در ادامه بحث در آیه 17 سوره اعراف، خداوند میفرماید كه شیطان گفت:
«ثُمَّ لآتِیَنَّهُم مِّن بَیْنِ أَیْدِیهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَیْمَانِهِمْ وَعَن شَمَآئِلِهِمْ وَلاَ تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شَاكِرِینَ».
من از چهار طرف بندگانت را محاصره میكنم، هم از جلو آنها میآیم و هم از پشت سرآنها و هم از طرف راست آنها و هم از طرف چپ آنها با آنها برخورد میكنم و در نتیجه اكثر آنها را شاكر نمیبینی.
«مِّن بَیْنِ أَیْدِیهِمْ»؛ آمدن از طرف جلو یعنی انداختن انسان در افقهای آیندة وَهمی و آرزوی بلند خیالی. شیطان از طریق آرزوهای وَهمی، انسانها را گمراه میكند.
«وَمِنْ خَلْفِهِمْ»؛ طرف پشت، یعنی توجه به آنهایی كه جای شما میآیند، مثل فرزندان. پس شیطان از طریق فرزندان، گمراهیاش را بهكار میبرد.
«وَعَنْ أَیْمَانِهِمْ»؛ از طرف راست، او از طریق دین نیز، مردم را منحرف میكند و دین ظاهری را، به عنوان همة دینداری به انسان القاء میكند.
«وَعَن شَمَآئِلِهِمْ»؛ از طرف چپ آنها را میگیرم، که عبارت باشد از گناهها و هوسها.
میگوید خدایا تمام ابعاد انسان را به ضد خودش تجهیز میكنم. نتیجهاش این میشود كه تو را در دنیا نمیبیند، خود را میبیند. شاكر یعنی كسی كه خدا را در نعمت میبیند میگوید: «وَ لا تَجِدُ اَكْثَرَهُم شاكِرِین» یعنی اكثر آنها را شاكر نمیبینی. که البته جا دارد نسبت به این آیه و نقشههایی که شیطان از جوانب مختلف برای انسانها میکشد بیشتر بحث کنیم.
حال در یک جمعبندی از طریق آیاتِ مطرح شده فهمیدیم كه با چه روش و چگونه میتوانیم در این دنیا زندگی کنیم، در حالی که دشمنی هم در كنار خود داریم، و متوجه باشیم عالیترین شکل زندگی که منجر به ظهور استعدادهای عالی انسانی خواهد شد، در چنین شرایطی ممکن است. دیگر اینکه معنی خودمان هم روشن شد كه ما باید آدمیت خود را از طریق دوری از شیطان حفظ كنیم. منطق شیطان هم مشخص شد.
آری!در این دنیا آمدهایم و باید طوری دیگر زندگی كنیم كه از مقصد بزرگ خود باز نمانیم. حالا كه خداوند، شیطان و واقعیت او را، و نحوة برخوردش را با ما تاآخر عمر تشریح فرمود، در راستای خنثیکردن نقشههای او میفرماید: اگر دشمنیِ شیطان را خوب بشناسید بعضاً میبینید كه خودمان با دست شیطان داریم به خودمان ظلم میكنیم، این اولین بصیرت است كه ما در این رابطه متوجه شویم تا لااقل دشمن خود نباشیم و نقشههای دشمن را خودمان برای خودمان اجرا نكنیم، آرزوهای دنیایی را دامن نزنیم، فرزندان را قبلة جان خود قرار ندهیم، از گناهان بپرهیزیم و در دینداری، فقط ظاهر دین را نگیریم تا از حقیقت دین باز نمانیم.
خدا إنشاءالله به من و شما توفیق بدهد كه هم بتوانیم دوست حقیقیمان یعنی خدا را و هم دشمنمان را بشناسیم و در وسوسههای آن گرفتار نشویم.
«والسلام علیكم و رحمةالله و بركاته»
جلسه هشتم ـ روش شیطان
بسم الله الرحمن الرحیم
«وَلَقَدْ مَكَّنَّاكُمْ فِی الأَرْضِ وَجَعَلْنَا لَكُمْ فِیهَا مَعَایِشَ قَلِیلاً مَّا تَشْكُرُونَ * وَلَقَدْ خَلَقْنَاكُمْ ثُمَّ صَوَّرْنَاكُمْ ثُمَّ قُلْنَا لِلْمَلآئِكَةِ اسْجُدُواْ لآدَمَ فَسَجَدُواْ إِلاَّ إِبْلِیسَ لَمْ یَكُن مِّنَ السَّاجِدِینَ * قالَ مَا مَنَعَكَ أَلاَّ تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قَالَ أَنَاْ خَیْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِی مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِینٍ * قَالَ فَاهْبِطْ مِنْهَا فَمَا یَكُونُ لَكَ أَن تَتَكَبَّرَ فِیهَا فَاخْرُجْ إِنَّكَ مِنَ الصَّاغِرِینَ * قَالَ فَأَنظِرْنِی إِلَی یَوْمِ یُبْعَثُونَ * قَالَ إِنَّكَ مِنَ المُنظَرِینَ* قَالَ فَبِمَا أَغْوَیْتَنِی لأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِیمَ * ثُمَّ لآتِیَنَّهُم مِّن بَیْنِ أَیْدِیهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَیْمَانِهِمْ وَعَن شَمَآئِلِهِمْ وَلاَ تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شَاكِرِینَ»(94)
و شما را در زمین قدرت عمل و انتخاب دادیم و برای شما در آن وسایل معیشت نهادیم [اما] چه كم سپاسگزاری میكنید* و شما را خلق كردیم، سپس به صورتی که هم اکنون هستید در آوردیم آنگاه به فرشتگان گفتیم برای آدم سجده كنید پس [همه] سجده كردند جز ابلیس كه از سجدهكنندگان نبود* خداوند فرمود؛ چون تو را به سجده امر كردم چه چیز تو را باز داشت از اینكه سجده نكنی؟ گفت: من از او بهترم، مرا از آتش آفریدی و او را از گل آفریدی* فرمود: از آن [مقام] فرو شو تو را نرسد كه در آن [جایگاه] تكبر نمایی پس بیرون شو كه تو از خوارشدگانی* گفت مرا تا روزی كه [مردم] برانگیخته خواهند شد مهلت ده* فرمود تو از مهلتیافتگانی* گفت پس به سبب آنكه مرا گمراه کردی من هم برای [فریفتن] آنان حتماً بر صراط مستقیم تو خواهم نشست* آنگاه از پیش رو و از پشتسرشان و از طرف راست و از طرف چپشان بر آنها وارد میشوم و بیشترشان را شكرگزار نخواهی یافت».
در رابطه با بینش شیطان در جلسة گذشته تا حدی بحث شد و روشن شد چگونه میاندیشد و اینکه همین اندیشهاش موجب شد نتواند بر آدم سجده كند. و در راستای انحرافی که خود سبب آن بود گفت: «قالَ فَبِمَا اَغْوَیْتَنِی لَاَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَكَ الْمُسْتَقِیمَ»(95) چون منحرفم كردی حتماً در راهی كه به طور مستقیم بهسوی تو ختم میشود، مینشینم.
همچنانکه ملاحظه میفرمایید؛ میگوید: «فَبِمَا اَغْوَیْتَنِی» پروردگارا! به آن جهت که مرا گمراه کردی و با این حرف؛ شَرّ و انحراف را به خدا و خیر را به خود نسبت داد و گفت: «أَنَاْ خَیْرٌ مِّنْهُ». این یك بینش شیطانی است، و هرکس اینطور عمل کند تحت ولایت شیطان است. چون گمراهی را به غیر خودش مربوط میکند. حال چه بگوییم آمریكا ما را گمراه كرد؛ چه بگوییم ماهواره ما را گمراه كرد؛ چه بگوییم محیط یا وراثت عامل گمراهی ما شد؛ این حرفها همه در یک فکر مشترک است که گمراهی را به غیر نسبت میدهد و روش شیطانی است و در واقع اگر التفات بفرمایید در این بینش، نقش و پایگاه شریعت که آمده است تا خود انسانها راههای هدایت را انتخاب کنند، برچیده میشود.