در حدیث قدسی داریم خداوند به پیامبر (ص)میفرمایند: «یا اَحْمَد! لَوْ ذُقْتَ حَلاوَةَ الْجُوعِ وَ الصَّمْتِ وَ الْخَلْوَةِ وَ ما وُرِثُوا مِنْها»؛ ای كاش میدانستی كه گرسنگی و سكوت و خلوت چقدر شیریناند و چه نتایجی به همراه دارد.
حضرت(ص) عرض میكنند: «یا رَبِّ! ما میراثُ الْجُوعِ؟»؛ میراث و اثر گرسنگی چیست؟
قالَ: «اَلْحِكْمَةُ وَ حِفْظُ الْقَلْبِ وَ التَّقَرُّبُ اِلَیَّ وَ الْحُزْنُ وَ خِفَّةُ الْمَؤُنَةِ بَیْنَ النّاسِ وَ قَوْلُ الْحَقِّ وَ لایُبالی عاشَ بِیُسْرٍ اَمْ بِعُسْرِ»؛ آثار گرسنگی عبارت است از؛ حكمت و كنترل قلب از وسوسه، و تقرّب به سوی من، و حزن دائم، و كمخرجی بین مردم، و گفتار حق، و حالتی كه نگران نیستی زندگی سخت بگذرد و یا آسان.
قالَ: «یا اَحْمَد! هَل تَدْری بِایِّ وَقْتٍ یَتَقَرَّبُ اِلَیَّ؟» خداوند در ادامه میفرماید: ای احمد! آیا میدانی چه موقع بندة من به من نزدیكتر است؟ قالَ: «لا!»؛ حضرت(ص) عرض كردند: نمیدانم! قالَ: «اِذا كانَ جائِعاً اَوْ ساجِداً»؛ آن هنگام كه در حال گرسنگی و یا در حال سجده است.(219)
چنانچه ملاحظه فرمودید؛ جوع یا گرسنگی، اگر به قصد ریاضت باشد، سرمایهای برای حكمت است. حكمت یك مقام روحانی است، خودِ گرسنگی، موجب حكمت میشود، این غیر از روزه است. اصلاً باید انسان گرسنگی را دوست داشته باشد و با آن مأنوس باشد، هیچ پیامبری نبود مگر اینكه دائم گرسنه بود. اولیاء از طریق گرسنگی نتایج فوقالعادهای نصیب خود كردهاند، شما از عدم كنترل قلب ناراحت هستید، حالا حضرت حق میفرمایند با جوع مشكل حل میشود. این فرهنگِ بزككردة دنیا، خیلی زشت است اصلاً نمیگذارد كه انسان گرسنه باشد. كاری میكند كه مقاومت انسان در مقابل این غذاهای رنگارنگ از بین برود. چه نیاز است كه گرسنگی كاذب بهوجود آوریم تا بیشتر بخوریم؟! همین غذاهای طبیعی كه خدا آفریده است، مثل سبزیخوردن و ماست و شیر و پنیر، خودش به اندازة كافی برای اشتهاء تحریككننده است و خواستهاند با خوشطعم بودن آنها ما را امتحان كنند، حالا كسی با ناشیگری و بیشتر كردن مزة غذا، خودش را در امتحان بیشتر قرار بدهد. مثل این است كه به ما بگویند اگر این پهلوان را زمین زدید، میتوانید بروید در این باغ زندگی كنید، حالا ما هنوز قدرت زمینزدن این یك پهلوان را نداریم، چند پهلوان دیگر هم دعوت میكنیم، معلوم است كه مثل توپ زمین میخوریم. در فرهنگ دینی غذاهای رنگارنگ نداریم، اینها مربوط به فرهنگ انسانهایی است كه حقیقتشان را گم كرده و مسیر سعادتشان را فراموش کردهاند.
خلاصه مطلب اینکه ملاصدرا(ره) میفرماید: آرزوهای نَفْس را كه دستگیرههای شیطان است با ترك خوشیها بهخصوص با گرسنگی كم كنید. در روایات هم بارها و از زوایای مختلف هست كه «طُولُالْأمَل» آرزوهای دراز، انسان را بازی میدهد، باید آرزوهای دنیایی را كم كرد و به جِدّ هم باید كم كرد، وقتی آرزوهای دنیایی وارد فكر و خیال ما شد، سر و كلة شیطان پیدا میشود، شیطان آرزوساز و آرزوپرداز است و لذا یك همسنخی با شیطان در ما ایجاد میشود و او همنشین و همزبان ما میگردد. هر وقت دیدید آرزوهای طولانی دنیایی دارید، بدانید كه رفیق شیطان هستید، و هر وقت دیدید برنامه برای تربیت خود و روسفیدی در قیامت، دارید، بدانید كه عاقل هستید، چرا كه برنامهداشتن برای زندگی، غیر از آرزو داشتن است.
آرزوهای بلند همة توجّه قلب را به خود جلب میكنند و نمیگذارند انسان در مقام حال و بقاء باشد، روح را به سوی آیندهای معدوم و ناكجاآباد میفرستند و در این حالت است كه شیطان سراسر زندگی انسان را اشغال میكند و قلب و روح او را به دنبال خودش میكشاند. حالا میفرمایند: یكی از چیزهایی كه آرزوهای طولانی را از بین میبرد و انسان را به تعادل میآورد، ترك خوشیها بهخصوص ایجاد گرسنگی است.