تربیت
Tarbiat.Org

هدف حیات زمینی آدم ملک، شیطان، هبوط
اصغر طاهرزاده

خدا؛ هستی اشیاء را می‌دهد

نسبت‌ها كه پیش می‌آید، ما باید خودمان مواظب باشیم که اشتباه نكنیم و نسبت‌ها را جابجا نگیریم، آنچه به خدا منسوب است یعنی جنبة هستی و بودن اشیاء است. بودن این سنگ خیر است، اما نسبت آن با من كه ممكن است به سر من بخورد، شرّ است. پس سنگ نسبت به من ممکن است شرّ شود اما نسبت به خودش سنگ است. خدا بودن شیء را خلق می‌كند، نسبت اشیاء مربوط به غیر است.
پس هستی اشیاء، هستی فرشته‌ها و هستی شیطان، همگی یكسان است، چون بودن است، مثل انگور كه بودنِ آن خیر است، حالا اگر شراب شود، نسبت به انسان شرّ است و اگر سركه شود، نسبت به انسان خیر است، ولی همین انگور نسبت به خودش همین‌طور خوب است كه هست. حالا آیا می‌تواند شراب شود؟ بله، ولی همان انگور است كه یك جلوه‌اش شراب است و شراب به معنای چیزی است كه مرا مست می‌كند پس برای من شرّ می‌شود. اما هستی انگور كه در ضمن می‌تواند سرکه و یا شراب شود خیر است و هستی‌ انگور به خدا منسوب است و خدا این هستی را داده است. حالا وقتی شراب شد، همان انگور است که حالا نسبت به ما شرّ شده است، وقتی هم سركه شد، همان انگور است كه یك نحوه دیگر ظهور كرده و حالا نسبت به ما خیر شده است. باز در این حال هم جنبة وجودی‌اش كه همان جنبة منسوب به خداست را خدا خلق كرده، نه سرکه‌بودن آن‌را، منتها ما آن را برای خود به صورت خیر درآوردیم. خدا نه سركه آفرید نه شراب، خدا انگور آفرید، یعنی هستی شیء را آفرید. این هستی نسبت به ما ظهورات مختلف دارد، كه آن ظهورات و جنبه‌های مختلف آن، نسبت به ما پیش می‌آید و مربوط به موضع‌گیری ماست. انگور كه ما از آن شراب بتوانیم بسازیم مربوط به ماست ولی جنبة وجودی‌اش که همان انگوربودن آن است همانی است كه خدا آفرید، و آن هم خیر است.
شیطان نسبت به كار خیر، شرّ است، اما بودنش در هستی خیر است، چراكه در این جهان او هم یك نحوه بودن است و هر بودنی در هستی خیر است، و لذا او هم خیر است، چون از جنبه وجودی‌اش كه به خدا ربط دارد در این زاویه مورد بحث است. آری برای خودش شرّ است. برای ما هم ممکن است شرّ شود، مثل آتش كه ممكن است برای ما شرّ باشد، ولی بودن آتش در هستی شرّ نیست.