام قرآن، مقام جامعیت همة اسماء است؟ باید سؤال کننده عنایت داشته باشد. اولاً: مقام خلیفة اللهی آدم، مقامی است فوق مقام نفس پیامبر(ص) که مورد تعلیم جبرائیل(ع) قرار میگیرد، بلکه آن مقام، مقامی است که با حقیقت پیامبر(ص) همطراز است که حضرت آن حقیقت را به صورت بالفعل دارا هستند. در حالیکه در بقیة انسانها به صورت بالقوه میباشد و به مدد حقیقت محمدی آن جنبة بالقوه تا حدّ ممکن به صورت بالفعل در میآید. ثانیاً: آنچه روحالامین نازل میفرماید مقام جامعیت اسماء الهی به نحو بالفعل و دفعی نیست که جبرائیل(ع) نتواند حامل آن باشد، بلکه نازلهای است از آن حقیقت که برای نفس پیامبر(ص) حکم تعلیم تدریجی را دارد، ولی حقیقت قرآن بدون واسطة جبرائیل(ع) به صورت غیر تدریجی و با حالت دفعی در شب قدر بر قلب پیامبر(ص) نازل شده و از این جهت مقام پیامبر(ص) بالاتر از مقام حضرت جبرائیل(ع) میباشد. پس به یک اعتبار وجود اقدس پیامبر(ص) معلم جبرائیل و عموم ملائکهاند که مربوط به مقام «یا آدمَ اَنْبِئْهُمْ بَأسْمائِهم» است، و به یک اعتبار جبرائیل(ع) در مقام نزول تدریجی - و نه جامعیت قرآنی - معلم پیامبر(ص) است که آن حضرت در مقام نفس - و نه در حقیقت محمّدیه - آیات الهیه را دریافت میکنند، که آیه «نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الأمین عَلی قلبِکَ» حاکی از آن میباشد.
31 - سوره بقره، آیه33
32 - اشاره به آیه 256 سوره بقره است.
33 - «تسنیم»، جلد 3، ص 40.
34 - «شرح دعای صباح»، ملاهادی سبزواری، ص31.
35 - «بحارالانوار»، ج26 ص336.
36 - سوره مائده، آیه3.
37 - سوره آلعمران، آیه19.
38 - سوره شعراء، آیه193.
39 - سوره إسراء، آیه 55.
40 - «مستدرك»، ج10، ص222 - «بحارالانوار»، ج97، ص287.
41 - سوره بقره، آیه35.
42 - خلاصة نظر ایشان خدمتتان عرض شد. عزیزانی که مایلاند به طور کامل از نظرات ایشان مطلع شوند به کتاب آدابالصلواة صفحات 72 به بعد مراجعه فرمایند.
43 - تقریرات فلسفه، ج 3، ص 119، انسانشناسی در اندیشة امام خمینی(ره)، ص 257.
44 - تقریرات فلسفه، ج 3، ص 82 به بعد، نقل از انسانشناسی در اندیشة امام خمینی(ره)، ص 256.
45 - مفاتیحالغیب، تصحیح خواجوی، ص 50.
46 - از ابنعباس منقول است كه از علی(ع) حدیثی شنیدم كه حل آن را نفهمیدم و آن را هم انكار نكردم؛ از او شنیدم كه فرمود: «پیامبر(ص) در بیماریاش كلید هزار باب از علم را به من پنهانی آموخت كه از هر بابی هزار باب باز میشود». (بحار ج40 ص216، ارشاد مفید ص166).
47 - «الكافی»، ج2، ص435.
48 - سوره بقره، آیه37.
49 - عزیزان عنایت داشته باشند که سخن اصلی علامه طباطبایی(ره) در آیات مورد بحث این است که نزدیکی به شجرة ممنوعه اقتضای آدمیت هر انسانی است و خداوند نیز میخواسته به انسانها نشان دهد که علت زندگی در زمین به جهت نوع انتخابی بوده است که بر اساس آدمیت خود - با نزدیکی به شجرة ممنوعه که صورت مثالی زندگی زمینی است - برای خود پیش آوردهاند. منتها اگر کسی در این سطح وارد بحث در آیات مذکور نشود و آدمِ در بهشت را همان حضرت آدم - یعنی اولین انسان و اولین پیامبر - درنظر بگیرد و سپس سؤال کند:« با توجه به اینکه پیامبران باید معصوم باشند چرا حضرت آدم(ع) در مقابل امر خدا عصیان کرد؟» علامه طباطبایی(ره) در جواب این سؤال و در سطحی که سؤال طرح شده، موضوع حکم ارشادی و حکم مولوی را پیش میکشند و روشن میکنند حکمی که به حضرت آدم(ع) شده، حکم ارشادی بوده و تخلف از آن موجب نفی عصمت نمیگردد. ولی اگر موضوع را در سطحی دقیقتر مطرح کنیم و متوجه باشیم امر الهی در عدم نزدیکی به شجرة ممنوعه به جنبة آدمیت انسانها تعلق گرفته. دیگر اساساً بحث ارشادی یا مولویبودن آن حکم پیش نمیآید تا گفته شود حکم خدا در آن موطن حکم مولوی بود یا ارشادی و پیرو آن سؤال شود «اگر حکم به آدم ارشادی بود و لذا تخلف از آن منافی با عصمت آن حضرت نبود چرا حکم خدا به شیطان را که فرمود به آدم سجده کن ارشادی محسوب نکنیم؟» عنایت داشته باشید اصل حکم خدا برای روشنکردن اقتضای شخصیت آدم میباشد و در همین راستا حکم سجده به آدم نیز جهت روشننمودن اقتضای شخصیت ملائکه و شیطان بود و اساساً موضوع ارشادی و مولوی در آن ساحت و سطح مطرح نیست، بلکه حکمی است تا هرکسی خود را بنمایاند.
50 - «اَزَلَّ» یعنی زیر پایشان را كشید و از آن مقام، پایین افتادند.
51 - سوره بقره، آیه36.
52 - سوره بقره، آیه36.
53 - برای روشن شدن موضوع حضور «كامل و تمامِ» عالم مجردات به كتاب «دهنكته از معرفت نفس» نكته 7 رجوع فرمایید.
54 - سوره بقره، آیه 37.
55 - سوره بقره، آیه37.
56 - سوره بقره، آیه38.
57 - سوره اعراف، آیه 11.
58 - به کتاب معنویت شیعه از علامهطباطبایی(ره) رجوع شود.
59 - سوره بقره، آیه36.
60 - همان.
61 - سوره مدثر، آیه38.
62 - سوره واقعه، آیه24.
63 - سوره اعراف، آیه39.
64 - سوره بقره، آیه38.
65 - سوره بقره، آیه38.
66 - «بحارالانوار»، ج 8 ، ص249.
67 - سوره بقره، آیه36.
68 - سوره نساء، آیه 28.
69 - سوره اسراء، آیه14.
70 - سوره انفطار، آیه 19.
71 - سوره نساء، آیه1.
72 - سوره بقره، آیه39.
73 - سوره بقره، آیه36.
74 - سوره همزه، آیات 6 و7.
75 - سوره فرقان، آیات 11و12.
76 - تقریرات فلسفه، ج 3، ص 82 به بعد.
77 - سوره اعراف، آیه10.
78 - «نهجالبلاغه»، خطبه 113.
79 - سوره مؤمنون، آیه112.
80 - سوره مؤمنون، آیه113.
81 - سوره اعراف، آیه11.
82 - سوره اعراف، آیه 10.
83 - سوره اعراف، آیه 11.
84 - سوره اعراف، آیه 13.
85 - سوره کهف، آیه 50.
86 - در مورد تکوینی بودن عصیان شیطان در مقابل امر خدا و ضدیتش با انسان و مختاربودنش و جمع آن دو میتوانید عکس این حالت را در ائمه معصومین(ع) ببینید که در عین طهارت تکوینی - بر اساس آیه تطهیر و تفسیر علامه(ره) - اختیار و انتخاب دارند.
87 - سوره نساء، آیه 32.
88 - سوره نساء، آیه 34.
89 - سوره یس، آیه 60.
90 - «آیتاللهجوادی«حفظهاللهتعالی» معتقدند؛ امر به سجده نمیتواند حقیقی باشد چون در آن حالت یا تکوینی است -که دیگر قابل عصیان نیست - و یا تشریعی - چون فرشتگان اهل تکلیف نیستند- پس باید امر به سجده را بر تمثیل حمل کرد، بدینمعنی که حقیقتی معقول و معرفتی غیبی به صورت محسوس و مشهود بازگو شده است.»(تسنیم، تفسیر قرآن کریم، ج 3، ص 286 تا 289).
91 - سوره اعراف، آیه 13.
92 - «حیات پس از مرگ»، علامهطباطبایی(ره)، فصل اول به نقل از فروع کافی.
93 - حضرت صادق(ع) در رابطه فعالیت شیطان جهت منحرفکردن آنهایی که در مسیر الهی گام میزنند، به عبداللهبنجندب میفرمایند: «یا عَبْدَ اللهِ! لَقَدْ نَصَبَ إبْلیسُ حَبائِلَهُ فی دارِ الْغُرُورِ، فَما یَقْصُدُ فیها إلاَّ أوْلیاءَنا، وَ لَقَدْ جَلَّتِ الْآخِرَةُ فی أعْیُنِهِمْ حَتّیٰ ما یُریدونَ بِها بَدَلاً. ثُمَّ قالَ: آهْ آهْ عَلیٰ قُلُوبٍ حُشِیَتْ نوراً، وَ إنَّما كانَتِ الدُّنْیا عِنْدَهُمْ بِمَنْزِلَةِ الشُّجاعِ الأرْقَمِ وَ العَدُوِّ الْأعْجَمِ. أنَسُوا بِاللهِ وَ اسْتَوْحَشُوا مِمّا بِهِ اسْتَأْنَسَ الْمُتْرَفونَ، اُولئكَ أَوْلیائی حَقّاً وَ بِهِمْ تُكْشَفُ كُلُّ فِتْنَةٍ، وَ تَرْفَعُ كُلُّ بَلیَّةٍ».
ای عبدالله! همانا شیطان به طور مسلّم دامهای خود را در منزلگاه فریب (پهن) كردهاست و قصد شكار هیچكس جز پیروانِ ما را ندارد، در حالیكه آخرت در چشمان پیروان ما به شدت بزرگ می نماید تا جایی كه هیچ جایگزینی برای آن نمی خواهند.
سپس فرمودند: آهآه برآن قلبهایی كه آكنده از نور است و دنیا نزد آنها به منزلة چیزی جز «ماری بیباك، خوش خط و خال و بدذات و دشمنی زبان نفهم» نیست. با خدای خود انس گرفته و از آنچه مرفهّینِ خوشگذران فقط به دنبال آن رفتهاند، متنفرند. آنهایند پیروان حقیقی من و به واسطة ایشان است كه هر فتنهای برطرف گشته [واقعیت نمایان شده] و هر بلایی رفع میگردد.» (بحارالانوار، ج 75، ص 24)
94 - سوره اعراف، آیات 10 تا 17.
95 - سوره اعراف، آیه 16.
96 - سوره طه، آیه 14.
97 - سوره قمر، آیه 55.
98 - ترجمة فتوحات مکّیه، محمد خواجوی، مجلد باب 5 تا 34، ص 223 به بعد.
99 - «مذؤوم» یعنی معیوب، و «مدحور» از دحیر، یعنی رانده شده به خواری.
100 - سوآت، جمع سوئه یعنی عضوی كه انسان از برهنهكردن آن شرم دارد. موارات یعنی پوشاندن در پس پرده.
101 - سوره اعراف، آیه 20.
102 - سوره بقره، آیه 216.
103 - تدلیه: نزدیککردن، رساندن.
104 - غرور: اظهار خیرخواهیكردن و نهان داشتن قصد سوء.
105 - خصف: جمعكردن.
106 - سوره اعراف، آیه 22.
107 - همچنان که در جلسة اول به عرض رسید؛ در كتاب جامع احادیث الشیعه ج2ص282 داریم كه «گروهی از یهود خدمت پیامبرخدا(ص) رسیده و مسائلی چند را از حضرت پرسیدند. از جمله گفتند: یامحمد! برای ما بگو: این چهار عضو برای چه باید شستشو شود با اینكه از تمیزترین مواضع بدن بهشمار میآید؟ پیامبر(ص) فرمود: «شیطان آدم را وسوسه كرد، آدم به درختی كه از آن نهی شدهبود نزدیك شد، وقتی به آن نگریست آبرویش رفت، سپس ایستاد و به طرف درخت رفت - این نخستین گامی بود كه به طرف گناه برداشته شد- سپس دست برد و از میوه درخت برگرفت و خورد. در این هنگام زیور و پوشش خود را از دست داد، دست برسر گذاشت و گریست و چون خداوند عزّوجلّ توبه او را پذیرفت، بر او و فرزندانش واجب كرد كه همین اعضاء را بشویند، پس خداوند به او فرمان داد كه چون به آن درخت نگریسته، روی خویش را بشوید، و چون با دو دست تناول كرده، آن دو را نیز تا آرنج شستشو دهد، و چون دست بر سر گذاشت فرمان به مسح سر داد و نیز امر به مسح دو پا فرمود. زیرا با آنها بهسوی گناه رفت» ( نقل از كتاب رازهای نماز ازآیتاللهجوادیآملی«حفظهالله» ص 34).
چنانچه ملاحظه میكنید اولاً: قصه تمام زندگی دنیایی باید قصه آدمیت باشد كه اصل حقیقی هرانسانی است. ثانیاً: تمام دستورات دین براساس باطنی است كه در آدمیت ما محقق شده است، یعنی دستورات دینی، امور اعتباری جدای از امور نفسالأمری نیست.
108 - سوره اعراف، آیه 23.
109 - سوره ص، آیه 72.
110 - برای پیگیری تأثیر تحمیل وَهم بر نظم طبیعی، به کتاب «فرهنگ مدرنیته و تَوهم» فصل دهم رجوع فرمایید.
111 - سوره اعراف، آیه 19.
112 - «مَن لا یحضره الفقیه»، ج 4 ، ص 400.
113 - سوره اعراف، آیه 19.
114 - سوره روم، آیه 21.
115 - آثار و نتایج «مودت» كجا و آثار و نتایج «هوی» كجا. مسلّم انسانها یك نیاز فطری به دوستداشتن و مورد دوستیبودن دارند. این دو نیاز به صورت حقیقی و پایداردرشرایطی كه مودت حاكم باشد جواب داده میشود، در حالیكه در دوستداشتن بر اساس هوی و مورد دوستیبودن بر اساس «هوی» یک میلِ یك بُعدی و زودگذر در صحنه است كه هرگز جان و روح را ارضاء واقعی نمیكند و لذا انسانها نسبت به آن همواره احساس خلأ میكنند بدون آنكه بدانند ریشه آن در كجا است، ابتدا با میل به نامحرم و توجه به جنبه لذت شروع میشود و آن میشود كه نباید بشود. به همین جهت اندیشمندان میگویند: در غرب دیگر معنی ازدواج گم شدهاست و آنچه برای همسران نسبت به همدیگر مانده است، فقط ارضای امیال جنسی است.
116 - سوره اعراف، آیه 20.
117 - سوره اعراف، آیه 23.
118 - سوره اعراف، آیه 24.
119 - سوره اعراف، آیه 26.
120 - چنانچه ملاحظه میكنید قرآن میخواهد قدرت انتقالِ در رؤیت به ما بدهد به طوری كه از لباس ظاهر به لباس تقوا منتقل شویم و تقوا را نیز یك لباس بدانیم كه موجب پوشش زشتیهای باطنی و عامل جمال باطن ما است. و از طرف دیگر همانطور كه از لباس ظاهری به تقوا منتقل میشویم، از تقوا نیز یك نحوه پوشش كشف كنیم و آن را پوششی برتر ببینیم, واز طریق این قدرت انتقال, محسوس را وسیله توجه به حقیقت معقول قرار دهیم و حقایق معقول را در عالم محسوس از طریق مظاهر محسوس مربوط به آن بشناسیم.
121 - سوره اعراف، آیه 27.
122 - سوره طه، آیه 50
123 - «نهجالبلاغه»، خطبه 186.
124 - سوره إسراء، آیه 44.
125 - «ثُمَّ اسْتَوی اِلَیالسَّماءِ وَ هِیَ دُخانٌ فَقالَ لَها وَ لِلْاَرْضِ ائْتِیا طَوعاً اَوْ كَرْهاً قالَتا اَتَیْنا طائِعِینَ».
126 - همانطور كه ملائكه اسمائی را كه آدم به آنها عرضه كرد، نتوانستند بگیرند، چون از نظر وجودی در شرایط پذیرش جمیع اسماء نبودند.
127 - سوره کهف، آیه 50.
128 - سوره اعراف، آیه 12.
129 - سوره حجر، آیه 27.
130 - سوره الرحمن، آیه 15.
131 - سوره نحل ، آیه 63.
132 - سوره نساء، آیه 120.
133 - «اصول كافی»، ج 4، باب «الدّعاء فی حفظ القران».
134 - سوره حجر، آیات 42 و 43.
135 - دعای كمیل.
136 - «الهینامه»،آیتاللهحسنزاده.
137 - «المهجة البیضاء»، ج 5، ص 60.
138 - «بحارالانوار»، ج 74، ص 402.
139 - «بحارالانوار»، ج77 ، ص21.
140 - شرک در طاعت.
141 - مرحوم آیتالله ملكیتبریزی(ره) در كتاب شریف «المراقبات» در آداب ماه رمضان در بحث آداب دعا، روایت قدسی مفصّلی را از حضرت امامصادق(ع) ذكر میكند كه: خداوند به بعضی از پیامبرانش فرمود: «... آیا رواست كه او(بنده) در سختیها به دیگری امید بندد، با اینكه گشایش همه سختیها به دست من است؟ آیا رواست كه او دل به دیگری بندد و درِ خانه دیگری را بكوبد با اینكه كلید همه درهای بسته بهدست من است و تنها درِ خانه من است كه همواره به روی همگان باز است؟...».
142 - سوره یس، آیه 83.
143 - سوره سبأ، آیه 20.
144 - سوره اعراف، آیه 20.
145 - سوره طه، آیه 120.
146 - سوره بقره، آیه 26.
147- سید حیدر آملی، جامعالاسرار، ص 381.
148 - سوره انعام، آیه 112.
149 - سوره انعام، آیه 112.
150 - سوره إسراء، آیه 20.
151 - آیتاللهحسنزاده آملی، کتاب الهینامه
152 - إرشاد القلوب إلی الصواب، ج1، ص 203.
153 - چون دنیا زود گذر است به آن عاجله میگویند.
154 - سوره اسراء، آیه63-61.
155 - «وَإِذِ ابْتَلَی إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّی جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّیَّتِی قَالَ لاَ یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ» و چون ابراهیم را پروردگارش با كلماتی بیازمود و وی آن همه را به انجام رسانید [خدا به او] فرمود من تو را پیشوای مردم قرار دادم [ابراهیم] پرسید از دودمانم [چطور] فرمود پیمان من به بیدادگران نمیرسد.(سوره بقره، آیه 124).
156 - سوره اسراء، آیه64.
157 - سوره شعراء، آیه 212.
158 - سوره جن، آیات 8 و 9.
159 - سوره شعراء، آیه 212.
160 - سوره حجر، آیه 26.
161 - سوره حجر، آیه 28.
162 - سوره حجر، آیه 29.
163 - سوره حجر، آیات30 و 31.
164 - سوره حجر، آیه 32.
165 - سوره حجر، آیه 33.
166 - سوره حجر، آیه 34.
167 - سوره حجر، آیه 35.
168 - سوره حجر، آیات 34 و 35.
169 - سوره حجر، آیات 39 و 40.
170 - «مستدركالوسائل»، ج 12، ص42 .
171 - سوره عنكبوت، آیه69.
172 - به نوشتار «واقعیت مخلَصین» رجوع كنید.
173 - سوره بقره، آیه21.
174 - سوره حجر، آیه 42.
175 - بحارالأنوار، ج 74، ص 83 .
176 - «فتوحات مکیه»، ج 1، ص 583- مُمِدُالْهمم، ص 514.
177 - «فتوحات مکیه»، ج 6، ص 186.
178 - سوره کهف، آیه 7.
179 - سوره اعراف، آیه 31.
180 - سوره حجرات، آیه 40 .
181 - «بحارالأنوار»، ج 60، ص 319.
182 - سوره حجر، آیه 39.
183 - سوره حجر، آیه 42.
184 - سوره حجر، آیه43.
185 - سوره غاشیه، آیات 21 و 22.
186 - سوره ابراهیم، آیه 52.
187 - سوره حجر، آیه 42.
188 - سوره ابراهیم، آیه 22.
189 - سوره حجر، آیه 34.
190 - سوره حجر، آیه 35.
191 - سوره حجر، آیه 38.
192 - سوره بقره، آیه 36.
193 - سوره بقره، آیه 36.
194 - سوره بقره، آیه 38.
195 - سوره بقره، آیه 39.
196 - سوره طه، آیه 115.
197 - سوره طه، آیه116.
198 - سوره طه، آیه 117.
199 - سوره طه، آیه 118.
200 - سوره طه، آیه 119.
201 - سوره طه، آیه 120.
202 - سوره طه، آیه 121.
203 - سوره طه، آیه 122.
204 - سوره طه، آیه123.
205 - سوره طه، آیه 124.
206 - سوره طه، آیه 125.
207 - سوره مطففین، آیه 15.
208 - سوره طه، آیه 126.
209 - «مفاتیحالغیب»، مفتاح چهارم، مشهد دوم. البته سعی شده مطالب خلاصه شود و آن نکاتی که صرفاً مربوط به بحث وسوسه و الهام است گزینش شود.
210 - سوره بقره، آیه 268.
211 - سوره اعراف، آیه 200.
212 - سوره اعراف، آیه 201.
213 - سوره بقره، آیه 268.
214 - سوره حج، آیه 38.
215 - سوره کهف، آیه 70.
216 - سوره کهف، آیه 65.
217 - «بحارالانوار»، ج 40، ص 215 و 216. «ارشاد مفید»، ص 166.
218 - آیتاللهجوادیآملی«حفظهالله» در بارة آیتالله بهجت فرمودند: این بهجت است که چهل سال است شیطان را همواره شکست میدهد.
219 - اصل روایت در بحارالانوار ج77 ص21 موجود است، و آیتالله محمد تقی مصباح در كتاب «راهیان كوی دوست» آن را شرح كردهاند، لازم است آن روایت و این كتاب را داشته باشید و دائماً به آن رجوع كنید.
220 - برای شناخت راه و روشی که امکان ارتباط با حقایق را روشن میکند به کتاب «آنگاه که فعالیتهای فرهنگی پوچ میشود» رجوع فرمائید.
221 - سوره زخرف، آیه 36.
222 - سوره اعراف، آیه 201.
223 - سوره زخرف، آیه 31.
224 - سوره اعراف، آیه 201.
225 - «المهجة البیضاء»، ج 5، ص 60.
226 - سوره انعام، آیه 121.
227 - سوره بقره، آیه 228.
228 - «المیزان»، بحث روایی بعد از تفسیر آیه 268 نقل از الدرّالمنثور.
229 - سوره انعام، آیه 121.
230 - «مصباحالشریعة»، باب مراء، حدیث دوم.
231 - «مصباحالشریعة»، باب مراء، حدیث اوّل.
232 - سوره توبه، آیه40.
233 - «مستدرک»، ج 12، ص 111.
234 - «الاقبال»، ص 467.
235 - «المهجة البیضاء»، ج 5، ص 60.
236 - «وسائل الشیعه»، ج 20، ص 358.
237 -«کافی»، ج 1، ص 32.
238 - «الکافی»، ج 1، ص 32.
239 - «اصول کافی»، باب اخلاص، حدیث شماره 3.
240 - به كتاب اربعین حدیث امام خمینی(ره) باب حضور قلب مراجعه كنید.
241 - سوره حشر، آیه 21.
242 - «نهجالفصاحه»، ابوالقاسم پاینده، حدیث شماره 2889. «بحارالانوار»، ج 1، ص 177.
243 - «نهج الفصاحه»، ابوالقاسم پاینده، شماره 2577.
244 - «بحارالانوار»، ج 1، ص 216.
245 - «بحارالانوار»، ج 2، ص 25.
246 - «بحارالانوار»، ج 1، ص 213.
247 - «نهج الفصاحه»، شماره 2098.
248 - «بحارالانوار»، ج 1، ص 163.
249 - «نهج الفصاحه»، شماره 1097.
250 - «صراط المستقیم»، ج 3، ص 53.
251 - «نهج الفصاحه»، شماره 1734.
252 - «کافی»، ج 1، ص 403.
253 - برای روشنشدن مقام اهلالبیت(ع) به بحث «مقام اولُ ما خَلَقَ الله» در صفحه 107 کتاب «دعای ندبه؛ زندگی در فردایی نورانی» رجوع فرمایید.
254 - سوره جن آیه 9 ؛ و نیز در سوره حجر آیات 17 و 18 میفرماید: «وَحَفِظْنَاهَا مِن كُلِّ شَیْطَانٍ رَّجِیمٍ، إِلاَّ مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ مُّبِینٌ»؛ یعنی آسمانها را از هر شیطان راندهشدهای حفظ كردیم، تا اگر میخواست از اخبار آن استراقسمع كند، شهاب مبینی او را تعقیبب كند و براند.
255 - سوره انفال، آیه 12.
256 - موضوع فوق را در کتاب «آنگاه که فعالیتهای فرهنگی پوچ میشود» دنبال بفرمایید.
257 - «مفاتیحالغیب»، خلاصهای از مفتاح چهارم، مشهد پنجم.
258 - «مفاتیحالغیب»، مفتاح چهارم، مشهد هفتم.
259 - سوره بقره، آیه6.
260 - سوره بقره، آیه257.
261 - سوره بقره، آیه 7.
262 - سوره بقره، آیه 10.
263 - سوره دخان، آیه6.
264 - سوره بقره، آیه 257.
265 - سوره بقره، آیه 257.
266 - «بحار الانوار»، ج55، ص39.
267 - سوره مائده، آیه27.
268 - بحار الانوار، ج67، ص49.
269 - «بحارالانوار»، ج 67، ص 64.
270 - سوره تحریم، آیه 10.
271- «بحارالانوار»، ج 42، ص 203.
272 - سوره مائده، آیه54.
273 - سوره توبه، آیه34.
274 - سوره فصلت، آیه 34.
275 - «نهجالبلاغه»، خطبه هفتم.
276 - «الكافی»، ج 2، ص 352.
277 - سوره جاثیه، آیه23.
278 - به کتاب «معاد؛ بازگشت به جدّیترین زندگی» ص 29 رجوع شود.
279 - سوره اعراف، آیه 27.
280 - سوره نساء، آیه 120.
281 - سوره اعراف، آیه 40.
282 - سوره نساء، آیه 120.
283 - سوره اعراف، آیه 40.
284 - «بحارالانوار»، ج1، ص224.
285 - سوره اعراف، آیه201.
286 - سوره بقره، آیه102.
287 - سوره نساء، آیه 120.
288 - سوره حشر، آیه 16.
289 - برای بررسی بیشتر؛ در کتاب «جایگاه و معنی واسطة فیض» به بحث «ملاقات با امام زمان، خطرها و غفلتها» رجوع بفرمایید.
290 - سوره اعراف، آیه 27.