ای آدمزادهها ! به حقایق عالم یعنی به اسماء نظر بكنید آنگاه عالَم را ببینید. خداوند از طریق همه عالَم با شما حرف میزند. چون شما میتوانید با همة اسماء، خداوند را بشناسید. با تعلیم همة اسماء، سرّ تمام هستی را به ما آموختهاند چرا كه هستی چیزی جز ظهور اسماء الهی نیست، و آن اسماء نزد ما است. همچنان كه قرآن مقام كلّ اسماء الهی است. یعنی قرآن متذكر همان حقایق و اسمائی است كه خداوند به ما یاد داده است. پس اگر انسان قلبش، قلب قرآن شد، مقام تعلیم اسماء برای او بالفعل میگردد، و برای همین هم قلب پیامبر(ص) مقام كامل «عَلَّمَ الاَسْماءَ كُلَّها» است. و قصه این قلب عبارت است از «نَـزَلَ بِهِ الـرُّوحُ الْاَمیـنُ، عَلی قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرینَ»(29) خداوند آن قرآن را از طریق روحالأمین بر قلب تو نازل کرد تا از جملة انذارکنندگان باشی. پس این قرآن بر قلب انسان كامل نازل شده و او توانسته است آن را بگیرد.(30) مثل ملائكه نبوده است كه نتواند بگیرد. پس این قلب و این قرآن یك حقیقتاند و منطبق بر همدیگر و این مقام همة ائمه معصومین(ع) است. و لذا میفرمایند: «وَالله نَحْنُ اَسْماءُ الْحُسنی» یعنی به خدا قسم، مائیم آن اسماء حسنای الهی. پس قرآن و اسماء الهی و اهلالبیت دارای یك حقیقتاند و لذا قابل تطبیق با همدیگر میباشند. عمده آن است كه اسماء را، حقایق بدانیم و قرآن را نیز صرفاً الفاظ بدون باطن ندانیم و امام را هم مقام واسطة فیض الهی بدانیم. آن وقت امام یعنی مقام ظهور كل قرآن در اعمال. امام، قرآن مجسم و خلیفه حقیقی خدا و متذكر ظرفیت مقام خلیفةاللهی برای بقیة انسانها است.