اگر شیطان وسوسه نمیكرد، همة مسلمانان در فهم معارف اسلامی و دقت در واردات قلبی، سطحی و كمعمق بودند. شخصی میگفت: مدّتی است روحم خالی از معنویات شده و احساس میكنم عقایدم ضعیف گشته است. به ایشان عرض کردم باید اعتقادات خود را عمیق كنی تا بتوانی دائم از آن استفاده ببری. اساساً شیطان كاری میكند كه سستی و ضعف اعتقادات انسان معلوم شود. كسی كه اعتقاداتش از طریق وسوسة شیطان زیرسؤال برود یا میتواند از این اعتقادات دفاع كند و آدم عمیقی شود، یا نمیتواند و آن را كنار میگذارد و اعتقادات دیگری را كه میتواند از آن دفاع كند دنبال میکند. در هر دو صورت اگر انسانی باشد كه میخواهد به دنبال حق باشد، یك قدم جلو آمده است و آن هم به جهت وسوسههای شیطان بود.
میخواهم بگویم یكی از بهترین كارهای شیطان این است كه باعث میشود مسلمانها و متدیّنین، عمیق شوند. گفت: «خواست با من بد کند، احسان نمود». به سراغ افراد میآید و اعتقادات ضعیف را سست میكند. گاهی به دوستان حاضر در جلسه عرض میكنم كه درست است در جلسه بودید ولی بحث را نگرفتید. میگویند حاضریم همه بحثِ مطرحشده را بازگو کنیم. ولی باز هم عرض کنم: مطلب را نگرفتید. میگویند: چرا؟ میگویم: برای اینكه در این مورد شیطان سربهسرتان نگذاشته است و چون سربهسرتان نگذاشته بود، بحث را بهعنوان یك عقیدة ساده گرفتید كه به مسلمانیمان اضافه شد، نیامدید ببینید كه بحث جواب دغدغه عقیدتی شما را میدهد، چون هنوز آن دغدغه سراغتان نیامده است، برای همین بعضی از بحثها برای كسانی مفید است كه وسوسة شیطان سراغشان آمده است و میخواهد دینشان را بگیرد و اینها میبینند میتوانند با مباحث مطرح در معارف اسلامی با او مقابله كنند. او میخواهد دینشان را بگیرد كه كافرشان كند، اما به شرطی كه بخواهند با او بجنگند، نهتنها شیطان در كارش موفق نمیشود، بلکه وسیلة دقت و عمق بیشتر آن افراد هم میشود، الاّ اینكه خود طرف بخواهد آن وسوسه را پذیرا باشد، كه آن مربوط به خودش است، ولی ناخودآگاه این وسوسهها شما را مجبور میكند كه معرفتتان را عمیق كنید. اگر همّت نداشته باشید شكارش میشوید. در مورد مسائل اخلاقی چطوری شیطان آدم را شكار میكند؟ شیطان میآید چیزی را آرایش میدهد، مثلاً خوشی شهوت را آرایش میدهد، چیزی را كه انسان روی آن حسّاس است، برایش آرایش میدهد. حالا اگر انسان توانست از سر این لذّتِ باطل بگذرد، راحت میشود، ولی اگر نتوانست، اسیر شیطان میشود. عیناً در مسائل فكری و معرفتی هم همینطور است. اصلاً كسانی كه معرفت عمیق ندارند، هر لحظه باید بترسند كه یكطوری شیطان سراغشان بیاید، پس شیطان در واقع میآید تا عقایدی كه میشود سست كند را سست كند، تا انسان به استقبال بحث عمیقتر برود. گاهی طرف؛ قرآن و تفسیر و روایت خوانده است، ولی سطحی خوانده است، حالا شیطان میآید آنها را از او بگیرد. چطوری؟ وسوسه میكند و مطالبی را که او بهدست آورده است زیر سؤال میبرد. حالا این وسوسه بد است یا خوب است؟ باعث میشود كه طرف خودش را جمع كند و معرفتش را عمیقتر نماید. با معرفت عمیقتر میتواند جلوی این وسوسهها بایستد. واقعاً خدا به آدمهای سطحی رحم كرده كه شیطان را به جانشان نینداخته است. اینها سرشان به خطر است، دیدهاید گاهی فردی را كه 5 سال با دشمن بیرونی جنگیده است، ولی در مسائل عقیدتی مشكلدارد و آنطور که باید و شاید اهل توحید و توکل نیست چون در مقابل وسوسه شیطان خودش را تجهیز نکرد، شیطان بالاخره به سراغ او میآید. برای اینكه عقیدة سطحی، شیطانپذیر است، حملة شیطان به عقاید سطحی ما مثل حملة دشمن بیرونی است. دشمن اگر به ما حمله كند حداقل نقطه ضعفهایمان را میفهمیم. اگر نقطه ضعفهایمان را بفهمیم به نفعمان است و موجب جبران ضعفها میشود. ملّتِ نازكنارنجی و مرفّه، حتماً ملّت بد عاقبتی است. اوّلین خدمت را دشمنان هر ملّتی به آن ملّت میكنند، چون كه با تهدید، آنها را بیدار و هوشیار میكنند، پس شیطان در واقع همینكار را میكند. درست است به ظاهر دشمن است، ولی اگر نبود چه كسی معرفت داشت و معرفتش عمیق میشد؟
پس وسوسه اگر توانست اندیشههای قبلی را زیرسؤال ببرد، روشن میکند كه آن عقیده در جوابگویی به شبهات كافی و عمیق نبوده است، و شیطان با وسوسهها ضعف آنها را آشکار نمود و مقابله شما با آن وسوسهها موجب میشود شما در آنها عمیق شوید. مسلمانان باید از طریق وسوسة شیطان به خدا پناه ببرند. شیطان خودش علّت فاعلی نیست و علّت حقیقی كمال هم نیست. او زمینه میشود تا مؤمن از طریق هدایت حق به نتیجه برسد. میفرماید كار شیطان این است که «یُوْحِی بَعْضُهُمْ اِلی بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً»؛(149) به افراد الهاماتی میکند تا حرفهای دروغ را برای همدیگر زیبا جلوه دهند. چنین افرادی از طریق شیطان به همدیگر وحی و الهام میكنند. بعد میفرماید: ای پیامبر! این دشمن را خودمان برای افراد گذاشتیم، از دستمان كه در نرفته است «وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ ما فَعَلُوهُ»؛ اگر پروردگار تو میخواست این شیاطین جن و انس را جلو راه شما قرار نمیداد، پس میخواسته است كه گذاشته است، خدا هم كه جز كار حكیمانه نمیكند، پس حتماً این كار حكیمانه است. چرا نگرانید كه عدّهای بازی شیطان را خوردهاند و به هیچ صراطی مستقیم نمیشوند، بگذار باشد «فَذَرْهُمْ وَ ما یَفْتَرُون»؛ آنها را با این افتراءها و شیطنتها که میکنند به حال خود بگذار، خودمان میدانیم چهکار داریم میكنیم.